گزارشی از جلسه گفتوگو درباره رابطه جنبش دانشجویی و جنبش زنان
هفته گذشته ششمین جلسه از سلسله جلسات هفتگی نشریه جمهور با عنوان «زن و دانشگاه» با موضوع «رابطه جنبش دانشجویی و جنبش زنان» برگزار شد. در این جلسه که با حضور فعالان حوزه زنان و فعالان دانشجویی برگزار شده بود مباحثی پیرامون ارتباط میان جنبش دانشجویی و جنبش زنان در دورههای مختلف و روایات و تجارب فعالان از این ارتباط مطرح شد. در ادامه بخشی از صحبتهای حاضران در این برنامه را میخوانید.[1]
«هیچ جنبش فراگیر اجتماعی بدون همافزایی بین جنبشی قابل شکلگیری نیست»
مهدیه گلرو، فعال حوزه زنان و از فعالان دانشجویی در دهه ۸۰، یکی از مهمانان این برنامه بود که درباره نتیجه ارتباط جنبش دانشجویی و جنبش زنان گفت: «در آن دوره ارتباط میان این دو جنبش بسیار پررنگ بود. بسیاری از افراد فعال در کمپین یک میلیون امضا فعالان دانشجویی بودند و بسیاری از امضاها در دانشگاهها جمعآوری میشد. بسیاری از کارگاههای مرتبط با کمپین در شهرهای مختلف نیز با همکاری تشکلهای دانشجویی برگزار میشد. عدهای میگویند نزدیک شدن جنبش دانشجویی به جنبش زنان در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ باعث ضربه زدن به جنبش زنان شد چرا که باعث سیاسی شدن جنبش زنان شد. با وجود این من معتقدم این همافزایی باعث تاثیرگذاری بیشتر جنبش زنان شد و فضای سرکوب نیز در نتیجه همین اثرگذاری بیشتر بود. به نظر من شکلگیری جنبش سبز نتیجه همافزایی جنبشهای اجتماعی در دهه ۸۰ بود. به اعتقاد من هیچ جنبش فراگیر اجتماعی بدون همافزایی بین جنبشی قابل شکلگیری نیست.»
جلوه جواهری، فعال حوزه زنان نیز در این جلسه از تجربه خود از ارتباط میان جنبش دانشجویی و جنبش زنان در دوران فعالیتش گفت: «از سال ۷۶ که فعالیتهای محفلی زنان کمکم به فعالیتهای نهادی تبدیل شد در ابتدا این فعالیتها عمدتا در سازمانهای مردمنهادی بود که اتفاقا منحصر به مطالبات زنان نبودند؛ مانند انجمنهای کودکان و انجمن ناشران زن. خود من هم فعالیتم را در سازمان مردمنهادی آغاز کردم که اتفاقا در ابتدا گروهی دانشجویی بود اما پس از تاسیس تصمیم گرفتیم فعالیت آن را در بیرون از دانشگاه نیز ادامه دهیم. یعنی حتی پیش از آنکه فعالیتها در انجمنهای اسلامی در حوزه زنان شکل گیرد فعالیتهای مستقلی شکل گرفته بود. در آن دوره اغلب سازمانهای زنان اعضای بسیاری از دانشجویان داشتند که عمدتا دانشجویان زن و در مواردی حتی دانشجویان مرد بودند. در دورهای که ما فعالیتمان را آغاز کردیم تقریبا همه برنامهها در دانشگاه بود یعنی در واقع هم برخی از اعضای گروههای زنان در دانشگاه بودند و هم برنامههای این گروهها در دانشگاه برگزار میشد.»
او در ادامه درباره تاثیر سرکوی گسترده در سال ۸۸ و پس از آن گفت: «در سال ۸۳ و ۸۴ که همزمان با شکلگیری کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت بود این رابطه به اوج رسید. پس از ۸۸ با سرکوب گسترده فعالان و مهاجرت بسیاری از فعالان و در نتیجه تضعیف نهادهای زنان و نهادهای دانشجویی گسستی در این ارتباط پدید آمد. تضعیف جنبش های اجتماعی مانع از همافزایی جنبشها میشود و اتفاقا ممکن است منجر به بروز چالشهای بیشتر شود. زنان به دلیل محدودیت ها این فرصت را ندارند که همدیگر را پیدا کنند و در فضایی امنتر با جنبشهای دیگر ارتباط برقرار کنند.»بفنشه جمالی، فعال حوزه زنان نیز در این زمینه گفت: «در دهه ۹۰ با شدت یافتن سرکوب و برخوردهای امنیتی با فعالان ارتباط میان جنبش دانشجویی و جنبش زنان کمرنگتر شد و کرونا نیز چه گروههای زنان و چه گروههای دانشجویی را در ضعیفترین موضع خود قرار داد. در شرایط فعلی مهمترین اتفاقی که باید رخ دهد ارتباطگیری دوباره میان جنبشهاست.»
فرشته طوسی، فعال حوزه زنان و فعال دانشجویی، با تاکید بر اهمیت حفظ نهادهای زنان و دانشجویی و ارتباط میان آنها گفت: «در سالهای اخیر مسئله زنان عمومیتر و فراگیرتر شده است که میتوی ایرانی یکی از مثالهاست. با وجود این به رغم فراگیر شدن اغلب این کنشها فردی و محدود به فضای توئیتری است. نسبت به دهههای پیش شاید در شرایط فعلی واکنشها نسبت به اتفاقات مختلف بیش از گذشته باشد اما به دلیل تضعیف نهادهای زنان که بیشک متاثر از سرکوب نیز بوده است شاهد آن پیوندی که باید برای به عینیت رساندن یک مطالبه شکل گیرد نیستیم. در جریان دانشجویی نیز چنین اتفاقی رخ داده است. در چنین شرایطی حفظ نهادها و ارتباط میان آنها اهمیت بیشتری مییابد.»
دیدبان آزار و ارتباط با انجمنهای دانشجویی
در ادامه همچنین فعالان حاضر در این جلسه از تجارب خود پیرامون ارتباط میان جنبش دانشجویی و جنبش زنان در دهه ۹۰ گفتند. مهتاب محمودی فعال حوزه زنان و از اعضای گروه دیدبان آزار، در این باره گفت: «در سال ۹۲ و پس از باز شدن نسبی فضای سیاسی در دانشگاهها انجمنهای دانشجویی به تدریج احیا و بازگشایی شدند. پس از بازگشایی انجمنهای اسلامی در دانشگاههای مختلف در ابتدا اغلب انجمنها برخلاف دوران پیش از ۸۸ کمیسیون یا واحد مستقلی در حوزه زنان نداشتند و فعالیتها در حوزه زنان عمدتا در قالب کارگروههای غیررسمی در انجمنها انجام میشد. پس از چند سال به تدریج و با تلاش دانشجویان زن اکنون در بسیاری از انجمنهای اسلامی کمیسیونها یا واحدهای زنان فعالیت میکنند.»
مهتاب محمودی از اعضای گروه دیدبان آزار درباره تلاش این گروه در برقراری ارتباط با گروههای دانشجویی و همافزایی جنبش زنان و جنبش دانشجویی گفت: «میتوان گفت دیدبان آزار فعالیت خود را از دانشگاهها آغاز کرد. فعالیت ما در ابتدا و پیش از راهاندازی وبسایت دیدبان آزار با کارزار مقابله با آزار خیابانی و انتشار پوسترهای مقابله با آزار خیابانی در سال ۹۶ آغاز شد. به دلیل پررنگ شدن دغدغهها و مطالبات در حوزه زنان در تشکلهای دانشجویی و استقبال فعالان دانشجویی از این کارزار پوسترهای مقابله با آزار خیابانی در ابتدا در دانشگاهها منتشر شد. در ادامه نیز دیدبان آزار دانشگاه را به عنوان یکی از میدانهای مهم فعالیت خود در نظر گرفت.»
او ادامه داد: «دیدهبان آزار دانشگاه را نیز به عنوان بخشی از حوزه عمومی که میتواند بستر بروز انواع آزار جنسی و تبعیض جنسیتی باشد، میدان فعالیت خود میداند. در همین راستا کارگروه دانشگاه دیدبان آزار با اهدافی از جمله برقراری ارتباط و همکاری مستمر با دانشجویان و انجمنها و نشریات دانشجویی تشکیل شده است. این همکاری در برگزاری نشستهای تخصصی و کارگاههای مشارکتی مقابله با خشونت جنسی در دانشگاه و مقابله با آزار خیابانی نمود پیدا میکند. علاوهبراین مطالب گوناگونی با موضوع آزار جنسی وتبعیضهای جنسیتی در دانشگاهها در قالب یادداشت، مصاحبه، ترجمه و گزارشهایی از تجربههای دیگر کشورها، در وبسایت و شبکههای اجتماعی دیدبان آزار منتشر میشود.»
به دلیل محدودیتهای شدید و عدم امکان تشکلیابی رسمی گروههای فعال در حوزه زنان با محدودیتهای بسیاری در فعالیتهایی نظیر برگزاری نشست و کارگاههای آموزشی مواجهاند. از طرفی ظرفیتهای موجود در دانشگاه تشکلهای دانشجویی فضایی برای همکاری متقابل میان گروههای فعال در حوزه زنان در داخل و خارج از دانشگاه فراهم میکند. چنانچه دیدبان آزار نیز کارزار مقابله با آزار خیابانی و برگزاری کارگاه های مقابله با خشونت جنسی را از دانشگاهها آغاز کرد. از سوی دیگر نگاهی به تجارب دیگر کشورها نشان میدهد دغدغههای فمینیستی پتانسیل بسیج دانشجویان و کمک به پویایی بیشتر و حتی احیای نهادهای جنبش دانشجویی را دارد. به عنوان مثال در کشور سنگاپور در نتیجه سرکوب گسترده و شدید فعالان دانشجویی در دهه ۱۹۸۰ عملا جنبش دانشجویی در این کشور پایان یافته بود و انجمنها و اتحادیههای دانشجویی فعالیتی در دانشگاههای این کشور نداشتند. با وجود این طی چند سال اخیر کارزارهای مقابله با خشونت جنسی در دانشگاه منجر به احیای اتحادیههای دانشجویی و احیای جنبش دانشجویی در این کشور شد و دانشجویان حول مطالبه مقابله با خشونت جنسی در دانشگاه متحد شدند.»
هدیه احمدی از دانشجویان دانشگاه مازندران درباره تجربه خود از فعالیت در دانشگاه در سالهای اخیر گفت: «من سال ۹۵ وارد دانشگاه شدم در آن زمان در دانشگاه هیچ فعالیتی در حوزه زنان در دانشگاه مازندران نبود. به تدریج فعالیتهایی درون دانشگاه شکل گرفت که مایی که در تشکل فعالیت میکردیم از آن باخبر نبودیم. اما بچهها به طور خودجوش پوسترهای دیدبان آزار را تهیه میکردند و در دانشگاه انتشار میدادند. بدین ترتیب وقتی یک نفر پرچم فعالیت در حوزه زنان را در دست خود میگیرد بقیه دختران دانشجوی دغدغهمند حول او جمع میشوند.»