هنگامی که از روز جهانی کارگر و مبارزهٔ طبقه کارگر و زحمتکشان بهضد جبههٔ سرمایه سخن بهمیان میآید، بیدرنگ از کودکان کار در چهارگوشهٔ جهان ازجمله در کشورمان ایران نیز باید یاد کرد و زندگی و سرنوشت آنان را بهدست فراموشی نسپرد.
برخی برآوردها حاکی از آناند میلیون ها کودک در میهن ما به کار کردن آنهم در مشاغل سخت و مغایر با کرامت انسانی ناگزیرند. حکومت جمهوری اسلامی از ارایهٔ آمار دقیق و رسمی دربارهٔ تعداد کودکان کار شانه خالی میکند.
سازمانهای مردمنهاد، فعالان سندیکایی و مدافع حقوق کودک در برخی از برآوردهایشان تخمین میزنند که فقط در محدودهٔ شهر تهران بیش از ۲۰ هزار کودک کار ازجمله ۴ هزار کودک زبالهگرد وجود دارد. کار کودک و استثمار کودکان ذاتیِ نظام سرمایهداری است.
طبیعتاً روند داشتن مسکن، امکانات رفاهی و تفریحی ارزان قیمت و خدمات بهداشتی و درمانی مناسب، تأمین مالی خانواده، برخورداری از سامانه آموزشیای پیشرفته و علمی میتواند مانع ورود کودکان به بازار کار شود، ولی این روند در کشور ما تا کنون معکوس بوده است و بر اساس گزارشهای رسمی از اوایل سال ۱۴۰۱ قیمت اجناس خوراکی، هزینه اجاره مسکن، درمان و بهداشت افزایش چشمگیری یافته است یا بهعبارتی شکاف طبقاتی بین تهیدستان که اکثریت قریببهاتفاق جامعه ما را تشکیل میدهند و ثروتمندان عمیقتر از گذشته شده است. علت پیدایش و افزایش پدیدهٔ کودکان کار را باید دراین شکاف طبقاتی دید که عامل ایجاد آن حکومت جمهوری اسلامی و برنامههای ضدملی اقتصادی اجتماعی آن است. کودکان بسیاری در میهن ما اعم از مهاجر و یا غیرمهاجر از داشتن سرپناهی امن و بهداشتی محروم هستند. کودکان لایههای تهیدست، مهاجر و پناهنده در حاشیه شهرها و بدون هرگونه امکانات رفاهی در فقر و فلاکت روزگار را سپری میکنند. کودکان کار را میتوان همه جا دید، در کف خیابانها، در متروها، در کارگاههای زیر پلهای، در کورههای آجرپزی، در جمعآوری پسماندها که بهدلیل مشکلات معیشتی افزایش یافتهاند و غمانگیزتر، ازدواجهای زودهنگام دختران بهدلیل بازماندن از تحصیل و فقر خانواده.