فعال محیط زیست خوزستان گفت: خشکی چشمه بزرگ کوهرنگ به عنوان سرشاخه رودخانه کارون و اتمام یخچالهای آن نشان میدهد که زاگرس رمقی برای تولید آب ندارد.
کرامت حافظی در گفتوگو با خبرنگار مهر تأکید کرد: با وجود هشدارهای فراوان در خصوص مضرات انتقال آبهای بین حوضهای اما همچنان انتقال آب از سرشاخههای کارون ادامه دارد؛ انتقال آب کارون به فلات مرکزی با افزایش هزینههای تولید محصولات صنعتی و کشاورزی همراه بوده بهگونهای که فاجعه بزرگ اقتصادی را رقمزده است.
وی افزود: هیچ عقل سلیمی تولید محصولات را که میتوان با هزینه بسیار کمتر تولید کرد با افزایش هزینههای انتقال آب نمیپذیرد اما لابیها و رانتها این انتقال آب را بر کشور تحمیل کرده و بزرگترین کارخانههای آب بر خاورمیانه نه در سواحل دریاهای جنوب بلکه در فلان مرکزی و در کویر با آب انتقالی کارون توسعه یافتند.
فعال محیط زیست خوزستان ادامه داد: کارونی به علت تغییرات شدید اقلیمی آب اندکی دارد و یخچال و برفچالهای چند میلیون ساله زاگرس یکی پس از دیگری در حال خشک شدن هستند؛ اتفاقاتی مانند ذوب شدن و فروریختن غارهای یخی در کوهرنگ و الیگودرز در واقع همان علائم ذوب شدن یخها در قطب هستند و حالا خشک شدن چشمه بزرگ کوهرنگ که جز بزرگترین چشمههای خاورمیانه بود و اتمام یخچالهای این چشمه که سرشاخه کارون بود و از سال ۱۳۳۲ به زایندهرود تزریق میشود نشان میدهد که زاگرس رمقی برای تولید آب ندارد.
حافظی تأکید کرد: مبدأ قرار دادن چشمههای پرتنش آبی زاگرس و سرشاخه رودهای زاگرس برای انتقال آب به نقاط دیگر کشور کاری کاملاً غلط بوده چون حتی اگر انتقال آب برای کاری درست باشد باید از منبعی تأمین شود که خودش تنش آبی نداشته باشد.
وی افزود: خشک شدن چشمه بزرگ کوهرنگ در مخالفت انتقال آبهاست؛ انتقال آبها و مصارف بالادستی با توسعه سدسازی در بالادست کارون، دز، مارون و کرخه امروز فاجعهآمیز است و خشک شدن تالابهای پاییندست این رودها و عدم توان ورود رود کارون به دریا همه نشاندهنده فاجعه بزرگ زیست محیطی – اقتصادی و نابودی شریانهای حیاتی کشور است.
فعال محیط زیست خوزستان گفت: اکنون باید به زیادهخواهیها و تمامیتخواهیها پایان داد و کارخانههای آب بر فقط در سواحل دریاها و در حد لزوم ساخته شوند و یا حداقل آب مورد نیاز خود را از دریا تأمین کنند چون آب شیرین روزبهروز در حال کاهش و مصارف انسانی نیز در حال افزایش است؛ آنقدر مدیریت مصارف انسانی فراوان شده که حق آبه تالابها و جریان زمینی رودها بلعیده میشود و رودهای خروشان گذشته به مسیرهای بیرمق فصلی تبدیل شدهاند.
وی افزود: کارون برای احیا نیازمند بازگشت آبهای رفته است چون خود کارون توان ورود به دریا ندارد بلکه آبشور دریا وارد کارون میشود؛ همچنین در پی تکمیل سد کوهرنگ سوم، هفتمین انتقال آب سرشاخههای کارون صورت میگیرد که مطالعات این طرحها مربوط به قبل از تغییرات اقلیمی و مربوط به بعد از جنگ جهانی دوم است؛ چشمههایی که قرار است با سد کوهرنگ سوم هم انتقال یابد خشک شدهاند و نیمهخشک هستند و معلوم نیست که میخواهند کدام آب را با این همه هزینه انتقال دهند؟
حافظی بیان کرد: با ساخت سد کوهرنگ سوم ارتباط کارون با یخچال و برفچالها سرچشمه اصلی خود یعنی زرد کوه برای همیشه قطع میشود و منبع تأمین آب تابستان خوزستان را که کوهستانهای برفگیر زردکوه است از دست میدهد.
فعال محیط زیست خوزستان افزود: مخازن سدهای خوزستان امروز خالی هستند و گرمای هوا و افزایش گرمایش زمین نیز مخازن سدهای خوزستان را به تشت تبخیر تبدیل کرده و قطع ارتباط کارون با سرشاخههای برفگیر زردکوه فاجعه بزرگی است.
وی گفت: این طرحهای خارجی گذشته، امروزه باعث تنشهای اجتماعی میان استانها و شهرستانها و روستاها شدهاند؛ هیچ دلیل عقلانی هم برای این اقدامات وجود ندارد اما عدهای به دلیل منافع ناپایدار و موقتی خود یا تمام توان همچنان بر این اقدامات غلط اصرار دارند.
حافظی اظهار کرد: انتقال آبها اگر راه حل بند همان تونل اول کوهرنگ که سال ۳۲ انجام میشد، کافی بود؛ حال آنکه همان تونل اول امسال در کوهرنگ خشک شده و این شاید بدترین اتفاق محیط زیستی کشور بوده یعنی آبی که این همه برایش برنامهریزی شده و کارخانه آب بر ساخته شده با تحمیل هزینه بر بیت المال و با افزایش هزینههای تولید دیگر وجود ندارد.
وی افزود: این امر یعنی آبی برای انتقال نیست و از انتقال آب دست بردارید؛ نسل امروزه ما فرصت احیا رودها را دارد اما اگر از این امر غافل شود، نسلی خواهد شد که هیچچیزی برای آینده خودش باقی نگذاشته است؛ البته شدت تغییرات اقلیمی و تشدید آن با مدیریت غلط آبی، حوادثی را نشان ما داده که ما خیال کردیم صد سال دیگر اتفاق میافتد اما برای همین نسل فعلی اتفاق افتاده است.
فعال محیط زیست خوزستان گفت: همه مطالعات و بررسیها نشان میدهد که سرشاخههای رودهای زاگرس رمقی ندارد و مانند بیمار نیازمند مراقبتهای ویژه است؛ به جای نابودی فقط دست از سر رودها برداشته شود و بر اقدامات نابودگر سدسازی و انتقال آبها پافشاری نشود.