این الگوی تدارکاتی، موتور سرمایهداری کمرشکن امروزی است. اما اکنون آسیبپذیری آن کاملاً روشن شده است.
ترجمه شده از گاردین، ۱۶ اکتبر ۲۰۲۱ – مترجم: امید مجد – ترجمه اختصاصی اندیشه نو
یادداشت مترجم: در پی خروج بریتانیا از اتحادیهٔ اروپا و شیوع ویروس کرونا در یک سال و نیم گذشته، بریتانیا این روزها با مشکل کمبود رانندهٔ کامیون و تریلی نفتکش، کمبود سوخت، کمبود کالاهای مصرفی و مواد اوّلیه و نیمساختهٔ تولید، صفهای طولانی در جایگاههای سوخترسانی و قفسههای خالی از اجناس در فروشگاهها، و افزایش کلی قیمتها روبرو شده است. مقالهای که میخوانید، گرچه در ارتباط با این وضعیت در بریتانیا نوشته شده است، به طور کلی به خطری میپردازد که شیوههای تسریع کالارسانی و کاهش ذخیرهسازی کالا در زنجیر تأمین سرمایهداری، همراه با ثابت ماندن مُزدها و رواج پراکندهکاری و کارهای ناپایدار، برای زندگی عادی زحمتکشان به وجود آورده است.
*****
وقوع یک شوک قیمت در بازارهای جهانی گاز طبیعی، چند شرکت کوچک عرضه کنندهٔ انرژی را ورشکست میکند، و مشتریان را نهفقط بدون گرما میگذارد، بلکه با افزایش قیمت سوخت مواجه میکند. یک آتشسوزی باعث قطع کابل عظیم ارسال برق از فرانسه به بریتانیا میشود، و خانه ها را در تاریکی میگذارد و مبلغ قبض برق مشتریان را زیاد میکند. کشتی کانتینری اِوِر گرین که از مالزی عازم شهر بندری فلیکستو در انگلستان بود، به مدت شش روز در کانال سوئز گیر میکند و مانع رفتوآمد کشتیهای دیگر میشود. زیان این وضع در حدود ۷۳۰میلیون پوند تخمین زده شد، و باعث تأخیر در تحویل وسایل الکترونیکیای شد که مردم از آمازون سفارش داده بودند.
آنچه در همهٔ این رخدادها مشترک است، سرعت وقوع اختلال ناشی از یک رویداد واحد در مجموعهٔ زنجیرهای تأمین است که در سراسر جهان به هم پیوستهاند. تقریباً هر بار که چیزی را آنلاین سفارش میدهید، آن چیز از راه شبکهای از کارخانهها، ریلها، جادهها، کشتیها، انبارها، و رانندگان کامیون حمل میشود که همراه با هم سیستم گردش اقتصاد جهانی را تشکیل میدهند. این زیرساختِ بهدقت تنظیم شده و حسّاس، برای حرکت بیوقفه و بدون اختلال کالاها طراحی شده است. هنگامی که یک حلقه از زنجیر تأمین میگسلد یا دچار تأخیر یا وقفه میشود، تأثیر آن بیدرنگ در سراسر زنجیر تأمین «بهنگام» (JIT=Just In Time) امروزی احساس میشود.
سیستم تولید و تحویل «بهنگام» ایدهٔ تاییچی اونو، مهندس تویوتا در دههٔ ۱۹۵۰، بود که از کار هِنری فورد الهام گرفته بود. اونو سیستم فورد را راهی برای از بین بردن «ضایعات» در تولید و جابهجایی کالاها تعریف کرد که منظورش حذف انبارداری بیمورد، کارگر اضافی، و زمانِ تلفشده بود. ایدهٔ اونو این بود که تأمینکنندگان بهجای هدر دادن وقت، کار، و پول با ذخیره کردن قطعات در کنار خط تولید یا مونتاژ یا انبار کردن کالاها (کاری که تولیدکنندگان دهها سال میکردند)، کالاهای مورد نیاز را فقط درست هنگامی که لازم باشد به مصرفکنندهٔ بعدی تحویل دهند. این شیوه به نوبهٔ خود سود را افزایش خواهد داد، چون مبلغی را که شرکتها صرف انبارداری کالاها و پرداخت اضافی به کارگران میکنند، کاهش میدهد.
پس از آوردن این ایده به غرب و به اجرا گذاشتن آن در دههٔ ۱۹۸۰/۱۳۶۰، کاربرد الگوی تحویل «بهنگام» بهتدریج از کارخانههای خودروسازی به تولید هر نوع کالا و خدمات گسترش یافت. این شیوه راه خود را به همهٔ حلقههای زنجیر تأمین باز کرد، به طوری که از هر تأمینکنندهٔ بزرگ و کوچک انتظار میرفت که هر کالای مشخص را فقط در موقعی که به آن نیاز بود به خریدار بعدی برساند. این امر باعث افزایش رقابت بین شرکتها برای تحویل دادن سریعتر کالا شد، که به این معنی بود که شرکتها هزینههای خود (معمولاً هزینهٔ کارگر) را کاهش میدادند. بدین ترتیب، خدماترسانی و کالارسانی «بهنگام» به رشد شغلهای با مُزد کم و اغلب ناپایدار منجر شد. در این شیوه، کارگران فقط برای مدّتی معیّن و فقط زمانی استخدام و به کار گرفته میشوند که به آنها نیاز باشد. این کاهش مداوم نیروی کار و مُزدها به رواج فرهنگ کاری ۲۴ ساعت در روز و ۷ روز در هفته (۲۴/۷) و پدید آمدن مشکلات سلامت روانی برای کارگران دامن زده است. بهعلاوه، صرفنظر از اینکه چه کسانی یا حزبهایی در دولت باشند، تلاش برای ارزانسازی نیروی کار، به تشدید نابرابری اقتصادی منجر میشود، و شده است.
تحویل سریع کالاها متکی به وجود زیرساختهای لازم است. از دههٔ ۱۹۸۰/۱۳۶۰ به بعد، بزرگراهها پهن شد، بندرها عمیقتر شد، و باندهای فرود اضافی در فرودگاهها اضافه شد تا حرکت سریع کالاها امکانپذیر شود. انبارهای قرن بیستویکم از مکانهای ذخیرهسازی به مراکز عظیم توزیع و جابهجایی تبدیل شدند. ولی سرعت، که هر رانندهٔ «فرمول یک» خوب به اهمیت آن واقف است، خطرهای خودش را هم دارد. سیل، قطع برق، جادههای بسته شده، اعتصاب، و البته همهگیریها، همگی میتوانند چرخهٔ تولید و توزیع را متوقف کنند. از آنجا که تحویل «بهنگام» ضرورت وجود انبارها را از بین برده است، یک بحران پیشبینی نشده میتواند به کمبودهای خطرناکی منجر شود. در آغاز همهگیری کنونی، کمبود لوازم ایمنی شخصی، روپوش، ماسک، و دستکش پلاستیکی همهجا دیده میشد. اینها اقلامی هستند که تولید آنها به تحویل «بهنگام» متکی است، و ذخیرهٔ کمی از آنها در انبارها نگه داشته میشد. [گرچه شیوهنامههای بهداشت و ایمنی بر ذخیرهسازی کمیّت معیّنی از این اجناس بهویژه در انبارهای توزیع و در محلهای کار تأکید دارند.]
اکنون، جهانِ وابسته به تحویل «بهنگام» ما، بیش از پیش مستعد بحران شده است. از زمان آغاز همهگیری کنونی در اوایل سال ۲۰۲۰، برنامههای زمانبندی حملونقل کانتینری غیرقابلاعتماد شده است. افزایش قیمت سوخت نیز به کاهش سرعت حملونقل- به منظور کاهش هزینهها- منجر شده است. در همین حال، انجمن بینالمللی حملونقل بریتانیا در مورد «کمبود حملونقل زمینی» هشدار داده است؛ به عبارت دیگر، بهخاطر همهگیری کنونی و برگزیت، و سالها ثابت ماندن مُزدها، ساعتهای طولانی کار، و نبود آموزش لازم، شمار کارکنان بندرها یا کارگران انبار کاهش یافته و رانندهٔ کامیون نیز به اندازهٔ کافی وجود ندارد. انجمن حملونقل جادهیی کمبود کنونی در بریتانیا را تا حدّ ۱۰۰,۰۰۰ راننده تخمین میزند. کمبود راننده به معنای بندرهای شلوغ و تأخیر در تخلیه و بارگیری، کشتیهای معطّل مانده، قفسههای خالی اجناس، و قیمتهای بالاتر است.
مدیران زنجیر تأمین و کارشناسان تدارکات و حملونقل از تمام مشکلات بالقوه آگاه هستند، و در دو دههٔ گذشته در حال سبک-سنگین کردن دو کفهٔ «ریسک» در مقابل «تابآوری» بودهاند؛ که دوّمی، به معنای توانایی به حداقل رساندن اختلال در زنجیر تأمین یا جبران سریع هر گونه اختلال احتمالی در زنجیر تأمین است. ذخیرهسازی کم کالاها در انبارها بهخاطر کالارسانی «بهنگام»، خطر کمبود کالا در زمان بحران را افزایش میدهد. ولی «تابآوری» به معنای انبارهای بزرگتر، کارگران بیشتر، تأمینکنندگان متعدد، و هزینههای بیشتر است. در اینجا دوراهی دشواری به وجود میآید. رقابت خود باعث میشود که رعایت تابآوری برای شرکتهای جداگانه مخاطرهآمیز (ریسکی) شود. چه کسی میخواهد از شرکتی کُندکار و با قیمت بالاتر جنس بخرد؟
با این حال، تا زمانی که سودآوری نیروی محرّک شرکتهاست، تلاشهای ملّی در روی آوردن به داخل کشور یا «به دست گرفتن مجدد کنترل» کشور- اغلب بهمنظور ایجاد تصویری از تابآوری تولید ملّی، مثل برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیهٔ اروپا)- فقط باعث اختلال بیشتر در چرخش کالا، و گسسته شدن زنجیر تأمین میشود، و قیمتها هم بالاتر میرود، چون شرکتها میخواهند زیانهایشان را جبران کنند. در این صورت، حفظ رژیم تأمین «بهنگام» و توزیع کالاهای مصرفی ارزانقیمت دشوارتر میشود.
این رژیم سرمایهداری کمرشکن، پیامدهای بزرگتری هم دارد. تمام این حرکت «بهنگام» جهانی با سوختهای فسیلی صورت میگیرد که وضعیت آبوهوا را وخیمتر کردهاند و میکنند. افزایش موارد وقوع سونامی، آتشسوزی، سیل، و دیگر رخدادهای آبوهوایی شدید، به نوبهٔ خود زنجیر تأمین و تحویل کالاهای ضروری برای تولید یا مصرف را آسیبپذیرتر میکند. معترضانی که در مرکز لندن یا در جادهها نشستهاند، حرفی برای گفتن دارند. اگر بتوان شرکتهای بزرگ را از استفادهٔ بیرویّه از منابع انرژی مرگبار مورد علاقهشان محروم کرد، میتوان حرکت همهچیز را به سرعتی که انسانی باشد کُند کرد- و با این کار شاید بتوان به نجات سیّارهٔ زمین کمک کرد.
دههها مقرراتزدایی، خصوصیسازی و پرستش بازار، جامعه را در برابر نیروی ناطلبیدهٔ زنجیرهای تأمین که بر شالودهٔ خدماترسانی و کالارسانی «بهنگام» کار میکنند، آسیبپذیر کرده است. هیچ مقدار یارانهٔ دولتی، مالیات کمتر، آموزش شغلی، و دیگر سیاستهای کهنه و مُهمل برای رفع بحرانهایی که با آن مواجه هستیم- از بحران همهگیری گرفته تا خراب شدن وضع آبوهوا، که به نوبهٔ خود باعث گسسته شدن زنجیرهای تأمین میشوند- کافی نخواهد بود. وقتِ آن رسیده است که نهفقط به این فکر کنیم که چگونه چیزها را میسازیم و مصرف میکنیم، بلکه چگونه آنها را جابهجا میکنیم.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.