بعد از کودتای ننگین بیست و هشتم مرداد سال 1332 که توسط شرکت سهامی نظام سلطنتی، روحانیت، ارتش، اراذل و اوباش و با کارگردانی و مدیریت امپریالیسم آمریکا و بریتانیا علیه نهضت استقلال طلبی ملت ایران انجام گرفت و دولت ملی شادروان دکتر “محمد مصدق” را سرنگون و همه نیروهای چپ سوسیالیستی، جبهه ملی و ترقیخواهان را سرکوب و کشتار کرد، این روز نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی ایران بوده، است و خواهد بود. کودتای بیست و هشتم مرداد در واقع نتیجه همدستی دستگاه سلطنت با اربابان خارجی خویش (امپریالیسم) برای ادامه تاراج منابع و ثروت ملی ایران و همچنین تداوم وابستگی کشور به قدرت های امپریالیستی بود که با ملی شدن نفت همه این منافع به خطر افتاده بود. متاسفانه جدا از اینکه امروز به دلیل عدم مشروعیت جمهوری اسلامی و تتفر اکثریت مردم از وضع موجود، بخشی از مردم به تبع همان مثل معروف “خدابیامرز برای کفن دزد قبلی” تحت تأثیر مدیای وابسته و زرد فارسی زبان، ماهیت این کودتا و تاثیر مخرب آن را بر دمکراتیزه شدن جامعه و ساختار سیاسی، منافع بنیادین ملی، عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی و اصولا روندهای سیاسی _ اجتماعی را به درستی درک نمی کنند که حتی اصل کودتا را هم زیر سوال می برند. اما چرا شانزدهم آذر در تاریخ مبارزاتی ایران تبدیل به یک نقطه عطف تاریخی گردید و در حالی که همواره حکومت های شاه و شیخ دست درازی برای سرکوب داشته و دارند، این روز همچنان نماد مطالبات و مبارزات جنبش دانشجویی در حدود هفت دهه گذشته بوده است؟
در این روز شاه سرمست از سرکوب دولت ملی و بازگشت بر اریکه قدرت میزبان نماینده همان اربابانی بود که نقش اصلی را در بازگشت سلطنت بازی کرده بودند. چرا که در کمتر از چهار ماه بعد از این کودتای خونین که تاوان اصلی آن را در بین نیروهای سیاسی مبارز، حزب توده ایران با فدا کردن جان ده ها تن از شریف ترین کادرهای سیاسی و افسران نظامی عضو سازمان افسری خود داد، تازه قرار بود “ریچارد نیکسون” معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا به عنوان کارگردان همان کودتا پا بر خاک کشوری بگذارد که دوباره زیر یوغ بردگی ارباب بزرگ قرار گرفته بود. جنبش دانشجویی ایران که در غیاب تار و مار شدن نیروهای سیاسی ضدامپریالیست، سوسیالیست و ملی تنها نیروی همچنان فعال در صحنه بود در اعتراض به این سفر که مهمانی قاتلان بر سفره خونین ملت بود صدای اعتراض خود را بلند کردند و با ورود پلیس و نیروهای امنیتی دانشگاه، بار دیگر این سنگر همیشه مقاوم و عدالتخواه به خون پاک ترین و شریف ترین فرزندان خویش کشیده شد. زنده یادان “مهدی شریعتی رضوی”، “مصطفی بزرگ نیا” از فعالین سازمان جوانان حزب توده ایران و ” احمد قندچی” از دانشجویان حامی جبهه ملی ایران در این روز با گلوله و سرنیزه جانیان و مزدوران رسمی کودتاچیان کشته شدند و در راه آرمان های آزادیخواهانه، عدالت طلبانه و استقلال جویانه خویش جان در این راه نثار ملت خود کردند. جنبش دانشجویی در تمام این سال ها و در بزرگداشت چنین روزی که مهر آن به نام دانشجویان بر صفحه تاریخ این سرزمین کوبیده شده است، شانزدهم آذرماه را گرامی داشته و در امتداد صدای رسای آن شهیدان وطن هر بار مطالبات عدالتخواهانه و دمکراتیک خویش را فریاد می زنند و بارها در جمهوری اسلامی نیز در چنین روزی باز هم دانشجویان مطالبه جو هزینه های سنگین پرداخت کرده اند. آنان امروز هم در زیر همه فشارها و سرکوب ها نه تنها مطالبات روزهای بعد از کودتای ضدمردمی بیست و هشتم مرداد را فریاد می زنند، که به دلیل شرایط و موقعیت جدید، این جنبش را در امتداد راه خویش به سمت یک جنبش علیه ارتجاع حاکم و ساختار فاسد رانتی _ نئولیبرالی در اتحاد با طبقات کارگری، معلمان، زنان، بازنشستگان، اقلیت ها و …. هم رهنمون کرده اند. زنده باد جنبش دانشجویی ایران و ماندگار باد یاد و خاطره شهیدان شانزدهم آذر 32 و همچنین قربانیان هر روزه جنبش دانشجویی میهن همیشه بلاخیز ما