روزی نیست که مردم در گوشهای از این خاک مصیبتزده، زهر تلخ نابرابری و ستم را حس نکرده باشند و اگر در این میان کسی یا کسانی پیدا شوند که درد مردم را بیشتر بفهمند با تیغ ستم مضاعف سیستم قضایی مواجه میشوند؛ سیستمی که یقهی دزدان را در نزدیکی خود رها کرده و گلوی ستمدیدگان را هرچه بیشتر میفشارد.
جامعه ملتهب و دردمند است و در این میان معلم و دانشآموز بهسبب این کج فهمیها و بیعدالتیها رنج بسیار میبرند. سیستم به نظم ستم پیشگیاش متوسل شده و تابِ هیچ عدالتخواهی و تازگی را ندارد. اما معلمان که چشمان جامعهی فرهنگی و غیر فرهنگی کشور به آنها دوخته شده، در این سالها بهراستی رسالت خود را بهعنوان داعیان فهم و آزادیخواهی هرچه بیشتر به معرض دید جامعه گذاشتهاند و با تیزهوشی تمام، بیماری را تشخیص دادهاند اما ستمهای بسیاری را متحمل شدهاند. سیستم، نه آزادی و عدالت و نه حق آموزش رایگان و هر چه که شایسته جامعهی انسانی است را تاب نمیآورد.
اینک بار دیگر نوک نیزهی زهرآگین، رسول بداقی را نشانه گرفته است. رسول معلمی دردآشنا که نزد تمامی فرهنگیان داخل و خارج کشور بهعنوان معلمی دلسوز و از جان گذشته است که قلبش برای کودکان محروم این آب و خاک میتپد.
بداقی هفت سال بدون یک روز مرخصی و از روی کینخواهی زندانی شده و اکنون نیز با حکم ناعادلانهی دیگری روبهروست که البته این حکم، در واقع حکم تمامی معلمان محسوب میشود.
همهی ما اکنون رسول بداقی هستیم و در مقابل این حکم سراسر کینه میایستیم و آن را محکوم میکنیم.
ما معلمان و بازنشستگان پنجشنبه یکم اردیبهشت ۱۴۰۱ فریادمان را بلندتر خواهیم کرد و خواهان لغو هرچه سریعتر این حکم ناعادلانه و تمامی احکام قبلی علیه معلمان هستیم.
اتحاد بازنشستگان
۱۴۰۱/۱/۲۶