در تاریخ ۲۲ دی ماه، ۶ تن از زندانیان سیاسی بند ۸، صادق امیدی لپوندی، پیمان پورداد، حمید حاج جعفر کاشانی، علی اصغر حسنیراد، مهدی دارینی و محمود علینقی، اعتصاب غذای خشک خود را در اعتراض به قتل بکتاش آبتین آغاز کردند. پیش از این تاریخ، آنها به همراه یک نفر دیگر از زندانیان، مصطفی خسروی بابادی در حسینیهی بند ۸ تحصن کرده و خواستار حضور رئیس زندان اوین، هاشمی، و پاسخگویی او شده بودند. پاسخ تحصن زندانیان، تهدید وافزایش فشار بود. سرانجام با سرآمدن دورهی حبس مصطفی خسروی بابادی و آزاد شدنش، ۶ تن باقی مانده، وارد اعتصاب غذای خشک شدند. خواستهی اعتصابکنندگان این بود که رؤسای سازمان زندانها، رئیس قوهی قضائیه و دادستان کل کشور در بند ۸ حاضر شوند و پاسخگوی زندانیان دربارهی قتل آبتین باشند. ۲۵ دی ماه، کانون نویسندگان ایران با انتشار اطلاعیهای ضمن یادآوری اینکه اعتصاب غذای آنان صدای اعتراضشان را به گوش جهانیان رسانده، از آنان خواست تا جان عزیز خود را، که برای جنبش آزادیخواهی بسیار گرامی است، در معرض خطر قرار ندهند. در پاسخ به درخواست کانون نویسندگان ایران، ۳ تن از آنان (صادق امیدی لپوندی، پیمان پورداد و مهدی دارینی) در تاریخ ۲۶ دی ماه اعتصاب غذای خود را از حالت خشک به تر تبدیل کردند. آنان همچنین نگرانی خود را از ربودن ۳ تن دیگر از اعتصابکنندگان (حمید حاج جعفر کاشانی، علی اصغر حسنیراد و محمود علینقی) و انتقال آنان به مکانی نامعلوم، اعلام کردند. پس از آن، فایلی صوتی منتشر شد که توضیح میداد زندانبانان دو تن از اعتصابکنندگان (حمید حاج جعفر کاشانی و محمود علینقی) را به بهانهی اینکه حالشان بد است و باید به بیمارستان منتقل شوند ابتدا از بند خارج کرده و پس از ضرب و شتم به زندان تهران بزرگ منتقل کردهاند. بلافاصله پس از آن خبر رسید که علی اصغر حسنیراد نیز با بهانهی مشابه به بند ۴ زندان اوین منتقل شده است. در میان تمام خطراتی که جان اعتصابکنندگان را تهدید میکند، یادآوری وضعیت سلامت دو تن از اعتصابکنندگان نگرانیها را صد چندان میکند: پیمان پورداد به سرطان خون مبتلاست و علیاصغر حسنیراد جانباز است.
خبرها حاکی از آن است که علاوه بر پیوستن تعدادی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور به اعتصاب غذا، دامنهی اعتصاب زندانیان نیز گسترش یافته به طوری که سینا بهشتی، معین حاجیزاده، محمد ابوالحسنی و شکیلا منفرد از دو زندان تهران بزرگ و قرچک، و نیز تعدادی از زندانیان سیاسی سابق در خارج از زندان به اعتصابکنندگان پیوستهاند. آنها در کنار اعتراض به قتل آبتین و حمایت از خواستههای اعتصابکنندگان بند ۸ دو خواستهی دیگر را نیز مطرح کردهاند: وزیری، الیاسی و محمدی، از عاملان قتل بکتاش آبتین، برکنار شوند و با زندانیان امنیتی نیز مانند زندانیان عادی رفتار شود یعنی انتقال آنها مشروط به مجوز دادیار امنیتی نباشد. زندانبانان با سوزاندن کارت تلفن زندانیان اعتصابی، ارتباط آنان را با خارج از زندان قطع کردهاند و دریافت هر خبری از اعتصابکنندگان به سختی میسر میشود. فریاد اعتراض این بار از بیرون و درون زندانها پایههای سرکوبی را نشانه رفته است که جمهوری اسلامی از همان زمان روی کار آمدناش بنا گذاشته است.
اعتصاب غذا آخرین روش برای اعتراض به طور کلی و اعتراض زندانیان سیاسی به طور خاص است. توسل به اعتصاب غذا به عنوان حربهی اعتراضی گواه آن است که کارد به استخوان زندانیان رسیده به طوری که فکر میکنند تنها راه باقی مانده برایشان این است که جان خود را دستمایهی رساندن صدای اعتراضشان به بیرون از زندان کنند. بر ما و هر انسان آزادیخواهی است که صدای اعتراض زندانیان سیاسی را بشنویم و از خواستههای آنان که به قتل یکی از پرشورترین مدافعان آزادی بیان گره خورده است، حمایت کنیم و اجازه ندهیم حکومت با سرکوب و بیتوجهی عامدانه، زندانی سیاسی دیگری را به کام مرگ بفرستد. کانون نویسندگان ایران مسئولیت حفظ جان و سلامت اعتصابکنندگان را بر عهدهی حکومت میداند و یادآوری میکند که بیتوجهی به شرایط جسمانی و خواستههای آنان تکرار روندی است که به قتل بکتاش آبتین انجامید. تأکید بر این نکته خاصه آن گاه اهمیت مییابد که ببینیم در اوضاع کنونی نیاز جنبش آزادیخواهی و برابریطلبی مردم ایران به جانهای آزادیخواه و شجاعی که به ناحق به بند کشیده شدهاند بسی بیش از آن است که در معرض خطر قرار گرفتن سلامت و جان آنها از سوی زندانبانان جمهوری اسلامی را دید و دم بر نیاورد.
کانون نویسندگان ایران
۱ بهمن ۱۴۰۰