به نقل از تشکیلات دموکراتیک زنان ایران
سؤال: آیا استیلای طالبان بر مناطق جدید، همراه با تجاوز به حقوق زنان از لحاظ تحصیل، اشتغال، و آزادی بیان بوده است؟
در اینکه حضور طالبان خود به طور محض سبب کمرنگ شدن نقش زنان در جامعه است شکی نیست. آنها این بار به صورت قانونی از حقوق اولیهٔ خود محروم خواهند شد، زیرا طالبان بارها گفتهاند که حق تحصیل و حق کار زنان فقط در چارچوب شریعت اسلامی محفوظ است. ولی این خود میتواند شروع عقبگرد دیگری برای زنان افغانستان باشد، زیرا شریعت اسلامی در کشورهای گوناگون قرائتهای متفاوتی دارد. طالبان در تمام این سالها نشان دادهاند که قرائت آنها از شریعت، اسلام افراطی است که در این تفکر زن و حقوق و کرامت زن جایگاهی ندارد.
در تمام نقاط افغانستان همهٔ مدرسهها و دانشگاهها را بستهاند. در هرات یک رشته مقررات برای زنان وضع کردهاند و گفتهاند که دختران فقط میتوانند تا کلاس ششم ابتدایی درس بخوانند.
شماری از زنان بعد از سقوط رژیم اشرف غنی به محل کار خود رفتند، امّا متأسفانه آنها را دوباره به خانه باز گرداندند.
یکی از پزشکان سرشناس زن که در هرات آزمایشگاه شخصی دارد و خودش آن را مدیریت میکرد و کارمندان زن و مرد داشت، میگوید: «من را با کارمندان زن آزمایشگاه خودم خانهنشین کردند و طالبان گفتند فقط مردان کار کنند و مدیریت آن فعلاً به عهدهٔ یکی از کارمندان مرد است.»
چون قرار است در ششم سُنبله (شهریور) مدرسهها در سراسر کشور از کلاس اوّل تا ششم همزمان آغاز به کار کنند، فقط به دختران کوچک اجازه داده شده است که به مدرسه بروند. برای دیگران، از کلاس ششم به بالا، مقررات سختتر و شدیدتری شاید در نظر بگیرند و فعلاً روی عملکرد مدرسههای دخترانه و آموزش دختران کار میکنند که در اولویتش حجاب کامل سر تا پا خواهد بود.
بر این اساس است که در ولسوالیها (شهرستانها) و نقاط دور افتادهای که از نظر رسانههای داخلی و خبررسانی به رسانههای جهانی دورند، توانستهاند زنان را به چهاردیواری خانهها اسیر سازند. در مراکز ولایتها و شهرها و کلانشهرها هنوز که هنوز است به زنان اجازهٔ رفتن به کار ندادهاند. حتیٰ زنان در کابل وقتی میخواستند در ارگ (کاخ ریاستجمهوری) به ادارهٔ امور بروند، آنها را از نزدیک دروازهٔ ارگ به خانههایشان بازگرداندند و گفتند باید منتظر اعلام حکومت در مورد وضعیت اشتغالشان باشند.
شایعاتی وجود دارد که دختران ۱۲ تا ۱۵ ساله را در برخی ولسوالی (شهرستان)ها به نکاح جهادی درآوردهاند و میآورند. دو روز قبل یکی از خبرنگاران مستقل (ناهید بشردوست) که برای تهیهٔ گزارش به فرودگاه کابل رفته بود، از طرف طالبان با قنداق تفنگ بر صورتش ضربه وارد شد و مردم او را که در شرایط بدی قرار داشت، از آن محل به خانهاش رساندند.
سؤال: یکی از سخنگویان طالبان این هفته گفت که آنها «متعهد به رعایت حقوق زنان، در آموزش، اشتغال، و آزادی بیان هستند، ولی در چارچوب در شریعت اسلام». آنها همچنین میگویند که زنان میتوانند تحصیل در مدرسه و دانشگاه را ادامه دهند. به نظر شما این وعدهها چقدر واقعیاند؟
سخنگویان رسمی طالبان سعی دارند چهرهای معتدل و ملایم از طالبان ارائه کنند. این در واقع ماسکی برای پوشاندن چهرهٔ واقعی سیاستهایشان است، زیرا که از این وحشت دارند که مبادا جامعهٔ جهانی آنها را به رسمیت نشناسد.
سختگیریهایشان به طور عمده در جاهایی که دور از نظر جامعهٔ جهانی است، اجرا میشود. وعدههایی که در مورد رفتار با زنان میدهند در دایرهٔ وسیعی از شریعت اسلامی قرار دارد و خیلی مبهم و نامعلوم است. همچنین، سیاست آنها در مورد مناسبات دیپلوماتیک و روابط اقتصادی با دیگر کشورها هم بسیار محتاطانه است. این در اساس به این دلیل است که امارات اسلامی طالبان نیاز به کمک اقتصادی دارد. اگر اینها به عمل خود متعهد باشند، واضحتر از این صحبت میکنند. آنها میخواهند ابتدا پایگاه خود را مستحکم سازند تا از سوی جامعهٔ جهانی طرد و منزوی نگردند. آنها به دنبال بهرسمیت شناختن خودشان هستند و در این راه تلاش دارند.
سؤال: طالبان میگویند که در پی انتقامگیری از مخالفان نیستند. این ادّعای آنها چقدر با واقعیت در کابل و دیگر شهرهایی که زیر سلطهٔ طالبان است تطابق دارد؟
اینکه طالبان عفو عمومی اعلام کرده است در واقع باورکردنی نیست و فکر میکنم نمایشی موقتی است. آزاد کردن اشخاصی مانند اسماعیلخان، قیصری، سلیمه مزاری (فرماندار زن شهرستان چارکنت) در واقع برای تظاهر به این است که نشان دهند که در صدد انتقام نیستند. ولی شایعاتی هم هست که در ولایات، قبل از تسلط آنها، فهرست بزرگی از کارمندان پلیس، امنیت ملی، و پرسنل نظامی تهیه کردهاند و حتیٰ میگویند که در بسیاری از ولایات خانه به خانه دنبال اینها میگردند. خوشبختانه بسیاری از آنها آگاه شدهاند و فرار کردهاند یا مخفی شدهاند.
سؤال: آیا گروههای خاصی از زنان هستند که بیشتر از دیگران در معرض خطرند؛ یا به خاطر نوع کارشان، یا به دلیل قومیت آنها، مثلاً هزارهها؟
متأسفانه در زیر پرچم طالبان تروریست، همهٔ زنان در خطر هستند. امّا گروههای خاصی از زنان، مانند زنان خبرنگار، زنان فعال در رسانهها، زنانی که در عرصههای فرهنگی یا اجتماعی و بهویژه در عرصهٔ حقوق بشری زنان فعالیت کردهاند، زنانی که در ادارههای دولتی با نیروهای خارجی کار کردهاند، پیش از همه از طرف مردان با نگاهی جنسیتی در معرض خطر قرار دارند. اگر این نکاح جهادی و دور ساختن دختران کوچک از خانوادهایشان در ولسوالیها حقیقت داشته باشد، جامعهٔ جهانی باید در این مورد تحقیق کند و در مقابلِ این عمل زشت واکنش نشان دهد. اصلاً تصوّر این موضوع هم دردآور است که زنان در جنگ و صلح هزینههای سنگینی پرداخته و قربانیهای زیادی دادهاند. اگرچه شایستگی زیادی داشتند، امّا حقوقشان بهشدّت از طرف جامعهٔ مردسالار مصادره شده و هنوز هم میشود. (قابل توجه است که 80درصد آنهایی که در پروازهای اخیر از افغانستان خارج میشوند مرد هستند، و فقط 20درصد زن هستند.)
در مورد اقلیتهای قومی و مذهبی، فقط در حدود ۱۵نفر هزارهیی در غزنی، در آستانهٔ تسلط طالبان توسط آنها به قتل رسیدند. امّا نظر به تجربهٔ قبلیِ قتلعام هزارهها و باورمندان به مذهب شیعه توسط طالبان، نهتنها هزارهها بلکه همهٔ مردم از شرایط موجود هراس دارند. بسیاری از زنان هزاره بسیار آگاه و فعالاند. آنها در عرصههای مدنی و اجتماعی مانند فعالیتهای فرهنگی و ورزشی فعال بودهاند و به همین دلیل بهشدّت در معرض تهدید هستند.
سؤال: در حال حاضر چه نوع همبستگی عملی با زنان افغانستان ممکن و ضروری است؟ ما در بریتانیا باید برای چه منظور و خواستی به دولت فشار بیاوریم و خودمان در زمینهٔ همبستگی با زنان افغانستان چه کارهایی باید بکنیم؟
جامعهٔ جهانی باید رفتار طالبان با زنان را زیر ذرهبین قرار دهد و ضرورت فشار آوردن به طالبان در دفاع از حقوق بشری زنان را فراموش نکند. این اِعمال فشار باعث میگردد که طالبان در برخورد با زنان از قوانین انسانی قابلقبول جهانی تبعیت کند.
باید کمک به آن زنانی بشود که خود را در معرض خطر احساس میکنند. به نظر من، اولویت باید به آنهایی داده شود که در معرض خطر قرار دارند. این زنان سرمایهٔ این سرزمین هستند و صدایشان، صدای نیمهٔ خاموش جامعه بوده و است. آنها بهرغم تمام خشونتهای دوگانه و دشواریهای مادّی و روانی موجود ایستادگی کردند و خود را در عرصههای گوناگون توانمند ساختند، و نشان دادند که خیلی قوی هستند. حیف است که تفکر آزادمنشانهٔ آنها در راه رهایی انسان زن، باعث گرفتن جانهای شیرین آنها بشود.
من در مقام یک مدافع حقوق بشری زنان از تمام نهادهای بزرگ جهانی، و از جمله در کشور بریتانیا، خواهشمندم تا برای نجات جان زنانی که در این ۲۰ سال و سالهای پیش از آن تحت تسلط مجاهدین و طالبان زندگی خود را برای خدمت و کار کردن در راه بهبود وضع مردم و بهویژه زنان وقف کردهاند، و در حال حاضر بهدلیل این فعالیتهایشان در معرض خطر قرار دارند، کمک جدی و فوری کنند.
ما زنان فعال حقوق زنان، در خارج از افغانستان فهرستی از زنان در معرض خطر را آماده کردهایم و امیدواریم که با همیاری شما، کوشش کنیم که زندگی آنها را از خطر نجات دهیم.
*****
اَمیلیا اسپارتک، مدافع حقوق زنان در سالهای حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، در آن زمان استاد دانشگاه در رشتهٔ مهندسی بود. او ضمن عضویت در حزب دموکراتیک خلق افغانستان، عضو تشکیلات زنان دموکرات افغانستان نیز بود و در کنفرانسهای بینالمللی و همچنین در جنبش بینالمللی زنان شرکت و فعالیت داشته است. در مهاجرت، در دورهای مسئول ماهنامهٔ «ندای زنان» بود که توسط «شورای زنان افغان در آلمان» منتشر میشد.