پیام خسرو صادقی بروجنی، محبوسی در بند که به امید تغییر، امشب را چون شبهای دگر در زندان جمهوری اسلامی به صبح میرساند.شب یلدا، آنچنان که پیشینیان بما گفتند و علم برای ما اثبات کرده است بلندترین شب سال است و حتما این بلندترین شب سال مجال مناسبی است برای جشن و سرور و شب نشینی و گپ و گفت و تناول خوردنی ها و نوشیدنی هایی که محفل را گرم میکند.اما ساده اندیشی محض است اگر تمام فلسفه این شب را در طولانی بودن آن بدانیم و اصلا طولانی بودن شب و ظلماتش چه جای سرور و پایکوبی دارد؟همچنان که هر کنش انسانی هدفی را دنبال می کند و دارای دو مجموعه اهداف و وسایل و ابزارهای رسیدن به این اهداف است، مناسک گرایان نیز کسانی هستند که مجموعه اهداف عمل را فراموش کرده و خود را درگیر وسایل می کنند.
شب یلدا فرصتی است برای شادی و شادکامی، اما این همه، نه هدفی در خود، بلکه جشنی است بپاسداشت دیالکتیک طبیعیت که زاده شدن روز را از دل طولانی ترین شب سال نوید میدهد.از این روست که در پس مناسک شادیبخش یلدا میتوان میان طبیعت و زندگی اجتماعی انسان به عنوان یک موجود ذی حق و ذی شعور، پیوندی درس آموز برقرار کرد.یلدا یادآور پیام طبیعت به انسان است. این پیام که ظلمات موقتی است و این امید که در طولانی ترین شب که روز را مجالی نیست، روشنایی زاده میشود، رشد میکند، بالنده میشود و روزها و ماه های پیش رو گرمای خود را نه تنها بر شب، که بر پیکر سرد و بی جان طبیعت چیره میکند. این امید برای محبوسی در بند دو چندان است.چرا که هر روز و هر شب را به امید زنده است. امید به اینکه همه چیز تغییر خواهد کرد.
خسرو صادقی بروجنی
زندان اوین
یلدا ۱۳۹۹