نوشتهٔ آنش بهاتناگار، پژوهشگر دورهٔ دکتری در فیزیک نظری ذرات در دانشگاه دورهام انگلستان
نقل از نشریهٔ انگلیسی تریبیون، ۲۵ اوت ۲۰۲۱ [۳ شهریور ۱۴۰۰] مترجم: حبیب مهرزاد – ترجمه اختصاصی اندیشه نو
نشر علمی در حال حاضر صنعتی چند میلیارد دلاری است که کارشناسان علمی را مجبور به پرداخت مبالغ هنگفتی برای انتشار مقالههای علمی یا دسترسی به پژوهشهایی میکند که با بودجهٔ عمومی انجام شده است. زمانِ آن فرا رسیده است که جایگزینی دموکراتیک برای این وضع تدوین و برقرار شود.
صنعت چند میلیارد دلاری نشر علمی از دیرباز خاری در پهلوی جامعهٔ علمی بوده است. دانشی که با بودجهٔ عمومی/دولتی و به صورت مقالههای پژوهشی توسط «کارگران»ی تولید میشود که از بودجهٔ عمومی/دولتی برخوردارند، نخست توسط همتایان این پژوهشگران که خود کارگرانِ تأمین شده با بودجهٔ عمومی/دولتیاند، بهرایگان بررسی و دربارهٔ آنها نظر داده میشود، و سپس به ناشر سپرده میشود تا سهم ناچیز خود را به جامعهٔ علمی ادا کند: ویرایش، قالببندی (فرمت) استاندارد شده، و میزبانی سِروِرهای اینترنتی. پس از این فرایندِ بیمعنی، که بیشتر مراحل آن از راه بودجههای عمومی/دولتی تأمین شده است، ناشران یک سدّ پولی عظیم در راه انتشار مقالهها قرار میدهند که بهواقع چیزی جز اخّاذی نیست. ناشر ۱۰۰درصد هزینهٔ اشتراک را به جیب میزند ، و به لطف قوانین مالکیت معنوی، دسترسی به آنچه را که باید کالایی عمومی باشد، محدود میکند.
پیامد مسخرهٔ این وضع آن است که دانشگاهها همگی به طور جمعی به شرکتهای خصوصی پول میدهند تا به طور قانونی به حاصل کار جمعی خود دسترسی پیدا کنند! اگرچه این روند مانع و مشکل بزرگی برای دانشگاههای ثروتمند در کشورهای ثروتمند «شمال دنیا» نیست، مسئلهٔ بزرگی برای پژوهشگران فردی یا دانشگاهی در کشورهای فقیر «جنوب دنیا» است. به بیان «جامعهٔ علمی پیشتاز هند»، «یک پژوهشگر اگر حق اشتراک از این ناشرها نخریده باشد، برای دانلود کردن هر مقاله باید بین ۳۰ تا ۵۰ دلار بپردازد، که اکثر پژوهشگران هندی به صورت انفرادی قدرت پرداخت آن را ندارند. این شرکتهای نشر علمی به جای تسهیل جریان گردش اطلاعات پژوهشی، تنگه و مانعی در این راهاند.»
مخالفت با این «صنعت» برای افراد جداگانه دشوار است. گرچه در عمل هر کسی میتواند پژوهشهای خود را به صورت آنلاین و بدون ارسال آن به ناشر علمی منتشر کند، ولی چشمانداز شغلی پژوهشگران وابسته به انتشار مقالههای پژوهشی در مجلههای شناختهشده و «معتبر» است. دانشگاهها دوست دارند که پژوهشگرانِ آنها مقالههایشان را در «تأثیرگذارترین» مجلههای علمی موجود منتشر کنند، و ارزش زیادی برای نظام داوری یا «بازبینی همتا» (peer review) قائلاند که قرار است علمِ بَد را از آن مقاله بزداید. اگر فردی نخواهد حاصل کارش را به این طریق منتشر کند، در واقع معیشت خود را به خطر میاندازد. به همین دلیل است که اقدام جمعی تنها شیوهٔ ممکن مخالفت با نظام موجودِ نشر علمی است.
جامعهٔ علمی بهصراحت اعلام کرده است که نظام فعلی را کسر شأن خود میداند. جنبشهای مردمیای مانند «هزینهٔ دانش» (The Cost of Knowledge) که توسط تیموتی گاوِرز ریاضیدان دانشگاه کمبریج با هدف تحریم غول انتشاراتی Elsevier بهخاطر شیوهٔ کسبوکارش آغاز شد، بهسرعت حمایت تقریباً ۲۰هزار دانشگاهی را در سراسر جهان به دست آوردند. و سایت Sci-Hub، وبسایتی که الکساندرا اِلباکیان، کارشناس قزاق علوم کامپیوتر بهطور غیرقانونی میزبانش است و دسترسی رایگان به بیش از ۸۵میلیون مقالهٔ پژوهشی میدهد، در اقدامی مقابلهجویانه با انگیزههای سودورزانهٔ ناشران، از زمان آغاز به کارش تا کنون میلیاردها مقاله را در اختیار کاربران قرار داده است.
این نارضایتی فزاینده راه را برای cOAlition S باز کرد که ائتلافی جهانی از نهادهای تأمین بودجه است که بر سر طرحی به نام Plan S توافق کردهاند، تا از پژوهشگرانی که آنها را تأمین مالی میکنند بخواهند که اثر خود را پس از انتشار، بهرایگان در دسترس دیگران قرار دهند، به عبارت دیگر، آن را به صورت «دسترسی باز» (OA=Open Access) منتشر کنند. با مشارکت برخی از پُرنفوذترین بودجهگذاران قدرتمند جهان مانند نهاد دولتی «پژوهش و نوآوری بریتانیا» (UKRI) که از این طرح حمایت میکنند، ناشران مجبور شدهاند که با ارائه دادن گزینهٔ OA به پژوهشگران، الگوی کسبوکار خود را بهروز کنند.
متأسفانه، این گام آنها در آغاز به شکل «دسترسی آزاد طلایی» (Gold OA) بود، یعنی الگویی که در آن پژوهشگران مجبورند برای انتشار مقالههایشان هزینههای گزافی بپردازند. ناشران میگویند که این مبلغ متناسب با هزینههایی است که آنها متحمل میشوند، ولی مبالغی که از پژوهشگران خواسته میشود، بههیچوجه چنین چیزی را نشان نمیدهد، به طوری که برخی مجلههای حرفهیی علمی، به ازای هر مقالهای که پژوهشگران برای آنها ارسال میکنند، هزاران پوند [دلار، یورو،…] از آنها مطالبه میکنند- این مبلغ در مورد نشریهٔ نِیچر (Nature) بیش از ۸۰۰۰ پوند است. حقیقت این است که این مبالغ فاحش و سرسامآور برای این است که حاشیهٔ سود ناشران تأمین شود. بدین ترتیب، بار مالی این وضع در درجهٔ اوّل اساساً به دوش پژوهشگرانِ تولیدکنندهٔ دانش میافتد. به عبارت دیگر، در نهایت مثل الگوی قبلیِ اشتراک و سدّ پولی، هزینهٔ پژوهش و نشر باز هم از حساب بودجهٔ عمومی/دولتی پرداخت میشود.
ولی بدیل و جایگزینی برای این الگو وجود دارد. بر طبق Plan S، پژوهشگران باید اجازه داشته باشند که حاصل کار (مقالهٔ) خود را مطابق با «استراتژی حفظ حقوق» بهرایگان در دسترس دیگران قرار دهند: یعنی شرطِ تأمین بودجه این باشد که مؤلفان مقالهها حق چاپ (کپی رایت) خود در مورد نسخهٔ اصلی بازبینیشده توسط همتایانشان را که برای انتشار پذیرفته شده است، حفظ کنند. این نسخهها سپس بهرایگان و به صورت قانونی تحت مجوّز Creative Commons منتشر میشود[i]، که جایگزینی است برای نمونهٔ ویرایششده، تایپ و تنظیمشده، و قالببندی (فرمت) شدهٔ «نسخهٔ ثبت شده» که مجلههای علمی حرفهیی در پشت سدّ پولیشان نگه میدارند. این دور زدن ناشران به نام «دسترسی آزاد سبز» (Green OA) شناخته میشود. بخش قابلتوجهی از جامعهٔ علمی همین استراتژی دسترسی آزاد و بدون هزینه را گزینهٔ ارجح خود میداند.
به دلایل آشکار، صنعت نشر سرسختانه با «دسترسی آزاد سبز» مخالفت میکند. در نامهای که مدّتی پیش به بیرون درز کرد، مشخص شد که لابی Elsevier به دولت فشار آورد تا پژوهشگران را مجبور کند که مقالههایشان را در چارچوب «دسترسی آزاد طلایی» منتشر کنند، و «دسترسی آزاد سبز» فقط بهمثابه آخرین چاره مجاز باشد. خبر خوش این بود که سیاست تازه منتشر شدهٔ UKRI تصریح میکند که این لابیگری ناموفق بوده است و پژوهشگرانی که از بودجههای عمومی/دولتی استفاده میکنند آزادند که مقالههای خود را در چارچوب «دسترسی آزاد سبز» منتشر کنند، که به همان اندازهٔ دسترسی آزاد کلی معتبر است.
امّا برای برخی پژوهشگران علمی، تمرکز بر دسترسی آزاد، انحراف از توجه به مسئلههای گستردهتر پیرامون نظارت بر علم و سودوَرزی از زحمتِ تولیدکنندگان دانش است. پروفسور فِی داوکر، فیزیکدان نظری در امپریال کالج لندن، به تریبیون گفت که در روند «دسترسی آزاد طلایی»، «مردماند که از طریق بودجههای پژوهشی دولتی، هزینهٔ دسترسی آزاد را میپردازند، و سودش را شرکتهای خصوصی میبرند… برای تولید دانش علمی موثق و معتبر و مالکیت مشترک آن، مالکیت عمومی و نظارت دموکراتیک بر فرایند نشر مفیدتر از دسترسی آزاد (OA) در درون نظام سودوَرز خواهد بود. یک گام کوچک در این راه، این است که پژوهشگران فقط در مجلههایی کار بازبینی و ویرایش انجام دهند و مقالههای خود را فقط در مجلههایی منتشر کنند که زیر نظارت سازمانهای غیرانتفاعی (ناسودبَر) هستند.
در نخستین گام دلگرم کننده در این مسیر غیرانتفاعی، UKRI اعلام کرد که کمک مالی ۶۵۰هزار پوندی به پروژهای به نام «اختاپوس» (Octopus) میدهد. این پروژه، کارپایهٔ آنلاین ناسودبَری از ردهٔ «دسترسی آزاد الماس» (Diamond OA) است (به معنای انتشار رایگان، مطالعهٔ رایگان) که راهی جایگزین برای انتشار علم، متفاوت با قالب سنّتی مقاله، پیشنهاد میکند. «اختاپوس» با تجزیه کردن علم به هشت نوع کار متفاوت (از جمله فرضیهها، روشها، نتایج، و تجزیهوتحلیل)، امیدوار است که بتواند همکاری مولّدتری را پدید آورد، نشر سریعتر آثار علمی را تسهیل کند، و تولید علم با کیفیت بهتر را ترغیب کند.
دکتر الکساندرا فریمن، از دانشگاهیان دانشگاه کمبریج و خالق «اختاپوس» میگوید: «…کاملاً درست است که UKRI در حال جستوجو برای یافتن دیگر روشهای نشر است و خود را صرفاً محدود به این نمیکند که چه کسی دارد هزینهٔ نظام فعلی را میپردازد.»
اگرچه پروژهٔ «اختاپوس» هنوز در مراحل نمونهٔ اولیه است، خانم دکتر فریمن از هماکنون در حال کاوش برای دست یافتن به انواع جایگزین برای الگوهای حکمرانی کنونی است. او فعلاً در سِمَتِ تنها مدیر شرکتی که مالک «اختاپوس» است، خودش را «دیکتاتوری خوشخیم» توصیف میکند، اما حکمرانی دموکراتیک در چشمانداز او برای آینده است. او میگوید: «نمیخواهم همان ساختار کهنهٔ سلسلهمراتبی رو بازسازی کنم چون یکی از هدفهای اختاپوس، خلاص شدن از دست صاحبمنصبان است… من میخواهم که ساختار جدید رویکرد بسیار مدرنتری داشته باشد- رویکردی مشارکتی و متعلق به جامعه، در شکلدهی ساختار مدیریت.»
بودجهای که به «اختاپوس» داده میشود، فقط باید آغاز تأمین مالی پروژههای مشابه باشد. چشمانداز جسورانهتر UKRI و دولت بریتانیا باید معطوف به در پیش گرفتن سیاستی جامع در عرصهٔ انتشار علم متعلق به مردم باشد. چنین مجلههایی، بدون داشتن انگیزهای برای سودوَرزی، میتوانند بر اساس «دسترسی آزاد الماس» اداره شوند. هزینههای مرتبط با ویرایش، قالببندی (فرمت)، و میزبانی سایت و سِروِرهای آنها را میتوان با بودجههای عمومی/دولتی تأمین کرد. اداره کردن این نظام در نهایت بسیار ارزانتر خواهد بود، زیرا که بودجهٔ عمومی دیگر به جیب سهامداران سرازیر نخواهد شد. از آنجا که این مجلهها متعلق به عموم مردم خواهند بود، از چنگال شرکتهای خصوصی آزاد خواهند بود و مانند «اختاپوس» قادر خواهند بود راههای نوآورانهای را برای ارائهٔ علم به جامعهٔ علمی و کشف شکلهای دموکراتیک حکمرانی توسط جامعهٔ پژوهشگران علمی بیازمایند. این کافی نیست که دانش علمی فقط برای مطالعه آزاد و رایگان باشد؛ دانش علمی باید متعلق به جامعه و زیر نظارت دموکراتیک جامعهای باشد که قرار است از آن بهرهمند شود. نشر علمی عمومی (متعلق به عموم مردم) راهِ درست برای رسیدن به این هدف است.
اندیشه نو: استفاده تمامی و یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بلا مانع است.
[i] Creative Commons به معنای ضمنی اشتراکگذاری خلاقیت جمعی یا همگانی، هم یک سازمان آمریکایی، هم مجموعهای از ابزارهای قانونی، و هم یک شبکهٔ بینالمللی غیرانتفاعی (ناسودبَر) است که جایگزین نظام حق چاپ (کپی رایت) سنّتی است. هدفِ این مجموعه، تأمین دسترسی آزادانهٔ همگانی به آثاری است که پژوهشگران و دیگر پدیدآورندگان خلق میکنند. این سازمان از طریق صدور مجوّزها یا پروانههای دسترسی آزاد به خالقان آثار اجازه میدهد که تعیین کنند چه حقوقی برای خودشان و چه حقوقی برای استفاده کنندگان آثار آنها باید قائل شود. (با استفاده از مطالب سایت Creative Commons و ویکیپدیا، که خودش با پروانهٔ Creative Commons فعالیت میکند.-م