۱۸ دی ماه ۱۴۰۰ فرا می رسد و هنرمندی فرهیخته که سودای آزادی دارد جان می بازد و خانواده، رفقا و کنشگران اجتماعی غرق در اندوه می شوند. شاعری گرانمایه که واژگان برای بیان احساساتش زمین گیر میشوند و کلامش دوستان را به وجد می آورد و نیروهای امنیتی را سراسیمه می کند و در شعرش لطافت بهاران و استقامت کوهساران پیوسته جاری است.
هر شب ستاره ای به زمین میکشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستاره هاست …
رفیق عزیزم، بکتاش آبتین اولین زندانی سیاسی که جانش را بر اثر کوتاهی مسئولان از دست داده، نبوده و آخرین آن نیز هم نخواهد بود. زیرا در تمامی مراحل بازجویی، تشکیل پرونده، صدور حکم و اجرا، ذره ای عدالت وجود ندارد و مدت هاست نهادهای حقوق بشری و تشکل های صنفی و سیاسی مستقل موضوع نقد گسترده حقوق بشر در زندان ها و قتل عمد و غیر عمد زندانیان سیاسی و دگر اندیشانی نظیر (دکتر سامی، هدی صابر، ستار بهشتی، زهرا کاظمی، کاووس سید امامی، وحید صیادی نصیری و بهنام محجوبی و..) را پیگیری کرده اند ولی متاسفانه گوش مسئولان قضایی شنوا نیست.
اینجانب اسماعیل عبدی ضمن تسلیت به خانواده محترم بکتاش عزیز و اعضای محترم کانون نویسندگان ایران و همراه با نهادهای صنفی، سیاسی و مدنی و حقوق بشری مستقل که دغدقه مندانه همواره نسبت به وقوع و تکرار این فجایع نگران هستند، به مسئولان قوه قضاییه هشدار می دهم به این رفتارهای غیر مسئولانه پایان دهند که حسن عاقبتی در این رفتارهای غیر مسئولانه وجود ندارد. به ویژه آن هنگام که منجر به مرگ عزیزی میشود که با نبودنش نه جانشینی دارد و نه با هیچ حیله ایی می توان مرگ او را امری عادی و طبیعی جلوه داد.
اسماعیل عبدی
زندان مرکزی کرج بند ۶_۲۳ دی ماه ۱۴۰۰