هربار از سلول خسته می شدم ، امیرحسین مرادی و علی یونسی را در سلول های مجاورم حس می کردم . برای چهارمین بار در سلول نشسته بودم ، دلم گرفت و نگاهی به در سلول که نشانی از باز شدن از داخل و با اراده دستانم نداشت، خیره ماندم ، همان لحظه به علی و امیر حسین عزیزم فکر کردم که نزدیک دوسال است چشمانشان به در سلول است که ظالمانه به رویشان بسته است .
وقتی پس از شصت و چهار روز از سلول بیرون آمدم ، بخشی از وجودم را نمیتوانستم بیرون بکشم . علی و امیر حسین هنوز در بند امنیت وزارت اطلاعات بودند. پسران جوان و دانشجویان نخبه مان دومین چهارشنبه سوری و عید را در سلول های دربسته جشن خواهند گرفت. چهارشنبه سوری تان مبارک باد. به امید آزادی تان #توقف_سلول_انفرادی