آیا شرکتهای ثروتمند موفق خواهند شد کرهٔ زمین را ویران کنند؟
منبع: TomDispatch، ۲۴ اکتبر ۲۰۲۱ [۲ آبان ۱۴۰۰] – ترجمهٔ حبیب مهرزاد – اختصاصی اندیشه نو
ماه اکتبر برههای حسّاس در مبارزه برای جلوگیری از فاجعهٔ آبوهوایی است. در نشست جهانی آبوهوا «کاپ۲۶» [COP26، بیستوششمین کنفرانس تغییرهای آبوهوایی کشورها، به ابتکار سازمان ملل متحد] که از ۳۱ اکتبر تا ۱۲ نوامبر [۹ تا ۲۱ آبان] در گلاسکو، اسکاتلند، برگزار خواهد شد، مذاکرهکنندگان با ضرورت فوری خارج کردن اقتصاد جهان از مسیر کنونی مواجه خواهند بود؛ مسیری که اگر ادامه یابد، طبق برآورد هیئت بیندولتی تغییرهای آبوهوایی (IPCC)، زمین را تا پیش از پایان قرن میلادی جاری به مرز ۳ درجهٔ سلسیوس (سانتیگراد) گرمایش، یا حتیٰ بیشتر از آن، خواهد کشاند. با این حال، تعهد کشورهای ثروتمند برای کاهش دادن انتشار گازهای گلخانهیی بهمراتب کمتر از حدّ لازم برای مهار افزایش دمای زمین بوده است.
یکی از افرادی که در چند دهه گذشته از بلندترین و مُصرّترین صداهایی بوده است که با بیعدالتی، نابرابری، و تهدید تمدّن بشری و کرهٔ زمین با آشفتگیهای آبوهوایی ناشی از فعالیتهای انسان مقابله کرده است، نوآم چامسکی است. مشتاق بودم که دیدگاههای پروفسور چامسکی را در مورد ریشههای معضل وخیم کنونی ما و چشمانداز بشر برای گذار سالم از این بحران به سوی آیندهای قابلزندگی بدانم. او بزرگوارانه پذیرفت که در این مورد گفتوگویی ویدیویی با هم داشته باشیم. متنی که در اینجا میخوانید، نسخهٔ کوتاهشدهٔ گفتوگویی است که با او در ۱ اکتبر ۲۰۲۱ [۹ مهر ۱۴۰۰] داشتم.
استن کاکس
*****
استن کاکس: بیشتر کشورهای شرکتکننده در بیستوششمین کنفرانس تغییرهای آبوهوایی سازمان ملل متحد که در روزهای ۳۱ اکتبر تا ۱۲ نوامبر ۲۰۲۱ [۹ تا ۲۱ آبان ۱۴۰۰] در گلاسکو برگزار خواهد شد، وعدههایی دربارهٔ کاهش انتشار گازهای گلخانهیی دادهاند. در اکثر موارد، وعدهها و تعهدهای داده شده کاملاً ناکافی است. به نظر شما در تلاش برای جلوگیری کردن از وقوع فاجعهٔ آبوهوایی چه اصولی را باید در نظر گرفت؟
نوآم چامسکی: قصد طراحان «توافق پاریس»، ایجاد پیمانی الزامآور، و نه توافقی داوطلبانه بود، ولی مانعی در این راه وجود داشت. و آن حزب جمهوریخواه [آمریکا] بود. مشخص بود که حزب جمهوریخواه هرگز هیچگونه تعهد الزامآوری را نخواهد پذیرفت. این سازمان جمهوریخواهان، که هر گونه تظاهر به حزب سیاسی عادی بودن را از دست داده است، تقریباً فقط به رفاه اَبَرثروتمندان و شرکتهای بزرگ متعهد است، و مطلقاً به جمعیت یا آیندهٔ جهان اهمیتی نمیدهد. سازمان جمهوریخواهان هرگز پیمانی را نمیپذیرفت. در نتیجه، هدفِ خود را به توافقی داوطلبانه تقلیل دادند که همهٔ آن مشکلاتی را دارد که شما به آن اشاره کردید.
ما تا امروز شش سال را از دست دادهایم؛ چهار سال در دولت ترامپ، که آشکارا به حداکثرسازی مصرف سوختهای فسیلی و برچیدن دستگاه نظارتی متعهد بود که تا حدودی پیامدهای مرگبار سوختهای فسیلی را محدود کرده بود. مقررات نظارتی موجود، بخشهایی از جمعیت را، که بیشتر تنگدستان و رنگینپوستان بودند، تا حدودی از آلودگی محافظت میکرد. همین بخش از جمعیت است که البته بار اصلی آلودگی را متحمل میشود. تنگدستان جهان، که در آنچه ترامپ «کشورهای مستراح» مینامید زندگی میکنند، بیشترین رنج را از این وضع میبرند؛ آنها کمترین سهم را در پدید آمدن این فاجعه دارند، ولی بیشترین صدمه را میبینند.
میشود و باید که چنین نباشد. همانطور که شما در کتاب جدید خود با عنوان «راهِ آیندهٔ قابلزندگی» نوشتهاید، راههایی برای اجرای سیاستهای مسئولانه، عاقلانه، و عادلانه از لحاظ نژادی وجود دارد. به عهدهٔ همهٔ ما است که خواهان چنین سیاستهایی شویم، کاری که هماکنون جوانان در سراسر جهان دارند میکنند.
کشورهای دیگر مسئول کارهای خودشان هستند، اما آمریکا یکی از بدترین رکوردها را در جهان دارد. آمریکا پیش از آنکه ترامپ در نهایت به ریاستجمهوری برسد، راه اجرای «توافق پاریس» را مسدود کرد. اما به دستور ترامپ بود که آمریکا بهکلی از این توافق کنار کشید.
در آمریکا کسانی مثل جو مانچین، سناتور دموکرات از وِست ویرجینیا، داریم که بیشترین کمک مالی را از شرکتهای سوخت فسیلی میگیرد. موضع او همان موضع این شرکتهاست، که میگویند حذف نمیکنیم، نوآوری میکنیم. این نظر اکسون موبیل هم است: «نگران نباشید، ما از شما مراقبت میکنیم. ما شرکتی دلسوز هستیم. ما در حال سرمایهگذاری در برخی راههای آیندهنگرانه برای حذف آلودگی از جوّ زمین هستیم؛ آلودگیای که خودمان وارد جوّ میکنیم. همهچیز خوب است، فقط به ما اعتماد کنید.» بدون حذف، فقط نوآوری؛ که شاید انجام شود یا نشود، و اگر هم انجام شود، احتمالاً دیگر خیلی دیر و بسیار محدود خواهد بود.
نگاهی بیندازید به گزارش هیئت بیندولتی تغییرهای آبوهوایی (IPCC) که تازگی منتشر شد. آنچه این گزارش نشان میدهد، بسیار وخیمتر از گزارشهای قبلی است، و میگوید که ما باید سوختهای فسیلی را گامبهگام، هر سال از بین ببریم، و ظرف چند دهه به طور کامل از شرّ آنها رها شویم. چند روز پس از انتشار این گزارش، جو بایدن از کارتل نفتی اوپک خواست که تولیدش را افزایش دهد، امری که باعث کاهش قیمتها در آمریکا خواهد شد، و موقعیت او را در چشم مردم آمریکا بهتر خواهد کرد. نشریههای نفتی بلافاصله با رضایت و خوشحالی به این خبر واکنش نشان دادند. سود زیادی در این کار نصیب شرکتها میشود، اما به چه قیمتی؟ بخت خوبی داشتیم که به مدّت چندصد هزار سال، گونههای انسانی در روی زمین داشتیم، اما انگار که عمر انسان زیادی طولانی شده است. میانگین طول عمر یک گونهٔ زنده بر روی زمین ظاهراً در حدود ۱۰۰,۰۰۰ سال است. پس چرا باید این رکورد را به هم بزنیم؟ چرا برای آیندهای عادلانه برای همه بکوشیم، وقتی که میتوانیم با کمک کردن به ثروتمندتر شدن شرکتهای ثروتمند، سیارهٔ زمین را ویران کنیم؟
س: فاجعهٔ زیستبومی در حال وقوع، همانطور که شما زمانی گفتید، تا حد زیادی به این دلیل است که «کل نظام اقتصادی-اجتماعی مبتنی بر تولید برای سود و ضرورت رشد است، که نمیتواند پایدار بماند.» با این حال، به نظر میرسد که فقط با اقتدار دولتی میتوان تغییرهای لازم را به صورتی انجام داد که عادلانه، منصفانه، و برابرنگرانه باشد. با توجه به وضعیت اضطراریای که با آن مواجه هستیم، آیا فکر میکنید که دولت آمریکا قادر خواهد بود اعمالِ محدودیتهای مصرف منابع ملی مانند قوانین تخصیص منابع یا سهمیهبندی عادلانه را توجیه کند، سیاستهایی که ضرورتاً آزادی جوامع و افراد محلی را در زندگی مادّی آنها محدود میکند؟
ن.چ: خب ما باید با برخی واقعیتها روبهرو شویم. من خیلی دوست دارم حرکتی به سمت جامعهای آزادتر و عادلانهتر صورت بگیرد- تولید برای رفع نیاز باشد نه برای سود؛ و زحمتکشان بتوانند زندگی خود را کنترل کنند، بهجای اینکه در تمام عمر کاری خود، فرمانبر اربابها باشند. ولی زمان لازم برای موفقیت در چنان تلاشی خیلی طولانی است، و بحران کنونی باید خیلی زودتر از اینها رفع شود. این بدان معناست که ما باید این مسئله را در چارچوب نهادهای اجتماعی کنونی حل کنیم، که میتوانند بهتر باشند و عمل کنند.
نظام اقتصادی 40 سال اخیر بهویژه ویرانگر بوده است. این نظام ضربهٔ بزرگی به بیشتر جمعیت زده است، و به رشد عظیم نابرابری و حمله به دموکراسی و محیطزیست منجر شده است.
آیندهای قابلزندگی امکانپذیر است. ما نباید در نظامی زندگی کنیم که در آن قوانین مالیاتی طوری تغییر کرده است که میلیاردرها درصد پایینتری مالیات نسبت به زحمتکشان میپردازند. ما مجبور نیستیم در شکلی از سرمایهداری دولتی زندگی کنیم که در آن در حدود 50تریلیون دلار از 90درصد پایینی مزدبگیران ربوده شده و به جیب کسری از 1درصد بالایی جمعیت رفته است. البته این رقم برآورد شرکت RAND است، که اگر ابزارهای دیگری را هم که ثروتمندان برای نپرداختن مالیات استفاده کردهاند در نظر بگیریم، برآوردی بسیار محافظهکارانه است. برای اصلاح نظام موجود، اساساً در چارچوب همین نهادهای کنونی، راههایی وجود دارد. من فکر میکنم این نهادها باید تغییر اساسی کنند، اما این روند در مقیاس زمانی طولانیتری محقق خواهد شد.
سؤال این است: آیا میتوانیم در چارچوب نهادهای سرمایهداری دولتی کمتر وحشی، از فاجعهٔ آبوهوایی جلوگیری کنیم؟ من فکر میکنم که برای باور به این امکان دلیل داریم. پیشنهادهای بسیار دقیق و مفصلی در مورد چگونگی انجام این کار وجود دارد، از جمله پیشنهادهایی که در کتاب جدید شما مطرح شده است، و همچنین پیشنهادهای رابرت پولین، دوست اقتصاددان و نویسندهٔ همکارم، که بسیاری از این چیزها را با جزئیات زیادی مطرح کرده است. جفری ساکس، یکی دیگر از اقتصاددانان خوب، با استفاده از الگوهای تا حدودی متفاوت، به نتیجهگیریهای مشابهی رسیده است. اینها تقریباً در همان خط پیشنهادهای «انجمن بینالمللی انرژی» (IEA) است که بههیچوجه سازمانی رادیکال نیست و از شرکتهای انرژی بیرون آمده است. اما همهٔ آنها در اصل یک وضع را تصویر میکنند.
حتیٰ یک قطعنامه هم در کنگره توسط خانم الکساندریا اوکازیو کورتز و اِد مارکی تدوین شده که در آن پیشنهادهایی کاملاً مشابه مطرح شده است. به نظر من همهٔ اینها امکانپذیر و قابل اجراست. هزینهٔ این پیشنهادها که از ۲ تا ۳درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده است، همراه با تلاشهای کاملاً ممکن، نهفقط میتواند به حل بحران کمک کند، بلکه آیندهای قابلزندگیتر، آیندهای بدون آلودگی، بدون ترافیک سنگین و راهبندان، و با شغلهای بهتر، سازندهتر، و مولدتر ایجاد خواهد کرد. همهٔ اینها ممکن است.
اما موانعی جدّی در این راه وجود دارد- صنایع سوخت فسیلی، بانکها، دیگر مؤسسات بزرگ، که برای حداکثر کردن سود طراحی شدهاند و به چیز دیگری اهمیت نمیدهند. هرچه باشد، شعار اعلام شدهٔ دورهٔ نولیبرالی همین بوده است. میلتون فریدمن، استاد اعظم و مرشد اقتصاد نولیبرالی بود که اعلام کرد شرکتها هیچ مسئولیتی در برابر مردم یا نیروی کار ندارند، و کل مسئولیت آنها، در به حداکثر رساندن سود برای عدهای اندک است.
شرکتهای سوخت فسیلی مانند اکسون موبیل به خاطر خوب جلوه کردن در برابر افکار عمومی، اغلب خود را دلسوز و خیرخواه نشان میدهند، گویی که شب و روز دارند برای نفع عمومی جامعه کار میکنند. به این میگویند «سبزشویی».
س: در برخی از مطرحترین روشهای مورد بحث برای جذب و حذف دیاکسید کربن از جوّ زمین، مقدار عظیمی زیستتوده مصرف میشود که در صدها میلیون یا میلیاردها هکتار زمین تولید شده است، و در نتیجه زیستبومها و تولید مواد غذایی را به طور عمده در کشورهای کمدرآمد با میزان کم انتشار گازهای گلخانهیی، تهدید میکند. گروهی از اخلاقگرایان و دیگر محققان بهتازگی نوشتند که یک «اصل اساسی» عدالت آبوهوایی این است که «نیازهای فوری و اساسی تنگدستان و کشورهای فقیر باید در برابر پیامدهای تغییرهای آبوهوایی و اقدامهای انجام شده برای محدود کردن» این تغییرها تأمین شود. به نظر میرسد که این اصل طرحهای «امروز کربن منتشر کن، بعداً جذبش کن» را نفی میکند. نمونههای دیگری نیز از آنچه میتوان آنها را «امپریالیسم تسکین آبوهوا» خواند وجود دارد. به نظر شما با افزایش دمای زمین، جهان ممکن است بیشتر و بیشتر با این نوع بهرهکشی مواجه شود؟ و نظر شما در مورد این پیشنهادها برای زیستانرژی و جذب کربن چیست؟
ن.چ: کاملاً غیراخلاقی، اما امری رایج است. زبالهها به کجا میرود؟ به حیاط خانهٔ شما که نمیرود؛ به جاهایی مثل سومالی میرود که نمیتوانند از خودشان محافظت کنند. برای مثال، اتحادیه اروپا زبالههای اتمی و دیگر آلایندههای خود را در سواحل سومالی ریخته و به مناطق ماهیگیری و صنایع محلی آسیب رسانده است. وحشتناک است.
در تازهترین گزارش IPCC، پایان دادن به تولید و مصرف سوختهای فسیلی خواسته شده است. امید این است که بتوانیم از وقوع بدترین وضعیت پرهیز کنیم، و ظرف چند دهه به اقتصاد زیستپذیر برسیم. اگر چنین نکنیم، به نقطهٔ بیبازگشت خواهیم رسید و آسیبپذیرترین مردم- کسانی که کمترین نقش را در بحران کنونی دارند- پیش از همه و شدیدتر از همه، از پیامدهای این وضع آسیب خواهند دید. برای مثال، مردمی که در دشتهای بنگلادش زندگی میکنند، جایی که گردبادهای قدرتمند آسیبهای عظیمی به بار میآورد. یا مردمی که در هند زندگی میکنند، جایی که دمای هوا در تابستان ممکن است به بیش از ۱۲۰ درجه فارنهایت [۴۹درجه سلسیوس] برسد. بسیاری از مردم نیز ممکن است شاهد غیرقابلزندگی شدن بخشهایی از جهان باشند.
اخیراً گزارشهایی منتشر شد از اینکه زمینشناسان اسرائیلی دولت آن کشور را به دلیل در نظر نگرفتن اثر سیاستهایی که دنبال میکند، از جمله توسعهٔ میدانهای گازی جدید در دریای مدیترانه، محکوم کردند. آنها تحلیلی ارائه دادند که نشان میداد که در عرض چند دههٔ آینده، دریای مدیترانه در طول تابستان به گرمای جَکوزی [حوض آب گرم] خواهد بود، و دشتهای در ارتفاع کم از سطح دریا، از بین خواهند رفت. مردم همچنان در اورشلیم و رامالله ساکن خواهند بود، ولی سیل زندگی بخش عمدهای از جمعیت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. چرا مسیر را تغییر ندهیم تا از این وضع جلوگیری شود؟
س: در الگوهای آبوهوایی اقتصادی موسوم به «الگوهای ارزیابی یکپارچه»، اقتصاد نوکلاسیک قرار دارد که بستر این بیعدالتیهاست. هستهٔ اصلی این الگوها، تجزیه و تحلیل «هزینه-سود» بر اساس بهاصطلاح هزینهٔ اجتماعی کربن است. با این پیشبینیها، آیا اقتصاددانان با حق نسلهای آینده به زندگی شایسته قمار نمیکنند؟
ن.چ: ما حق قمار کردن با زندگی مردم در جنوب آسیا، یا در آفریقا، یا زندگی مردمانی در جوامع آسیبپذیر در ایالات متحد آمریکا را نداریم. آیا شما میخواهید که چنین تجزیه و تحلیلهایی در سمینارهای دانشگاهی خود ارائه دهید؟ خیلی خب، بفرمایید. اما مبادا آن را به سیاست تبدیل کنید. مبادا چنین کنید.
تفاوت قابلتوجهی بین فیزیکدانان و اقتصاددانان وجود دارد. فیزیکدانان نمیگویند که بیایید آزمایشی بکنیم که ممکن است دنیا را نابود کند، چون جالب خواهد بود که ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. اما اقتصاددانان این کار را میکنند. بر اساس نظریههای نوکلاسیک، اقتصاددانان در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ [۱۳۶۰] تحوّل بنیادی بزرگی در امور جهانی به وجود آوردند که با دولت کارتر آغاز شد، و با ریگان و تاچر شتاب گرفت. با توجه به قدرت آمریکا در مقایسه با بقیهٔ جهان، این یورش نولیبرالی، که آزمایشی بزرگ در نظریهٔ اقتصادی بود، نتیجهای ویرانگر داشت. لازم نبود نابغه باشید که موضوع را بفهمیم. شعار آنها این بوده است که «مشکل، دولت است».
این بدان معنا نیست که تصمیمگیریها را از بین ببریم؛ فقط به این معنی است که آنها را منتقل کنیم. هنوز باید تصمیمهایی گرفته شود. اگر دولت- که تا حدّ معیّنی تحت نفوذ مردم است- تصمیم نگیرد، آنگاه تجمعهای قدرت خصوصی تصمیم خواهند گرفت که در برابر مردم بههیچوجه پاسخگو نیستند. و اینها با پیروی از دستورالعمل میلتون فریدمن، هیچ مسئولیتی در قبال جامعهای که امکان فعالیت شرکتی را به آنها داده است، احساس نمیکنند. تنها امر واجب برای آنها، ثروتمند کردن خودشان است.
سپس مارگارت تاچر میآید و میگوید چیزی به نام جامعه وجود ندارد، فقط افراد جداگانهای هستند که به نوعی در بازار زندگی خود را اداره میکنند. البته نکتهٔ کوچکی هم وجود دارد که او زحمت اضافه کردنش را به خودش نداد: برای ثروتمندان و قدرتمندان، جامعهٔ زیادی وجود دارد. سازمانهایی مانند اتاق بازرگانی، میزگرد کسبوکار (Business Roundtable)، لابیهای شورای تبادل قانونی آمریکا (ALEC)، و خیلیهای دیگر. اینها دور هم جمع میشوند، از خودشان دفاع میکنند، و از این نوع کارها میکنند. جامعهٔ زیادی برای آنها وجود دارد، ولی نه برای بقیهٔ ما. اکثر مردم باید با ویرانگریهای بازار روبهرو شوند. و البته ثروتمندان چنین وضعی ندارند. شرکتها روی دولتی قدرتمند حساب میکنند که هر بار که مشکلی پیش میآید، آنها را نجات میدهد. ثروتمندان باید دولت قدرتمند- و نیز قدرت پلیساش را- داشته باشند تا مطمئن شوند که کسی مانع راهشان نمیشود.
س: امید را در کجا می بینید؟
ن.چ: در جوانان. در ماه سپتامبر، تظاهرات اعتراضی آبوهوایی بینالمللی صورت گرفت؛ صدها هزار جوان به خیابانها آمدند و خواستار پایان دادن به تخریب محیطزیست شدند. گرتا تونبرگ چند وقت پیش در نشست قدرتهای بزرگ در داووس ایستاد و هشیارانه خطاب به آنها گفت که دارند چکار میکنند. گفت: «چگونه به خودتان چنین اجازهای میدهید؟ شما با حرفهای توخالیتان رؤیاهای من و دوران کودکیام را ربودهاید. به ما خیانت کردهاید.» اینها حرفهایی است که باید شعور و آگاهی همه را تحریک کند، بهویژه افرادی از نسل من را که به جوانان خیانت کردهاند و همچنان به جوانان جهان و کشورهای جهان خیانت میکنند.
ما حالا پیکاری در پیش رو داریم. میتوان در این پیکار پیروز شد، اما هرچه بیشتر به تأخیر بیفتد، سختتر خواهد شد. اگر ده سال پیش این موضوع را حلوفصل میکردیم، هزینهاش خیلی کمتر میشد. اگر آمریکا تنها کشوری نبود که پیمان کیوتو را ترک کرده بود، کار خیلی راحتتر میشد. خب، هرچه بیشتر صبر کنیم، بیشتر به بچهها و نوههایمان خیانت میکنیم. اینها انتخابهای ماست. عمر زیادی از من باقی نیست؛ ولی خیلی از شماها هنوز خیلی وقت دارید. امکان آیندهای عادلانه و زیستپذیر وجود دارد، و تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، هنوز کارهای زیادی است که میتوانیم بکنیم.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.