ساعاتی پیش از تحویل سال خانواده معلم زندانی اسماعیل عبدی به همراه رسول بداقی،عزیز قاسم زاده،مسعود فرهیخته و رضا مسلمی برای همبستگی با این معلم زندانی سفره هفت سین را در جلوی زندان مرکزی کرج پهن کردند. اما لحظاتی بعد ابتدا برخی از افسر نگهبان ها با حضور در جمع خواستار برچیدن شدن سفره هفت سین شدند که خانواده و دوستان عبدی گفتند: ما قصدی جز یاد کرد اسماعیل عبدی نداریم و پس از تحویل سال محوطه را ترک می کنیم که با مخالفت افسر نگهبان ها مواجه شدند و موجب شد که ایرج فتاحی رئیس ندامتگاه مرکزی کرج با حضور در جمع و تهدید حاضران،خواهان جمع کردن سفره و خروج از محوطه شدند.در این هنگام معلمان حاضر با زبانی آرام و مسالمت آمیز از او خواستند اجازه دهد لحظات تحویل سال را با خاطره ای خوش در محوطه ندامتگاه بمانند و سپس آنجا را ترک کنند اما فتاحی همچنان با زبان تهدید،ارعاب و خشونت کلامی خواهان ترک محوطه مقابل زندان شد و گفت: «این منطقه حوزه استحفاظی من است و شما وارد حریم من شده اید.» در این هنگام رسول بداقی در پاسخ وی گفت: «باشد همه ی زندان برای تو و سهم تو» که این جمله موجب شد رئیس ندامتگاه با تهدید بیشتر و عصبانیت تمام و خط نشان کشیدن، فریاد زد: «شما دارید چرت و پرت می گویید» و با ادبیات توهین آمیز و خشونت در کلام موجب شد که مبینا دختر عبدی با چشمانی گریان اما با صدایی رسا و محکم خطاب به او بگوید: «من از اینجا نمی روم هشت سال است که پدرم را سر سفره هفت سین ندیده ام.» فتاحی در این لحظه که جوابی برای مطالبه ی حق مبینا نداشت، گفت:شما جای دختر من هستید و مبینا بلافاصله گفت: «پس شما هم مثل یک پدر با من رفتار کن» فتاحی پس از این سخن مبینا پذیرفت خانواده عبدی لحظه تحویل سال را کنار اسماعیل عبدی باشند.شایان ذکر است که فتاحی با وجود اینکه با اعتراض معلمان جمع و خانواده عبدی، به دیدار خانواده عبدی با او در زندان تن داد،اما در داخل زندان بر خلاف قانون و مسئولیت زندانبانی خود از خانواده خواسته که در قبال اسماعیل فقط سکوت کنند.