پیمان نظامی بین آمریکا، انگلیس و استرالیا به نام اکوس1 که این روزها بیشتر حول و حوش جایگزینی خرید زیردریاییهای اتمی از آمریکا به جای فرانسه توسط استرالیا خبرساز شده، ابعاد وسیعتری از آنچه گفته می شود دارد. نشریهی فوربس یکی از نشریات مرجع سرمایهها در آمریکا در مقاله ای به نام « ائتلاف سه یار و یاور قدیمی به نام اکوس زمینه را برای یک ناتو در اقیانوس آرام آماده می کند»، می نویسد:
«زیردریاییها تنها یک بخش از این همکاریهای گسترده خواهد بود. این پیمان، به عنوان یک پیمان نظامی، تقریبا بلافاصله به همکاری در دیگر زمینهها از جمله قابلیتهای زیرسطحی، فنآوریهای نوین کوانتومی، سایبری، هوش مصنوعی کاربردی با هدف پیوند دادن بین علوم، فناوری، پایههای صنعتی و زنجیرهی تامین در زمینهی امنیت و دفاع خواهد انجامید»2.
آمریکا و متحدین تازه اش در این پیمان کتمان نمی کنند که این ائتلاف مستقیما و مشخصا علیه چین سازمان داده شده و ظاهرا قرار است نقش بازوی اصلی جنگ سرد جدید تحمیلی از طرف آمریکا به چین را بازی کند. فرانسه به اعتراض علیه از دست دادن قرارداد ۶۵ میلیارد دلاری اش با استرالیا در زمینهی ساخت زیردریاییهای غیر هستهای، سفیرانش را از لندن و واشنگتن فراخوانده است. اتحادیهی اروپا نیز ضمن همبستگی با فرانسه، از اینکه آمریکا آن ها را دور زده و ائتلافهای تازه ای علیه چین آن هم بدون حضور آن ها برپا کرده ابراز تاسف کرده اند. چین و روسیه که اتحاد نظامی خود را هدف این پیمان تعرضی می بینند، پیمان نظامی جدید اکوس را محکوم کرده و تلاشی برای گسترش جنگ سرد جدید تلقی کرده اند.
نقش واگذار شده به استرالیا برای ورود جدیتر به چالشهای دریای جنوبی چین، پیامدهای دیگری هم داشت و در طرف مقابل، پای کره شمالی را هم به این رویاروییها کشیده شده است. خبرگزاری رسمی کرهی شمالی این پیمان را «اقدامی بسیار خطرناک» ارزیابی کرده که می تواند «تعادل استراتژیک منطقه» را به هم بریزد و به یک رقابت هستهای دامن بزند. و خود را آمادهی مقابله با تهدیدهای تازه ای که گویا تحت بررسی دارد، کرده است.
گلوبال تایمز نشریه ی انگلیسی زبان چین از قول رسانه های کرهی شمالی می نویسد:
«تصمیم کاخ سفید نشاندهندهی آن است که آمریکا به خود اجازه می دهد به هر کشوری که منافعش طلب کند فناوری هسته ای انتقال دهد.3» و این اقدام را بکارگیری «استانداردهای دوگانه و نقض نرمهای بین المللی و اقدامی علیه صلح و ثبات در جهان» خوانده است.
این تنها تحرک تازهی برآمده از جنگ سرد و رقابتهای جهانی و منطقه ای نیست. همین روزها جمهوری اسلامی بالاخره پس از ۱۶ سال عضو ناظر بودن، به عضویت کامل سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شد که اگرچه یک پیمان نظامی شبیه ناتو یا اکوس نیست، ابعاد قوی «اطلاعاتی، امنیتی و نظامی» رو به گسترش دارد و با عضویت ایران دامنه ژئوپلیتیک آن تا خلیج فارس گسترش می یابد4.
همزمان، اتحادیهی دیگری نیز در حال شکلگیری ست که بیشتر سمت و سوی ناتویی دارد و پیمان «سنتو» ی سابق بین ایران، پاکستان و ترکیه را بازنمایی می کند. این اتحادیه نیز گویا اتحادیه ای از «سه برادر» دیگر است که اخبارهای تازه، نقش آفرینی همه جانبهی آن در پیروزی آذربایجان بر ارمنستان در جنگ اخیر را بیش از پیش روشن کرده است. آنچه مشخص است آن است که پاکستان نیز در نبردهای آذربایجان مداخله داشته و در جنگ های کوهستان (حتما با استفاده از تجربیات در کشمیر) آن کشور را یاری داده است.
خبرگزاری ایسنا در مورد شکل و ابعاد این اتحادیهی نظامی می نویسد:
«رئیس پارلمان ترکیه امروز (چهارشنبه) گفت، آنکارا و دولت باکو در حال گفتگو برای ایجاد احتمالا یک ارتش مشترک ترک هستند.
مصطفی شنتوپ، رئیس پارلمان ترکیه گفت: “یک ملت- دو کشور” ایده ماست و همواره همین خواهد ماند. به همین منظور، ما یک سری گفتگوها داشتهایم و به توافقهایی هم رسیدهایم.
انتشار این خبر در پی نخستین نشست سه جانبه بین روسای پارلمانی پاکستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه صورت گرفته است.»
در کنار گسترش دامنهی پیمانهای نظامی، شاهد رقابت و توسعهی سلاحهای هستهای و غیر هستهای در ابعادی دیوانهوار هستیم. برای نمونه، آمریکا ژاپن را تحت فشار قرار داده تا استفاده از سلاح هسته ای را در موارد پیشگیرانه مورد تصویب قرار دهد. ساخت انواع سلاح های کوچک هسته ای، ماهواره ای، سایبری را در دستور کار قرار داده و همپیمانانی مانند عربستان سعودی را با تهدید بیرون کشیدن سیستم دفاع ضد موشکی پاتریوت از آن کشور، وادار به سفارش صدها میلیون دلار تسلیحات تازه کرده است. اتحادیه اروپا زمزمهی تشکیل یک ارتش اختصاصی در کنار ناتو را براه انداخته. و به گفتهی پراودا ، ارتش روسیه نیز اولین سری از موشکهای ضد هواپیمای اس ۵۰۰ را تحویل گرفته که قادر است هواپیماهای بسیار پیشرفتهی آمریکایی را هدف قرار دهد.
دامن زدن به جنگ سرد و رقابتهای تسلیحاتی دیوانه وار با هدف مهار توسعهی اقتصادی چین، آن هم در حالی که با توجه به سخنان دبیرکل سازمان ملل متحد در اجلاس مجمع عمومی اخیر، جهان و کره زمین در اثر آنچه او اشتباهات مهلک می نامد، در بحرانهای مرگبار زیست محیطی، پاندمیک، بی عدالتی اجتماعی و گسترش شکاف فقر و ثروت غوطه می زند، برای چیست؟ این یک دیوانگی، یک راهکار برون رفت از بحران ، یک نیاز برتری طلبانه و استراتژیک برای امپراطوری آمریکایی در وجه اصلی خود نیست. آمریکا به گفتهی اغلب تحلیلگران استراتژیک مطرح نمی تواند جلوی سقوط جهان تک قطبی تحت سلطه اش را بگیرد و جنگ سرد جدید نیز مانع ابرقدرت شدن چین و مشارکتش در ادارهی جهانی چند قطبی نخواهد شد.
سیاست امنیتی نظامی آمریکا در جنگ سرد را نه منافع ملی آمریکا و یا «جامعهی جهانی» بلکه سرمایههای نظامی امنیتی آمریکایی تعیین کرده و می کنند و هدف آنها نیز سود بردن و صرفا سود بردن از چنین سیاست هایی است. براستی چرا همان سیاستمدارانی که چندین تریلیون دلار مرگ بر سر خاورمیانه و سایر نقاط جهان ریختهاند، تا از آن سود بسازند و بر ارزش سهامشان بیفزایند، آنهم درست در وقتی که به اشتباهاتشان در این سیاستها اعتراف می کنند، دست به کار تکرار آن در ابعاد وسیعتری می شوند؟
ادامهی زندگی بشر بر روی کرهی زمین در خطر جدی است. دور ریختن هزاران میلیارد دلاری که باید صرف مقابله با پاندیمیک (۹۰٪ مرم جهان از واکسن محروم مانده اند)، کنترل بحرانهای زیست محیطی و بهبود زندگی مردم جهان شود، چیزی جز عواقب مرگبار به همراه ندارد. باید با همهی توان علیه گسترش جنون آمیز نظامی گری توسط مجتمع صنعتی نظامی و لابیهای سیاسی حاکمش صدای خود را بلند کرد و قاطعانه از راه حلهای صلح جویانه و دعوت برای مشارکت در ایجاد جهانی چند قطبی دفاع کرد.
1. Aukus
2. https://www.forbes.com/sites/craighooper/2021/09/19/the-new-three-amigos-aukus-alliance-sets-the-stage-for-a-pacific-nato/
3. https://www.globaltimes.cn/page/202109/1234674.shtml
4. https://en.wikipedia.org/wiki/Shanghai_Cooperation_Organisation