اختصاصی اندیشه نو: جداسازی جنسیتی و آپارتاید درافغانستان جایگزین برابری جنسیتی، شعارجهانی 8 مارچ، می گردد
بیش از 120 سال از اعلام روز جهانی زنان می گذرد. در این جشن بزرگ، دست کم نیمی ازجمعیت جهان دستاوردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زنان را جشن می گیرند. اما بیش ازنیمی دیگر که زنان با خشونت و فشارسرکوب می شوند، برای حقوق خود مبارزه می کنند.
8 مارچ روز آگاهی دهی به زنان برای مبارزه برای آزادی و برابری است. در این روز، مردم آزادیخواه، به ویژه زنان، افزون بریادآوری ازگذشته، پیمان می بندند که به مبارزه برای برپایی برابری، آزادی و عدالت اجتماعی برای جامعه های خود ادامه دهند.
بادریغ، در دوران زمانی طولانی، زنان کشورما، افغانستان، تاریخ تلخی داشته اند. آنان از نابرابری ها و خشونت های اجتماعی و خانوادگی زیرفشارهای سیاسی واجتماعی درچهارچوب حکومت های مستبد مرکزی رنج دوگانه – طبقاتی وجنسیتی – برده اند. اما این سازمان دموکراتیک زنان افغانستان بود که به آنان در مورد حقوق خود، مبارزه برای دستیابی به آن، از جمله جشن گرفتن 8 مارچ، روز جهانی زن، آگاهی داد. بگونه نمونه، 8 مارچ برای اولین بار در تاریخ کشور به ابتکار گروهی از زنان آگاه و رزمنده آن سازمان به رهبری دوکتورآناهیتا راتب زاد، زمانی نماینده پارلمان کشور، معرفی و باشکوهمندی برگزار گردید و افتخار دارم که من هم، یک تن از اعضای رهبری این سازمان بودم.
با این حال، تنها در دهه 1960خورشیدی (دهه 1980میلادی) بود که تلاش های زنان افغانستان به ثمر رسید. دردوران حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان، زنان به حقوق خود برای آموزش و کار در تمام سطوح و اشتراک درتمام عرصه های زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه دست یافتند.
درآن دوران، برگزاری 8 مارچ، مناسبت بسیار مهمی برای زنان کشورما هم، شمرده می شد. این روز درآن سال ها به گونه رسمی به عنوان یک روز برجسته شناخته و جشن گرفته می شد. بعدها، با وجود تغییر رژیم ها، این روز کما کان به عنوان رخصتی عمومی درسالنمای هرسال باقی ماند. اما در زمان به قدرت رسیدن طالبان در دو دوره (یک بار بیست سال پیش و سپس در حال حاضر)، آنها سیاست شناخته شده زن ستیزانه خود را از جمله درباره 8 مارچ دنبال کردند/ می کنند.
اکنون درحکومت طالبان، هرچند مردم افغانستان ازفعالیت های سیاسی محروم هستند. با این حال، بخشهایی از زنان دموکرات و مترقی درکابل و دیگرشهرهای بزرگ کشور ابتکار عمل را در رهبری اپوزیسیون علیه حاکمیت ترس و سرکوب، به دست گرفته اند. آنان به گونه گروهی درخیابان های کابل، بلخ و بامیان برامدند و درمخالفت با اقدامات علیه آزادی، آموزش و فعالیت های اجتماعی و برای کار خارج از خانواده دردرون جامعه گرد هم آمدند و به مبارزه پرداختند. آنان با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار «نان، تحصیل، کار و آزادی برای زنان» در خیابان ها به تظاهرات دست زدند. اما قدرت مندان جدید، مدت زیادی تحمل نکردند و با آنان با خشونت برخورد نمودند. آنان چند تن از فعالان زن را دستگیر و بازداشت کردند. اگرچه آنها این دستگیری را انکارکردند، اما تحت فشارسازمان های بشردوستانه، فعالان حقوق بشر و نمایندگی های سازمان ملل مجبور شدند آنان را آزاد کنند. با این حال، دستگیری های جدیدی از میان زنان صورت گرفته و سرکوب ها همچنان ادامه دارد.
با اندوه فراوان یادآوری می کنم که اکنون دراین زمستان سرد، مردم تهیدست افغانستان دچار بزرگ ترین و سخت ترین شرایط زندگی، گرسنگی و فقرهستند که بی پیشینه است. براساس برآوردهای سازمان ملل، بیش از نیمی از جمعیت کشور گرسنه هستند، بیش از 97 درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند و بیش از نیمی از کودکان گرسنه هستند و با سوء تغذیه و باوضع صحی ناگوار و آسیب پذیر روبرو هستند.
در این شرایط بسیاری ازخانواده ها به ویژه زنانی که مردان [و در برخی موارد تنها نان آوران] خود را در بیست سال جنگ درجریان حضور نظامی آمریکا و متحدانش درافغانستان از دست داده اند، به فقر کشانده شده اند. اکنون تحت حاکمیت طالبان، آنها هیچ فرصتی برای کار و گرفتن کمک هزینه زندگی ندارند. آنان حتی مجبورند گرده ها و فرزندان عزیز و معصوم خود را آشکارا بفروشند تا هم خود آنان و هم سایر فرزندان خانواده زنده بمانند.
وقتی عکس ها و ویدیوهای به اصطلاح “بازارهای فروش کودکان” را درافغانستان می بینم – درحالی که من یک مادرهستم و زمانی درسال های 1360خورشیدی (سال های 1980میلادی) صدها شیرخوارگاه و کودکستان را با هزاران کودک بعنوان رییس عمومی اداره، رهبری می کردم و از نزدیک با کودکان و خانواده های آنان کار کرده ام – مانند همه یی مادران و انسان های باوجدان درد واندوه بزرگی را، احساس می کنم.
هر چند طالبان بیش از شش ماه است که قدرت را دردست گرفته اند، اما تاکنون هیچ یک ازکشورها درعرصه جهانی حکومت آنها را به دلیل عدم مشروعیت، به رسمیت نشناخته اند. زیرا ایجاد یک حکومت چند ملیتی و سیاسی از بالا تا پایین بدون قدرت متمرکز، همراه با رعایت حقوق و آزادی های اولیه بشری برای همه، ازجمله فرصت تحصیل و کار برای دختران و زنان، نیاز و خواسته اساسی مردم و زمان کنونی است. اینها معیارهای اصلی تشخیص هستند. البته چنین حکومتی می تواند از طریق یک انتخابات عمومی آزاد و منصفانه ایجاد شود. [و فقط] درآن صورت می تواند که جایگاه راستین زنان درجامعه و شکوه 8 مارچ، روزجهانی زنان درافغانستان بازگردد.
*** خانم کریمه کشتمند در سپتامبر 1946 در کابل، افغانستان به دنیا آمد. او قبل از اینکه معلم متوسطه شود، او پس از فارغ التحصیلی در رشته اقتصاد کاربردی از دانشگاه، معلم مدارس متوسطه شد و پس از آن در وزارت معادن و صنایع افغانستان مشغول به کار شد. بانوکریمه کشتمند در دهه 1980 در مقام دبیر کل سازمان دموکراتیک زنان افغانستان و مدیر کل مهد کودک ها و کودکستان ها (در افغانستان) تا سال 1990 انجام وظیفه کرد.
او در سال 1966 با سلطان علی کشتمند، نخست وزیر سابق افغانستان ازدواج کرد و دارای چهار فرزند است.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.