مارژ پیرسی
ترجمه ی احمد سپیداری
مارژ پیرسی2 از سازماندهندگان جنبش دانشجویی در دهه ی شصت امریکا و نویسنده ی چهارده رمان پرطرفدار و پر خواننده در سراسر جهان است. او به ویژه به خاطر پیشگامی اش در مبارزه برای حقوق زنان – به ویژه زنان کارگر- و طرح دقیق مسایل نژادپرستی، تبعیض جنسی و طبقاتی در رمان هایش مشهور است. او هم چنین دوازده مجموعه شعر به چاپ رسانده است. شعر “راه پایینی ها” از مجموعه ی ” ترک گفتن شاخه” انتخاب شده که international Publishers در سال ۱۹۸۲ منتشر ساخته است.
راه پایینی ها
آن ها هر کاری که بخواهند می توانند بکنند؛
می توانند برایت دام بگذارند؛
برایت پرونده درست کنند؛
استخوان هایت را خرد کنند؛
و مغزت را روی صندلی الکتریکی کباب کنند.
می توانند آنقدر مواد مخدر به خوردت بدهند
که نتوانی راه بروی،
که نتوانی چیزی را به خاطر بیاوری.
می توانند فرزندت را از تو بگیرند؛
و عزیزانت را جلوی چشمانت از سقف آویزان کنند.
آن ها هر کاری که بخواهند می توانند بکنند.
آیا می توانی جلوی آن را بگیری؟
اگر تنها باشی،
می توانی مقاومت کنی؛
می توانی دست رد به سینه ی آن ها بزنی؛
می توانی انتقام بگیری
و در نهایت خرد شوی.
اما دو جنگجوی پشت به هم داده،
می توانند دارو دسته ای از اوباش را شکست دهند.
یک گروه متحد لشگری را از پا در می آورد
و حریف یک ارتش، یک ارتش است.
دو نفر که شدیم
همدیگر را آگاه می سازیم؛
متقاعد می کنیم؛
پشتیبانی می کنیم.
دو نفر که شدیم به هم محبت می کنیم،
از همدیگر پرستاری می کنیم،
به هم امید می دهیم،
به هم عشق می ورزیم.
سه نفر یک هیات را تشکیل می دهند،
یک کمیته،
یک هسته.
با چهار نفر می توان بریج بازی کرد
و تشکیلاتی را سازمان داد.
با شش نفر می شود خانه ای اجاره نمود،
کیکی بی نظیر پخت،
و برای جمع آوری کمک مالی مهمانی برپا کرد.
با دوازده نفر می شود تظاهراتی موضعی ترتیب داد.
با صد نفر میتینگ شکل می گیرد؛
با هزار نفر خبرنامه و همبستگی.
با ده هزار نفر نیرومند می شویم
و روزنامه ای خواهیم داشت؛
با صدهزار نفر رسانه های خودمان را؛
با یک میلیون نفر کشور خودمان را.
این ها قدم به قدم به پیش می رود.
وقتی شروع می شود که تو بخواهی.
وقتی شروع می شود که تو اقدام کنی.
وقتی که تو علیرغم مخالفت آن ها دست به کار شوی
و هر روز قدمی در این راه برداری؛
وقتی که بگویی ” ما”
و بدانی که منظورت از ” ما ” چیست.