آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به تبع سلف خود آیت الله خمینی همواره شرکت در انتخابات را رآی به نظام دانسته و مدعی است شرکت در انتخابات پیش و بیش از آنکه رأی به جناحهای سیاسی و کاندیداهای انتخابات باشد؛ رأی به کلیت نظام جمهوری اسلامی و به منزله بیعت با وی به عنوان ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی است.
آیت الله خامنهای این سخن را همواره در آستانه انتخابات تکرار کرده است و اخیراً تبصره ای هم بر آن افزوده است؛ او از مخالفان ولی فقیه و مخالفان نظام هم خواسته است که در انتخابات شرکت کنند. به عنوان نمونه وی در تاریخ ۳۰ دیماه در این مورد چنین گفته است: “در این رقابت، در واقع برد و باختی برای ملت مفهومی ندارد زیرا در هر صورت، ملت ایران برنده واقعی و نهایی است…اگر ملت ایران خوب، قوی و مصمم وارد میدان انتخابات شود و صندوق های رأی را از رأی و عزم خود پر کند، جمهوری اسلامی ایران به خود خواهد بالید و افتخار خواهد کرد…مهمترین شرط یک رقابت سالم، شرکت همه واجدان شرایط رأی دادن و حتی آن کسانی است که نسبت به نظام مسئله دارند…ممکن است افرادی نسبت به نظام مسئله داشته باشند اما این افراد قاعدتاً نسبت به امنیت، پیشرفت و عزت کشور مسئله ای ندارند و بر همین اساس اگر خواهان استمرار امنیت ملی، افزایش عزت ملی و تضمین پیشرفت و حرکت رو به رشد کشور هستند، باید در انتخابات شرکت کنند.”
این سخنان آیت الله خامنه ای علاوه بر طرفداران وی مورد استقبال افرادی دیگر نیز قرار گرفته است. مخالفین وی نیز از این جمله استفاده کرده و شرکت در انتخابات را همانند وی بیعت با کلیت نظام دانسته و به این دلیل با آن مخالفت میکنند.
ماه عسل طولانی جمهوری اسلامی و رأی مردم
سخنان آیت الله خامنه ای در واقع تلاش برای نمایش استمرار دوران طلائی رابطه نزدیک جمهوری اسلامی با مردم است. پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ با حضور گسترده مردم و حمایت اکثریت توده های مردم از رهبران جمهوری اسلامی خاطره شیرینی است که همچنان در ذائقه رهبر جمهوری اسلامی باقی مانده است. دورانی که اغلب مردم نخستین رهبر جمهوری اسلامی را به مانند یک “امام” میدیدند و چشم و گوش بسته از او پیروی میکردند. در چنین شرایطی بسیاری از مردم گفتار و اشارات رهبران نظام را برای تصمیم گیری در مورد کاندیدای برگزیده خود رصد می کردند و همسویی بین مردم و نظام سیاسی اجازه تداوم نمایش یک دولت مردمی را به حکومت می داد.
دوم خرداد ۷۶ و تغییر ماهیت انتخابات
از دوم خرداد ۷۶ که مردم به قول مرحوم مهندس سحابی نه بزرگ را به آیت الله خامنه ای گفته و محمد خاتمی را به جای ناطق نوری به ریاست جمهوری برگزیدند؛ ماهیت انتخابات نیز تغییر کرد. انتخابات دیگر عرصه ای برای بیعت با نظام و رهبر آن نبود بلکه بیشتر تبدیل به عرصهای برای رساندن پیامی به حکومت شد. پیامی که در اغلب موارد حاوی نارضایتی مردم از شرایط موجود است. انتخابات از آن پس تبدیل به صحنه رویارویی بخشهایی از مردم معترض و حاکمان شده به طوری که مهمترین کنشهای اعتراضی نیز از دل همین انتخاباتها زاده شده است. جنبش سبز اوج این رویارویی بود جایی که آیت الله خامنه ای حاضر شد با تقلب جلوی ورود نامزد معترضان به قدرت را بگیرد؛ تداوم حصر رهبران جنبش سبز همچنان یادآور این است که انتخابات صحنه ای برای بیعت مردم و ولی فقیه نیست؛ بلکه صحنه تلاش مردم معترض برای اصلاح روندها و رساندن پیام تغییر به حکومت است.
آیا راه دیگری هست؟
در نقطه مخالف آیت الله خامنه ای بسیاری از مخالفین شرکت در انتخابات، با برشمردن ویژگیهای کاندیداها و سوابق سیاه برخی از آنها شرکت در انتخابات را رأی دادن به شیطان می دانند و آن را مانعی برای دستیابی به دموکراسی میپندارند. از این دیدگاه تنها زمانی شرکت در انتخابات مجاز است؛ که انتخابات آزادانه برگزار شود و مردم بتوانند هریک متناسب با سلیقه خود نامزدی را برای رأی دادن پیدا کند و بتواند به او رأی دهد و در غیر اینصورت شرکت در انتخابات مجاز نبوده و تنها به تثبیت روندهای غیر دموکراتیک منجر خواهد شد. این در حالی است که تحقق آزادی انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه معنای دیگری جز دستیابی به دموکراسی در کشور ندارد؛ در واقع تنها پس از دستیابی جریانهای هوادار دموکراسی به تمامی اهداف خود چنین انتخاباتی امکان برگزاری را خواهد داشت و در شرایطی که هرکس بتواند به نامزد مطلوب خود رأی دهد و از بین بد و خوب یکی را انتخاب کند؛ ادامه این بحث و مجادلات دیگر بی معنا است؛ زیرا گذار کشور به دموکراسی محقق شدهاست. سؤال این است که در شرایط کنونی چه می توان انجام داد و چه استراتژی به ما برای رسیدن به این هدف کمک خواهد کرد؟ شرکت در انتخابات و تأثیرگذاری در آن در واقع در حال حاضر تنها نقطه رویارویی با اراده ولی فقیه و رساندن پیام به او و زنده نگه داشتن امید در دل دلهای مردمی است که شرایط کنونی را نمی پسندند. در رساندن این پیام آنچه که بیشتر اهمیت دارد موقعیتی است که کاندیدای مورد اقبال معترضان درآن قرار گرفته و نه پیشینه و عملکرد او؛ انتخابات در ایران در تمام این سالها در درون بلوکهای قدرت جریان داشته است و کسانی که رأی معترضان را به خود جلب کردهاند بدون استثنا در دوره ای بخشی از نظامی بوده اند که سرکوبها و حذفها را سامان داده است؛ نظامی که در عین حال به نوعی نمود خود واقعی جامعه ما در دورهای نیز بوده است و یکایک ما نیز هر یک به سهم خود در سامان دادن به آن سهیم بوده ایم. اینکه در نقد محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و حتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی گفته میشود بخشی از قدرت مستقر در دوران سرکوب آزادی ها بودهاند؛ تنها بازگویی بخشی از واقعیت است؛ هر چند که این افراد پیشتر به عنوان یکی از مقامات نظام نقشی در شرایط کنونی ما داشته اند؛ اما هر یک در برههای از زمان کمابیش تغییر جهت داده و در سمت مردم ایستادهاند؛ در این صورت آیا رأی به آنها به معنای بیعت با آنها و همینطور رأی به نظام بودهاست؛ آیا آیت الله خامنهای و نظام سیاسی تاکنون توانسته اند هیچ بهرهای از میلیونها رأی واریز شده به نام موسوی و کروبی در سال ۸۸ ببرند؟ آیا رأی به خاتمی در سال ۷۶ رأی به آیت الله خامنهای تفسیر شد؟ مشخص است؛ که انتخابات بر خلاف آنچه آیت الله خامنه ای میگوید؛ رأی به نظام و بیعت با وی نیست؛ انتخابات مدتها است که صحنه رویارویی مردم و سیاستهای مستقر است؛ صحنهای که مردم در آن چالش با سیاستهای رسمی را تداوم میبخشند و سعی در عمق بخشیدن به آنها دارند. هرچند که در برخی از مواقع تأثیرگذاری این انتخابها بسیار محدود بوده است اما کارکرد اعتراضی آنها همچنان پایدار بوده است؛
آیت الله خامنهای در آخرین اظهار نظر خود در مورد انتخابات گفتهاست: «رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید!»، اما «وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است». در این انتخابات رأی پایین و حذف نمادهای سرکوب و کسانی که آقای خامنه ای علناً از مردم میخواهد برعکس خواسته به قول او رادیوی انگلیسی به آنها رأی دهند؛ او را دوباره بر سر یک دوراهی قرار خواهد داد؛ پذیرش رأی مردم و شکست در انتخاباتی که عملا تبدیل به رفراندوم نظارت استصوابی شده است؛ یا تقلب و برکشیدن دوباره آنها ، در هرصورت وی در این میانه شکست خواهد خورد؛ اگر مردم در انتخابات شرکت کنند و جنتی، مصباح، یزدی، لاریجانی، احمد خاتمی و … را حذف کنند.
سایت ملی-مذهبی