آنها که فرمان یورش و سرکوب شبانهی متحصنین در بستر خشک زایندهرود را صادر کردند، کاملا دریافته بودند که با چیزی فراتر از یک اعتراض احساسی و خلقالساعه طرف هستند. آنچه کشاورزان و معترضان اصفهانی در این روزها رقم زدند و معترضان شهرکردی تکمیل کردند، بی کم و کاست یک جنبش اجتماعی پیرامون مسئلهی آب بود.
جنبشی که مراحل تولد و تکمیل خود را پشت سر گذارده و شبکه و هویت خویش را برساخته است. «اعتراضات مستمر»ی که بیش از سه سال است در حوزهی اصفهان و کشاورزان اصفهانی در جریان است، مطالبات و شعارها و «هویت» مشخصی که طی اعتراضات علیه مافیای آب در کشور شکل گرفته است و نهایتا پیگیری مطالبات «خارج از نهادهای رسمی»، سه مولفهای است که تایید میکند اعتراضات آب به مرحلهی جنبشی بودن رسیده است.
جنبشی که با همراهی طبقه متوسط شهری اصفهان قوت گرفت و جمعه ۲۸ آبان به ناچار تحمل و جمعه ۵ آذر با آن برخورد خشن شد. درست زمانی که بسیاری، از بروز نزدیکدست جنگ آب در ایران صحبت میکنند، اتفاقات اخیر نشان داد جامعهی مدنی ایران میتواند نه جنگ آب که به شکلی کاملا خشونت پرهیز «جنبش آب» را فعال کند.
اما آنچه در این میان، جنبش آب و ابتکارات اخیر کشاورزان اصفهانی را برجسته و واجد اهمیت میکند، ابتکاراتی بود که باعث پرمایه شدن گنجینه یا چنتهی جنبشی جامعه ایران شد. از ابزارها و اقداماتی که مردم برای طرح ادعای جمعی خود بهره میبرند با عنوان چنتهی جنبش یاد میشود.
تاکنون معترضان در ایران از ابزارهای مختلفی بهره بردهاند. از ایجاد چالش در انتخابات، تا اعتراض در خیابان. تحصن و بستنشینی آن چیزی بود که کشاورزان اصفهانی با زیرکی و البته استقامت خود رقم زدند. گرچه سنت بستنشینی در تاریخ ایران وجود داشته اما در سالهای بعد ازانقلاب و طی جنبشهای به سبک جدید، تجربهی نویی بود که چنتهی جنبشی جامعه ایران را غنیتر کرد.
اگر تسخیر خیابان بهعنوان یک ابزار جدی برای ابراز اعتراض بعد از جنبش سبز به طور جدی وارد چنتهی جنبشی ما شد، چه بسا تحصن و بستنشینی اصفهانیها نیز از این پس در گوشهی ذهن معترضان جنبشی نشسته است. شاید برخورد خشونتآمیز با متحصنین در زاینده رود و معترضان در خیابانهای اصفهان، واکنشی است به این جسارت و پیشروی در ابزارهای اعتراضی.
در یک بستر واحد، اعتراضات، شورشها و جنبشها اثر همافزایی بر یکدیگر دارند. حتی اگر در فواصل زمانی از یکدیگر رخ دهند. در واقع با هر بار تجربهی اعتراض چنتهی جنبش نیز فربهتر میشود. بنابراین نمیتوان اعتراضات اصفهان و خوزستان ۱۴۰۰ را جدا از اعتراضات آبان ۹۸ و آبان ۹۸ را جدا از ۹۶ و حتی ۸۸ دانست. در تمام این سالها معترضان به رغم میل و سرکوب شدید نظام مستقر، خیابان را جسورانه تسخیر کردهاند. به چالش کشیدن هژمونی رسمی در فضاهای عمومی خط قرمر تمام نظام های سیاسی است. از همین رو حضور اعتراضی در خیابان از سوی حکومتها تحمل نمیشود. اما بست نشستن و تحصن اعتراضی، گام جسورانهای بود که قطعا بر دیگر اعتراضات اثرات همافزای خود را خواهد داشت. به ویژه که در حال حاضر در کنار جنبش آب، جنبشهای بسیار فعال و بالنده دیگری نیز در جریان است.
مهمترینشان «جنبش معلمان» است. آنها نیز به رغم سرکوبها و بازداشتهای سالهای اخیر به اعتراضات مستمر خود پیرامون اهداف و مطالبات و هویت کاملا مشخص، خارج از نهاد های رسمی ادامه دادهاند. شاید با اغماض بتوان از جنبش کارگری نیز نام برد که بسیار فعالتر از سالهای گذشته هستند.
*ایران فردا