بخش زیادی از روشنفکران داخل کشور ایران، که یا به اصلاح طلبی گرایش داشته و یا می کوشند مستقل از جناح ها و احزاب سیاسی به نظر آیند، در برابر کنشگری سیاسی عمومی در خیابان، موضع نفی و مخالفت دارند. آنان علت این مخالفت خود را اینگونه بیان می کنند که کنش های سیاسی عمومی در خیابان، احتمال بالایی دارد از مدیریت و کنترل گردانندگان یا رهبران اولیه آن اعتراض خیابانی خارج شده و به سوی خشونت های کور سوق داده شوند. آنان ادعا می کنند که از خشونت خیابانی و پیامدهای اجتماعی آن نگران هستند. ولی اگر از این یادداشت بپرسید،خواهید شنید که نگرانی بیان شده تنها نگرانی آنان نیست، بلکه دو نگرانی دیگر هم دارند؛ نخست چشم و دل آنان بشدت از این هراس دارد که ممکن است اعتراضات خیابانی منجر به انقلاب دیگری در کشور گردد و دومی انکه همراهی نشدن این گروه از روشنفکران با اعتراضات اقشار دیگر، ناشی از منافع طبقاتی آنان است؛ آنان چندان خوش ندارند اقشار دیگر در منافع اقتصادی و جایگاه مرجعیت فکری با آن شریک و همسان گردند! این گروه از روشنفکران در برابر این مخالف خوانی های خود و نفی و رد کنش های سیاسی عمومی در خیابان، هیچ پیشنهاد عملی و موثری برای گروه ها و اقشار و طبقات گوناگون برای پیگیری مطالبات شان بجز دلخوش کردن به صندوق رای و دست کرم دستگاه های حاکمیتی ندارند و در کنار این ساده گی و حتی بلاهت سیاسی، وظیفه خود را هم پند و اندرز گاه به گاهی در کلاس های درس خود و یا در نوشته ها و سخنرانی های خود می دانند. آنان نمونه هایی از کنش های خیابانی را در آستین دارند که به خون و خشونت کشیده شده است و بدون آنکه روشن کنند نقش سازمان های امنیتی و انتظامی پرشمار در این خشونت ها چه بوده است، به سرعت مردم معترض را بخاطر آن خشونت ها، مخاطب قرار داده و همگان را هشدار می دهند که بهتر است خیابان را به عنوان محلی برای پیگیری مطالبات و حل مشکلات صنفی و سیاسی خود فراموش کنند. در پنج شش ماه اخیر که معلمان برای پیگیری تقاضاهای صنفی خود، خیابان و عرصه های عمومی را مکان اصلی کنشگری سیاسی و صنفی خود قرار داده اند، همه شاهدیم که رفتار کاملا متمدنانه و مسئولانه ای را از خود نشان داده اند و هرگز به سوی خشونت یا بیان و رفتاری که موجب آسیب به آبرو یا جان و مال کسی شود از خود بروز نداده اند. آنان به خوبی شکل و شیوه کنشگری سیاسی در خیابان که در آن نه خشونتی بتواند بروز کند و نه حقی مسکوت بماند را به همگان نشان داده اند و اینک از آن گروه روشنفکران زبون که در برج عاج خود نشسته و حرفای بی حاصل گفته اند، انتظار می رود که وظیفه اجتماعی و سیاسی خود را با تئوری سازی و ایدئووژی پردازی برای آنکه اعتراضات صنفی معلمان، تبدیل به جنبشی اجتماعی فراگیر شوند ار به انجام برسانند. یکی از مهمترین مبانی موثر حرکت تغییر خواهی مردم، نظریه ها و تئوری های علمی، عاقلانه و دارای بیشترین همپوشانی برای گروه ها و اقشار گوناگون مردم است تا از نظر تئوریک برای مردم روشن گردد قرار است چه چیز را و چگونه تغییر دهند، و در این تغییر چه چیزی را به دست آورند. بایسته است روشنفکران ایرانی بر اساس جایگاه خود، با تحلیل و تبیین و نظریه پردازی، نه تنها این اعتراضات صنفی را به جنبشی اجتماعی بدل کنند، بلکه آنرا گسترش داده و عمق بخشند تا همه اقشار و طبقات، به این جنبش پیوسته و مطالبات خود را پیگیری نمایند. این روشنفکران باید یاد گرفته باشند که خیابان هرگز مکان ترسناکی برای پیگری مطالبات خود نیست بلکه اتفاقا خیلی موثرتر از سراب صندوق رای اصلاح طلبان و گدایی حق خود با گردن کج و ناله و زاری در پیشگاه قدرت می باشد. این روشنفکران به جای خزیدن در غارهای غرور خود، بهتر است با دلیری پای به میدان نظریه پردازی برای هدایت فکری درست اعتراضات صنفی و سیاسی مردم در کف خیابان بنهند. چه خوشمان بیاید و چه خوش مان نیاید، کف خیابان تنها امکان حل مسائل عدیده و گوناگون مردم با حاکمیت است، مشکلات باید در کف خیابان حل شوند و جز این چاره ی دیگری نمانده است.
علی شمایلی
۳ اسفند ماه ۱۴۰۰، کرانه کویر