خاورمیانه با لحظه حساسی پیش روست. آیا مذاکرات بینالمللی و منطقهای آتش تنشها را خاموش خواهد کرد یا افزایش تنشها آیندهای مبهمتر را پیش روی خواهد گذاشت؟ مروری بر تحلیل رسانههای بینالمللی.
پس از انتخاب جو بایدن، رئیسجمهوری دموکرات امیدها به احیای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) زنده شد، اما دیری نپایید. شش دور مذاکرات برجام در وین پس از رسیدن ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ) به ریاستجمهوری معلق شد.
همزمان تنشها در خلیج فارس و دریای عمان با حمله به کشتی اسرائیلی مرسر استریت افزایش یافت. این حمله که آمریکا، بریتانیا، اسرائیل و دیگر قدرتهای غربی به جمهوری اسلامی نسبت میدهند، به کشته شدن ناخدای رومانیایی و نگهبان بریتانیایی کشتی انجامید. پس از آن، حملههای دیگری همزمان با روز تنفیذ رئیسی رخ داد.
۱۴ مرداد ۱۴۰۰
اسرائیل در هفتههای گذشته جنگ لفظی علیه ایران را تشدید کرده و از آمادگی برای اقدام نظامی خبر داده است. مقامهای ارشد نظامی جمهوری اسلامی هم دست به تهدید متقابل زدهاند.
در این شرایط تحلیلگران رسانههای بینالمللی دو گرایش متضادتر از پیش را در نوشتههایشان پیشنهاد دادهاند: ادامه فوری مذاکرات و دیپلماسی؛ نشان دادن پاسخ متناسب به حمله به مرسر استریب به جای مذاکره.
آگهی
برخی گزارشها از ادامه مذاکرات در وین در آینده نزدیک خبر میدهند. ابراهیم رئیسی در گفتوگوی تلفنی با امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه گفته بود که «در هر مذاکرهای باید حقوق ملت ایران استیفا و منافع ملت ما تأمین شود.» مکرون نیز به نوبه خود خواهان آغاز فوری مذاکرات وین و توقف فعالیتهای هستهای خارج از برجام ایران شد.
رئیسی همچنین درباره تنشهای منطقهای به مکرون گفت که «جمهوری اسلامی نسبت به تأمین امنیت و حفظ بازدارندگی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بسیار جدی است». سخنان او اشارهای تلویحی به حملههای اخیر به کشتیها در این منطقه، به ویژه حمله به نفتکش اسرائیلی مرسر استریت بود.
اما اسرائیل بنا به گزارشها معتقد است که بخت بازگشت تهران به توافق هستهای در دوران رئیسی اندک است. اسرائیل از مخالفان سرسخت برجام بوده است.
♦ جاناتان لیس در روزنامه اسرائیلی هاآرتص مینویسد:
«مقامهای اسرائیلی ارزیابی میکنند که پس از تحلیف ابراهیم رئیسی تندرو در هفته گذشته، بختهای بازگشت ایران به توافق هستهای ۲۰۱۵ به شدت کاهش یافته است.»
در همین راستا، ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) روز چهارشنبه ۲۰ مرداد / ۱۱ اوت در اسرائیل با نفتالی بنت، نخستوزیر این کشور و داوید برنع، رئیس جدید سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) گفتوگو کرد. ایران در دستور کار آنها قرار داشت.
رسانههای اسرائیل گفتهاند که نفتالی بنت از دولت آمریکا و جامعه بینالمللی خواسته است تا در برابر رژیم ایران کوتاه نیایند و به حملات منطقهای آن پایان دهند. آیا اسرائیل در جذب حمایت موفق خواهد شد؟
آگهی
♦ یوسی ملمان، ستوننویس دیگر هاآرتص معتقد است که بنی گانتس، وزیر دفاع اسرائیل امیدوار بود شورای امنیت را به حرکت علیه ایران وادار کند اما در عوض اعضای ناتو را در برابر روسیه و چین شرمنده کرد. ملمان به علاوه گزارش میدهد که اقدام نظامی علیه ایران در میان گزینهها نیست.
او مینویسد:
«سفرای کشورها در شورای امنیت با دقت به سخنان گانتس و لاپید گوش فرا دادند. آنها وقتی وزیر دفاع گفت که ناتو سازمانی است که از دست زدن به عمل پرهیز دارد و هیچ کاری نمیکند، کاملاً شوکه شدند. دستیاران گانتس و لاپید هم حیرت کردند اما واکنشی نشان ندادند.»
به نوشته این روزنامهنگار اسرائیلی، سفرای کشورهای غربی عضو ناتو به خاطر «بیادبی» و «عدم ظرافت» گانتس گلایه کردند، به ویژه اینکه نمایندگان روسیه و چین همراه با نمایندگان کشورهای غربی در آنجا حاضر بودند.
یکی از منابع در این نشست به یوسی ملمان گفته:
«وزیر دفاع اسرائیل به بحثی میآید تا افکار عمومی بینالمللی را برانگیزد و ایران را منزوی کند و علیه تجاوزگری ایران هشدار دهد و از شورای امنیت بخواهد دست به اقدام واقعی بزنند. در عوض، او به ناتو توهین میکند و ناتو را به چالش میکشد.»
در هر صورت، ستوننویس هاآرتص گزارش میدهد که اقدام نظامی علیه ایران در دستور کار نیست:
آگهی
«اقدام نظامی برای مجازات ایران ظاهراً رخ نخواهد داد: نه توسط ناتو، نه بریتانیا، نه ایالات متحده، نه اسرائیل. هفته گذشته سخنگوی سنتکام زنجیرهی رویدادها منجر به حمله به مرسر استریت را شرح داد و گفت که کشتی زمان حمله در آبهای بینالمللی در دریای عمان بوده است.»
او مینویسد که علیرغم محافظهکار بودن ابراهیم رئیسی، واشنگتن هنوز امیدوار است با او به توافق هستهای برسد. و به همین خاطر اگرچه ایالات متحده مدارک دست داشتن ایران در حمله به مرسر استریت را دارد، بخت اقدام تلافیجویانه علیه ایران به خاطر مذاکرات هستهای پایین است.
♦ اما رابرت ساتلوف، مدیر اجرایی انستیتو واشنگتن برای سیاستگذاری خاور نزدیک در ستونی برای «فارن پالیسی» استدلال میکند که واکنش نشان ندادن به حمله پهپادی ایران به مرسر استریت، پیشرفت در رسیدن به توافق هستهای را به خطر خواهد انداخت.
ساتلوف مینویسد:
«بیشک بحثی در واشنگتن در جریان است بر سر اینکه چگونه هر واکنشی به حمله به کشتی بر مذاکرات برجام تأثیر خواهد گذاشت. تصمیم ایالات متحده برای تصدیق دست داشتن ایران در اول اوت و وعده آنتونی بلینکن وزیر خارجه برای “واکنش درخور” نشان میدهد که مرحله مهمی در بحثها بر سر چگونگی واکنش واشنگتن هستیم.»
مدیر اجرایی انستیتو واشنگتن اما در ادامه استدلال میکند که صرف تصدیق گناهکاری ایران کافی نیست. به باور او، کسانی که چنین چیزی را کافی میدانند، تصور میکنند هر اقدام تلافیجویانه آمریکا ــ مخفی یا علنی، نظامی، سایبری یا دیگر ابزارها ــ علیه منافع ایران به معنای بازگشت به مقابله مستقیم همچون پس از ترور قاسم سلیمانی است. و این افزایش تنش به رهبران ایران خواهد گفت که آمریکا به دنبال مذاکره جدی نیست.
به باور ساتلوف، حامیان این دیدگاه ترجیح میدهند اسرائیل واکنش متناسبی انجام دهد و آنها از بیرون گود تشویقاش کنند.
اما گروهی دیگر از مقامات آمریکایی، به ادعای ساتلوف، بر این باورند که با تصدیق دست داشتن ایران انتظار برای پاسخ معنادار آمریکا به وجود آمده و بدون این پاسخ، قدرت بازدارنده ایالات متحده زیر سوال خواهد رفت. نویسنده که خود از حامیان این دیدگاه است، میگوید تلافیجویی آمریکا به نفع مذاکرات برجام خواهد شد.
ساتلوف موانع فعلی در برابر توافق را در چهار مورد برمیشمرد: یک، مشکلات مالی ایران به خاطر افزایش صادرات (و قیمت) نفت کمتر شده است؛ دو، ایران میداند که منافع اقتصادی بازگشت به برجام به اندازهای که ابتدا تبلیغ میشد، نیست؛ سه، ایران به پیشرفتهای زیادی در برنامه هستهای دست زده؛ و چهار، تهران و گروههای نیابتیاش دائماً با حمله به کشتیها و اهداف آمریکایی در عراق در حال تست کردن واشنگتن بودهاند.
به گفته ساتلوف، پاسخ محکم به حمله به مرسر استریت محاسبات ایران در مورد چهارم را تغییر میدهد.
♦ سرمقاله روزنامه مصری الاهرام بر خلاف ایده ساتلوف، استدلال میکند که ثبات منطقهای به توافق بین ایران و آمریکا بستگی دارد.
این روزنامه مینویسد: «واقعیت این است که هم ایران و هم ایالات متحده باید به تفاهمی در راستای منابع هر دو طرف دست یابند و ثبات را جایگزین نزاعهای متعددی کنند که در ۱۰ سال اخیر خاورمیانه را گرفتار کرده.»
این روزنامه از حمله آمریکا به عراق، و نیز مداخله ایران در کشورهای منطقه انتقاد میکند و تعلیق مذاکرات وین را نیز سوءمحاسبه رهبران تندروی ایران میداند. سرمقاله الاهرام مینویسد:
«ایران باید نسبت به مذاکره بر سر برنامه موشکی و نقش منطقهایاش گشوده باشد ــ امری که خامنهای با آن مخالف است. وضعیت اقتصادی فعلی ایران نیز ادامه مذاکرات با ایالات متحده و اتحادیه اروپا را به اجباری برای رهبران آن بدل کرده… همزمان منصفانه به نظر میرسد که تهران خواهان تضمین از آمریکا باشد که بار دیگر توافق را به صورت یکجانبه ترک نکند».
♦ بر خلاف نومیدیها درباره وضعیت خاورمیانه، فواز جرجس استاد لبنانی دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن مینویسد که وضعیت جدید در خاورمیانه نشان دهنده ورود به فاز جدیدی از مذاکرات است. جرجس در «پروجکت سندیکت» مینویسد:
«تغییرات ژئوپولتیک میتوانند خاورمیانه را صحنه یک رقابت سخت و واقعا جهانی کنند. اما آنها همچنین میتوانند خصومتهای منطقهای را خنثی کنند و کشورهایی را که تاریخاً با هم ضدیت داشتند، به یکدیگر نزدیک کنند. این وابستگی زیادی به عوامل اصلی پس آرایش جدید نیروها دارد: عقب نشینی منطقهای آمریکا، قدرت گرفتن چین، و تأثیر بد همهگیری کوویدـ ۱۹ بر اقتصادهای پیشاپیش ضعیف منطقهای».
او با اشاره به مذاکرات منطقهای بین ایران و عربستان و نیز آشتی عربستان و قطر در انتها چنین پرسشی را مطرح میکند:
«آیا جامعه بینالملل میتواند توافقی را برای یک خاورمیانه با معماری امنیتی جدید و فراگیر و نیز خالی از سلاح هستهای ممکن کند؟ یا دست کم گفتوگوی منطقهای و مدیریت نزاع در حال ظهور را تشویق و ترغیب کند؟ تصورکردن چنین چیزی دیگر فقط خیال و آرزو نیست. نزاعهای بیپایان شاید گذشته خاورمیانه باشند؛ اما سرنوشت محتوم آن نیستند.»