Skip to content
ژوئن 13, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • دیدگاه‌ها
  • Home
  • لشکر کار – ا ـ رحمان
  • خبرها
  • فرهنگی – ادبی

لشکر کار – ا ـ رحمان

نه شبی توفانی بود

که آشیانه قمری فرو ریزد

نه نسیم سحری در پاییز، 

که ترس بر جان پروانه  اندازد،

زیر نور مهتاب، 

از دلِ شب بیرون می زند

آنکه با سایه خود می رود

غرق شده،

در غرورِ شیارهای پیشانی اش

که مانده  بوی نانی از شب،

در کف دستانش

پاهایی که به یاد نمی آورند،

چرا شبها به خواب نمی روند؟

به یاد می آورد، 

نوری در درونش، شعله می کشد،

پرتو نور در چشمانش 

از دردهای نشسته بر شانه هایش

نمی کاهد

با اندوه فرونشسته وُ

خاموش در جانِ خویش

بِسان خیل خسته گانِ پگاه،

با قلبی به سرخی شفق

 در راه

بسانِ کاروانِ دلخسته گان همیشه

پلکِ بیدار سَحر را

به شب می دوزند وُ

در جاده های حاشیه

گم می شوند، در پایانه

شهر به شهر،

از “ورامین” تا “مامازند”

از مترو “باقرآباد” تا “گُلشهر”

از “کمالشهر” تا جاده ساوه،

حاشیه به حاشیه  

لشکر کار-

از قید خویش رها، می روند،

بی تاب،

در “شهریار” به شبِ خسته میرسند

و تمام نمی شوند 

با بُغضی از سالهایِ دورِ غربت وُ

بی پناهی،

با جانی انباشته از بویِ عرقِ کار-

و اضطراب

خون در شریانهایِ قلب شان

می جهد

و در تکرار بی پایان خویش،

شاید شبِ گرسنه را

دمی بیاسایند.

۳ / ۷ / ۱۴۰۰

Continue Reading

Previous: مازیار گیلانی‌نژاد: بیست و چهار روز کار سخت در گرمای ۵۵ درجه/ جابجایی کارگران با سرویس‌هایی شبیه ماشین‌های جنگ جهانی!
Next: نرگس محمدی اعلام کرد به‌رغم احضار به دادسرای اوین، به زندان نخواهد رفت
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved

آگاه‌سازی‌ها