وضعیت تنش روسیه و اوکراین روز به روز بدتر شده و نگرانی جهانی را برانگیخته است. در این منازعه، به نظر میرسد آمریکا سعی در کاهش تنش دارد اما در واقع به شعله این تنش دمیده و به تحریک جنگ پرداخته است.
در این میان، ایالات متحده کشورهای غربی مجموعه تحریمهایی را علیه روسیه وضع کرده و باعث ایجاد هرج و مرج در بازار بینالمللی شدهاند.
«هی وایون» کنسول سابق چین در آمریکا و پژوهشگر ارشد در موسسه مطالعات مالی «چانگ یانگ» در دانشگاه «رِن مین» معتقد است که طرف ذینفع تمام زلزلههای کنونی در بازار جهانی ایالات متحده است.
وی در مصاحبه با «چاینا دیلی» گفت: سودی که ایالات متحده از تنش میان روسیه و اوکراین میبرد را میتوان در نکات زیر به صورت خلاصه بیان کرد:
اولین مورد انرژی است. در حال حاضر اروپا گاز طبیعی خود را به صورت عمده از روسیه تامین میکند. با شروع بحران اوکراین، آمریکا این فرصت را یافته تا از انتقال گاز طبیعی روسیه به اروپا جلوگیری کند. ایالات متحده تحریمهایی را علیه روسیه وضع کرده است. خط لوله انتقال گاز طبیعی روسیه به اروپا نیز مسدود شده که در نتیجه آن فورا شرایط برای بازار گاز طبیعی آمریکا باز میشود.
طبق گزارشها، تولید گاز طبیعی در ایالات متحده طی چند سال اخیر رشد سریعی داشته است. بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، در سال گذشته میلادی آمریکا به بزرگترین منبع واردات گاز طبیعی مایع (LNG) از سوی اعضای اتحادیه اروپا و انگلیس تبدیل شد.
دومین مورد تقویت جایگاه دلار است. هر بار که یک بحران ژئوپلتیکی اتفاق افتاده جایگاه دلار در مقایسه با دیگر ارزها، تقویت شده است و این بار نیز استثناء نیست. در بحران کنونی هم یورو هم پوند در مقابل دلار افت کردهاند. بنا بر این تقویت دلار باعث جذب سرمایه از دیگر نقاطه جهان به ویژه اروپا به سوی ایالات متحده میشود. از سوی دیگر، به دلیل تورم شدید در داخل آمریکا، بانک مرکزی این کشور در حال خرید اوراق قرضه کمتری است؛ بنا بر این بحران اوکراین باعث شده جریان سرمایههای بینالمللی به سوی آمریکا سرازیر شود که معمولا صرف خرید اوراق قرضه دولت آمریکا میشود.
مورد سوم تجارت است. ایالات متحده با ایجاد تنشهای ژئوپلتیکی میان روسیه و اروپا میتواند به شکل موثری حجم تجارت میان اروپا و روسیه را کاهش دهد.
اتحادیه اروپا همواره بزرگترین شریک تجاری روسیه بوده است. حجم تجارت اتحادیه اروپا-روسیه در سال گذشته معادل یک سوم کل حجم واردات و صادرات روسیه بود در حالیکه حجم تجارت آمریکا-روسیه کمتر از 5 درصد کل حجم واردات و صادرات روسیه بود.
بنا بر این اگر رابطه تجاری میان اروپا و روسیه آسیب ببیند، مشوق کمتری برای تقویت همکاری بین اتحادیه اروپا و روسیه وجود خواهد داشت که این به نفع آمریکا و ضربه سنگینی به اتحادیه اروپا محسوب میشود.
مورد آخر جنبه نظامی است. از زمان شروع نزاع روسیه-اوکراین، کشورهای غربی کمکهای تسلیحاتی خود به اوکراین را افزایش دادهاند. بحران اوکراین فرصتی فوقالعاده برای تجارت اسلحه فراهم کرده که این نیز خبر خوبی برای مجموعه صنعتی-نظامی ایالات متحده محسوب میشود.
اگر آلمان را به عنوان یک مثال در نظر بگیریم، دولت این کشور اخیرا تغییری بزرگ از زمان پایان جنگ جهانی دوم ایجاد کرده و آن این است که آنها بودجه دفاع ملی خود را به 2 درصد تولید ناخالص داخلی افزایش خواهند داد و به این ترتیب بیش از 100 میلیون یورو برای هزینههای دفاعی اختصاص میدهند.
آلمان یک بازار بزرگ برای دلالان اسلحه آمریکا محسوب میشود و این تغییر دلالان اسلحه را خوشحال میکند.