در این که جنگ کنونی در سوریه یکی از خونینترین و فاجعهبارترین جنگهای منطقهای است که به قیمت جان و بیخانمانی میلیونها نفر ادامه دارد، تردیدی نیست. یکی از عواملی که به نظر میآید نقش مهمی در شروع و تداوم این جنگ داشته است، گاز طبیعی و گازرسانی به اروپاست. توجه به این عامل شاید بتواند برخی از نقاط تاریکِ این درگیری فجیع را روشن کند.
شماری از کارشناسان به این نکته اشاره کردهاند که همهٔ آنها که درگیر جنگ در سوریهاند، در یک مورد با هم اشتراک منافع دارند: یک خط لولهٔ گاز چند میلیارد دلاری به اروپا. اگر این عامل در روند رخدادهای سوریه در نظر گرفته شود، خیلی از زوایای تاریک این جنگ خانمانسوز روشن میشود.
خیلیها میپرسند که چرا روسیه در جنگ سوریه درگیر شد، ولی اغلب به جنگی که بر سر منابع گاز طبیعی و گازرسانی در جریان است توجه ندارند. چندی پیش دو استاد دانشگاه هاروارد در نشریهٔ «امور خارجی» نوشتند که در حال حاضر یکچهارم گازی که اروپا برای گرمایش، پختوپز، سوخت، و مصارف دیگر لازم دارد توسط روسیه تأمین میشود. واقعیت این است که ۸۰درصد گازی که شرکت روسی دولتی گازپروم تولید میکند به اروپا فروخته میشود، و بنابراین حفظ این بازارِ حیاتی برای روسیه بسیار مهم است. امّا از سوی دیگر اروپا هم از اینکه تا این حدّ به روسیه وابسته باشد راضی نیست، و سعی داشته است که تا آنجا که ممکن است از این وابستگی به گاز روسیه کم کند. روسیه از این سیاست اروپا راضی نیست. روسیه از گاز به عنوان اهرم سیاسی استفاده میکند و پیش از این هم سابقه داشته که جریان گاز را به کشورهایی که درگیر مناقشه شدهاند قطع کرده است، که از آن جمله است تهدید روسیه به قطع گاز ارزان به اوکراین و حذف تخفیفهایی که به این کشور میداده است. روسیه حتّی با گرجستان و اوکراین وارد مناقشه شد تا جلوی طرحهای صادرات گاز از دیگر بخشهای خاورمیانه را بگیرد. به گفتهٔ یکی از تحلیلگران یک اندیشکدهٔ اطلاعات اقتصادی آمریکایی، «روسیه همیشه از گاز به مثابه ابزار و عامل نفوذ استفاده کرده است. شما هرچه بیشتر به گازپروم بدهکار باشید، آنها میدانند که میتوانند فشار بیشتری بر شما بیاورند.»
بخش بزرگی از قدرت روسیه ناشی از وجود خط لولههایی است که برای انتقال ارزان گاز به اروپا استفاده میشوند. ولی اکنون کشورهای دیگری هم درصدد برآمدهاند که روسیه را دور بزنند و منابع تازهای از گاز را به اروپا عرضه کنند. سال پیش و در جریان ناآرامیهای اوکراین، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، دربارهٔ نیاز اروپا به کاهش اتّکایش به گاز روسیه صحبت کرد. گفتنی است که بیشتر از ۶۰درصد گاز صادراتی روسیه باید از اوکراین بگذرد که به اروپا برسد. آمریکا همچنین مایل است که ذخایر گاز طبیعی خودش را که تازگیها و از راه «فراکینگ» به دست میآورد جایگزین بخشی از گاز صادراتی روسیه به اروپا کند. امّا سالها طول میکشد تا آمریکا در چنان موقعیتی قرار بگیرد که بتواند این گاز را به آن سوی اقیانوسها بفرستد. ولی آمریکا تنها کشوری نیست که سعی دارد روسیه را دور بزند، و اینجاست که نقش سوریه اهمیت پیدا میکند.
دو خط لولهٔ جدید
پیش از جنگ جاری در سوریه، دو کشور رقیب قطر و ایران میخواستند که از راه دو خط لولهٔ جداگانه گاز خود را از راه سوریه به اروپا بفرستند و بفروشند. طرحهای قطر نخستین بار در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) مطرح شد که شامل ساختن خط لولهای بود از خلیج فارس به اروپا، از مسیر عربستان سعودی، اردن، سوریه، و ترکیه. مخزن گازی قطر که در عمق سه کیلومتری زیر کف خلیج فارس قرار دارد بزرگترین میدان گاز طبیعی در جهان است. دو-سوّم این گاز متعلق به قطر است ولی قطر نمیتواند آن طور که باید و شاید از آن بهره و سود ببرد چون در حال حاضر فقط متّکی به تحویل گاز به کشورهای دیگر به وسیلهٔ تانکرهای گاز است، و به همین دلیل، قیمت تمام شدهٔ آن بیشتر از گاز روسیه است. قطر امیدوار بود که با ساختن خط لولهٔ گاز به اروپا بتواند گاز را ارزانتر به اروپا برساند، ولی بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، اجازه نداد که این خط لوله از خاک آن کشور بگذرد. برخی معتقدند که روسیه او را تحت فشار گذاشته بود تا جلوی ساختن این خط لوله را بگیرد تا کسبوکار خودش کساد نشود و بازار فروشش تضمین شده بماند.
خط لولهٔ گاز پیشنهادی قطر از مسیر عربستان سعودی، اردن، سوریه، و ترکیه به اروپا.
همزمان، ایران نیز که صاحب یکسوّم ذخایر گازی زیر آبهای خیلج فارس است، تصمیم گرفت که خط لولهٔ ۱۰ میلیارد دلاری خود از راه عراق و سوریه و زیر دریای مدیترانه را برای صادر کردن گاز به اروپا بسازد. ظاهراً این طرح مورد تأیید روسیه هم بوده است؛ احتمالاً به این دلیل که روسیه میتوانست فشار بیشتری روی ایران بیاورد که برخلاف قطر، امروزه میزبان پایگاههای نیروی هوایی آمریکا نیست. بشار اسد در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) طرح ایران را پذیرفت که قرار بود تا سال ۲۰۱۶، یعنی امسال، کامل شود، ولی به علّت «بهار عربی» و راه افتادن جنگ خونین در سوریه این طرح در نهایت به تعویق افتاد. به این ترتیب، میشود گفت که خیلی از کشورهایی که موافق یا مخالف جنگ کنونی برضد بشار اسد در سوریهاند، به نوعی با این خطوط لوله ارتباط پیدا میکنند.
گفته میشود که قطر، که طرح خط لولهٔ پیشنهادیاش فعلاً شکست خورده است، بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ در حدود ۳ میلیارد دلار به گروههای شورشی ضد بشار اسد کمک کرده است. عربستان سعودی متّحد آمریکا هم متّهم است که به گروههای تروریستی فعال در جنگ سوریه کمکهای مالی وسیعی کرده است.
خط لولهٔ گاز ایران از مسیر عراق و سوریه و دریای مدیترانه به اروپا.
در سوی دیگر، ایران به دولت سوریه کمک میکند: ارتش سوریه را آموزش میدهد و هدایت میکند، تسلیحات به سوریه میدهد، و حتّی نیروهای نظامی به آن کشور میفرستد.
راب تیلور، مربّی نظامی در کالج ارتش آمریکا، در مطلبی که سال گذشته در نشریهٔ نیروهای مسلّح نوشت به این نکته اشاره کرد که رقابت خطوط لولهٔ گاز میتواند عامل مؤثری در جنگ سوریه باشد: «اگر از دید اقتصادی و ژئوپلیتیکی به مسئله نگاه کنیم، مناقشه در سوریه یک جنگ داخلی نیست، بلکه نتیجهٔ موضعگیریها و موقعیتسنجی بازیگران بینالمللی بر روی صفحهٔ شطرنج ژئوپلیتیکی برای تدارک زمینههای ایجاد و راهاندازی خط لولهٔ گاز است.» میشود گفت که همانطور که جنگ عراق (۱۳۸۲) مرتبط با نفت در خلیج فارس بود، جنگ سوریه نیز ممکن است به خاطر گاز باشد.
ترکیه در این وسط چه نفعی دارد؟
یکی از کشورهایی که از برکناری اسد سود زیادی خواهد برد، ترکیه است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، آشکارا خواستار کنارهگیری رئیسجمهور سوریه شده است. او همچنین متهم است که به «داعش» کمک میکند، چیزی که خودش انکار میکند. به گفتهٔ یکی از استادان دانشگاه هاروارد، ترکیه اگرچه ممکن است دلیلهای دیگری برای حمایت از شورشیان ضد دولت سوریه داشته باشد، مثلاً حمایت اسد از کردها، ولی گاز هم قطعاً یکی از دلیلهای مخالفت اردوغان با رژیم سوریه است.
ترکیه که در محل تلاقی آسیا و اروپا قرار دارد، یکی از مشتاقان عضویت در اتحادیهٔ اروپاست و برخی محافل این کشور را بهترین گزینه برای انتقال گاز از خاورمیانه به اروپا میدانند. ترکیه به مثابه کانون انتقال سوخت میتواند با دریافت حق عبور و دیگر درآمدهای ناشی از انتقال گاز، سود خوبی به دست آورد. بهعلاوه، ترکیه با کمک و حمایت آمریکا میتواند به همهٔ عرضهکنندگان گاز در خاورمیانه تضمین بدهد که بتوانند محصولشان را بدون دردسر صادر کنند. ترکیه در کانون طرحهای قطر برای انتقال گاز به اروپا قرار دارد. ترکیه خود نیز به گاز روسیه متّکی است. رها شدن ترکیه از وابستگی به روسیه نیز مزیّت دیگری برای ترکیه در طرح انتقال گاز قطر است. روشن است که اگر خط لولهٔ انتقال گاز به اروپا از ترکیه نگذرد، و اگر بشار اسد نقش محوری در تصویب گزینهای داشته باشد که ترکیه در آن لحاظ نشده باشد، هیچکدام از منافعی که ذکر شد برای ترکیه محقق نخواهد شد. حالا که روسیه پا پیش گذاشته است که به حکومت اسد در سوریه کمک کند- احتمالاً برای حفاظت از برتری خودش در بازار گاز- ترکیه با مانع دشوار و بزرگی بر سر راه آرمانهایش روبرو شده است. چندی پیش، وقتی که ترکیه یک هواپیمای روسی را سرنگون کرد، برخی چنین گمان کردند که ترکیه میخواهد به هرگونه همکاری احتمالی میان روسیه و آمریکا که ممکن است به ادامهٔ حکومت بشار اسد بینجامد، ضربه بزند.
انگیزههای روسیه در حملههای هواییاش در سوریه نیز موضوع سؤالبرانگیزی است. یکی از تحلیلگران نظامی آمریکایی که یک سرهنگ بازنشستهٔ نیروی هوایی آمریکاست معتقد است که بمبارانهای روسیه ترکمنهای شمال سوریه را هدف قرار داده است که پیوندهای بسیار نزدیکی به دولت ترکیه دارند. از سوی دیگر، استاد دانشگاه هاروارد میگوید که رقابت بر سر گاز طبیعی در نهایت میتواند مانع همکاری دو قدرت جهانی در جنگ با داعش شود: «به علّت منافع متضاد دو قدرت بزرگ جهان در مسئلهٔ گاز و ایران، شک دارم که بتوانند با هم همکاری کنند.»
امّا بهرغم ترس از اینکه جهان با خطر جنگ سرد تازهای روبرو باشد، این استاد دانشگاه هاروارد معتقد است که صحنهٔ موجود بیشتر یک «بزن بزن» همگانی است، که در آن جنگ بر سر گاز طبیعی، سوخت دیگری است که بر آتش جنگ ریخته میشود.
منبع اصلی
۲ دسامبر ۲۰۱۵