اعتصابها، گردهماییهای اعتراضی، و راهپیماییهای کارگران در سالهای اخیر همواره یکی از نشانهها و مشخصههای بارز نارضایتی بخش عمدهای از جامعهٔ ایران بوده است. در روزهای اخیر گزارشهای متعددی از اعتصابهای گسترشیابندهٔ کارگری در کارگاهها و پروژههای پیمانکاری مربوط به صنعت نفت و گاز و همچنین صنایع پتروشیمی، و دست از کار کشیدن هزاران کارگر پیمانی، در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. «اندیشهٔ نو» برای اطلاع خوانندگان خود و افکار عمومی دربارهٔ اعتصابهای اخیر، از آقای مازیار گیلانینژاد، مسئول سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران، دعوت کرد که به برخی سؤالها در مورد این اعتصابها، در چارچوب و محدودهٔ اطلاعاتی که خودشان دارند، پاسخ بدهند تا تصویر بهتری از این رخدادهای کارگری به دست آید. در اینجا این گفتوگو را میخوانید.
*****
اندیشهٔ نو: در خبرها و گزارشهای منتشر شده توسط سندیکای شما در روزهای اخیر، از شروع برخی اعتصابهای کارگری با مطالبات کارگری و صنفی در پاسخ به بیقانونی در صنایع نفت و گاز و مجتمعهای پتروشیمی، و در اعتراض به وضعیت معیشت و گرسنگی کارگران، خبر داده شده است. هدفها و خواستهای اصلی زحمتکشان پروژهیی و پیمانکاری صنعت نفت در اعتصابهای روزهای اخیر چیست؟
مازیار گیلانینژاد: درود بر شما. همانطوری که در اطلاعیههای سندیکای فلزکار مکانیک ذکر شده است، خواستهای اصلی کارگران به این شرح است:
۱- تمام کارفرمایان موظف به اجرای خواست بهحق 20 روز کاری و 10 روز مرخصی با حقوق تصویبی کمپین بر مبنای 20 روز کاری باشند.
۲- واریز بیمه باید طبق عنوان شغلی و نه بهعنوان کارگر ساده باشد.
۳- واریز ماه به ماه دستمزدها بدون معوقه باشد.
۴- یک نسخه قرارداد سربرگدار همراه با مُهر و امضای رئیس کارگاه تقدیم و تحویل به نیروی کار محترم شود.
۵- کارهای با مدّتزمان یک ماه و کمتر از یک ماه، طبق نرخ اُوِرهال محاسبه شود.
۶- پرداخت انواع مزایای عیدی و سنوات، ایاب و ذهاب، حق اولاد، تأمین سرویس کولردار، حذف غذاهای بیکیفیت و تکراری در هفته، و ارتقای بهداشت خوابگاهها.
متأسفانه سالهاست که کارفرمایان از دادن حقوق مندرج در قانون کار شانه خالی میکنند، و این امر کارگران را وادار میکند که دست به واکنش بزنند تا بتوانند از خود و خانوادههایشان در مقابل این دستبردها حمایت کنند. برای مثال، در قانون کار آمده است که کارفرما باید مزد کارگر را روزانه یا هفتهیی یا ماهانه پرداخت کند، ولی هیچکجا نگفته است که کارفرما میتواند سه ماه حقوق کارگر را عقب بیندازد یا ناگهان غیب شود و دست کارگر به جایی نرسد. کارگران و نمایندگان آنها از نامهنگاری، درخواست دیدار با نمایندگان مجلس، و هر راهی را که شما فکر میکنید، پیمودهاند، اما کسی فریادرس نیست.
اندیشهٔ نو: در مرداد ماه سال گذشته اعتصابهای مشابهی صورت گرفت. آیا این حرکتهای اعتراضی جدید در ادامهٔ اعتصابهای سال 1399 است؟ مگر کارفرمایان در جریان آن اعتصاب چند هفتهیی خواستهای کارگران در مورد مزدها و شرایط کار را قبول نکرده بودند؟
مازیار گیلانینژاد: شما درست میگویید. این رشته اعتصاب در ادامهٔ همان اعتصابهای سال گذشته است. ما در سال گذشته خواهان افزایش حقوقها بر طبق لیست اعلامی کمپینی که داده بودیم، شدیم، و تا حدودی هم موفق به دریافت حقوق بر طبق لیست اعلامی شدیم. اما مسئله فقط حقوق نیست. با مسائل دیگری مواجه هستیم، مثل عقب افتادن پرداخت حقوق، موضوع بیمههایی که برای استادکار به عنوان کارگر ساده رد میشود و کارگران متخصصی که سرِ پیری باید حداقل حقوق را بگیرند، کانکسهای غیربهداشتی آلوده به ساس، غذاهای بیکیفیت، و دستشویی و حمامهای بدون صابون مایع و مراقبتهای بهداشتی، و نبود شرایط ایمنی در محیط کار که این همه بخشی از دستمزد کار است. پیمانکار از شرکت مادر هزینهٔ مینیبوسهای کولردار درجه یک را میگیرد، ولی کارگر را سوار مینیبوسهای زمان جنگ جهانی دوم میکند. باور کنید شرایط غیرانسانی است، آن هم در دمای ۵۵ درجهٔ خوزستان.
کارفرمایان از سال گذشته تلاش کردند دستاوردهای ما را کمکم از ما پس بگیرند، و امسال وقتی ما اعلام کردیم که بر طبق اعلام وزارت کار، کارفرمایان باید ۴۰درصد روی حقوقی که سال گذشته اعلام کرده بودیم بگذارند، با اخراج کارگران و توهین به کمپین و سندیکا مواجه شدیم. خب نتیجهٔ توهین و عمل نکردن به توافق میشود همین که میبینید.
اندیشهٔ نو: با توجه به اینکه نهادهای دولتی، سندیکاهای مستقل کارگری و فعالیتهای سندیکایی مستقل را به رسمیت نمیشناسند، این اعتصابها چگونه، چرا (هدفها)، و از چه زمانی آغاز شد؟
مازیار گیلانینژاد: هر کجا اجحاف و بیقانونی باشد، اعتراض هم شکل میگیرد. درست است که نهادهای دولتی ما را به رسمیت نمیشناسند، اما ما اعتبارمان را از فعالیت خودمان و اقبال کارگران میگیریم. شما اگر فقط به اخبار سایت سندیکای ما نگاه کنید، میبینید که از اوایل همین سال، اعتراضها به بدعهدی کارفرمایان شروع شد. هرچند که اعتراض به پیمانکاری شدن پروژهها و آمدن افرادی که به دنبال دلالی هستند و کار را از شرکت نفت میگیرند و به شرکتهای کوچکتر میدهند، از ابتدای دههٔ هفتاد آغاز شد. در حقیقت، شرکت نفت و وزارت کار بخشی از مزد حقیقی کارگر را به شرکتهایی میدهند که هیچ کاری در پروژه نمیکنند و فقط با رانت کار را میگیرند و مبلغی از رویش برمیدارند و به شرکت دیگری میدهند، و در نتیجه، کارگر را از حق حقیقی خود محروم کردهاند.
اندیشهٔنو: واکنش شرکتهای پیمانکاری تأمین نیروی انسانی، شرکت نفت و گاز و مجتمعهای پتروشیمی، یا دولت تا کنون چگونه بوده است؟ آیا نیروهای انتظامی محلی عکسالعملی نشان دادهاند؟
مازیار گیلانینژاد: تا کنون چیزی گزارش نشده که نیروی انتظامی در جایی دخالت کرده باشد. البته کارگران نمیخواهند با این شرایط نامناسب موجود کار کنند، و لذا بهآرامی پروژهها را ترک میکنند. پس دلیلی برای دخالت نیروهای انتظامی نیست. شرکت نفت که میگوید به ما ربطی ندارد و موضوع باید توسط کارگران و پیمانکاران حلوفصل شود. کارفرمایان هم تا کنون بهجز تهدید و اخراج کردن کارگران کار دیگری نکردهاند.
اندیشهٔ نو: نکات مهم برپایی چنین اعتصابی در مجموعۀ وسیع صنایع نفتی، از نظر نوع کار و حرفهها، و همچنین هماهنگی این کمپین با توجه به پراکندگی موقعیت جغرافیایی محلهای کار اعتصابکنندگان (برای مثال: آبادان، قشم، تهران، اصفهان، بوشهر، گچساران، و بیدبلند) را چگونه ارزیابی میکنید و اهمیت آن را در چه میبینید؟
مازیار گیلانینژاد: اعتراض مسالمتآمیز به نقض حقوق حقه و قانونی کارگران عکسالعملی طبیعی است، و مطابق با همهٔ قوانین جهانی و از جمله قانون اساسی و قانون کار کشور خودمان، بهحق دانسته شده و به رسمیت شناخته میشود. ما امیدواریم که چنین اعتراضهای مدنی مطالباتی مقامهای مسئول و دولت را مجاب کند که راهی معقول و مؤثر برای پاسخدهی به خواستهای کارگران پیدا کنند و به مقاولهنامههای سازمان جهانی کار در مورد ساختارهای سندیکایی و حق و حقوق کارگران، عکسالعمل مثبت و فعال نشان دهند. این امر میتواند بسیاری از مشکلات موجود در محیط کار را حل کند. یکی از خوبیهای کار پروژهیی این است که شما در طول سال شاید به چند پروژه در اقصا نقاط ایران برای کار میروید. خب با آموزشهایی که کارگران فعال دیدهاند، این بهترین موقعیت برای تماس گرفتن با دیگر کارگران است. آنها از این موقعیت و بازهٔ زمانی استفاده میکنند و با هم دوست میشوند؛ مشکلاتشان را با هم در میان میگذارند؛ و در نهایت با دادن شماره تلفن به هم، ارتباطشان را حفظ میکنند. پس از پایان پروژه، یکی به قشم میرود، یکی به ارومیه، و باز هم همان کار را با کارگران دیگر میکنند، و شما میبینید که یک کارگر با دهها نفر که در پروژههای مختلف کار میکنند ارتباط دارد. به هم اطلاعرسانی می کنند، و این تماس نیروها از محل کار شکل میگیرد.
اندیشهٔ نو: در حال حاضر به طور عمده کارگران و زحمتکشان پروژهيی و پیمانی در این اعتصابها شرکت دارند. آیا کارگران و کارمندان استخدام رسمی دائم شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی نیز میتوانند به این حرکت بپیوندند؟ و آیا آنان نیز خواستهای مشترکی با اعتصابکنندگان دارند؟
مازیار گیلانینژاد:برادران رسمی شاغل در شرکت نفت هم مانند همهٔ کارگران مشکل کمی مزد دارند و از اول سال تا کنون نیز چند بار دست به اعتراض زدهاند. البته اگر این هماهنگی بین کارگران رسمی و پروژهيی اتفاق بیفتد، بسیار عالی خواهد بود. هرچند که کارگران رسمی هم اعلام کردهاند در 9 تیر دست به اعتصاب خواهند زد.
اندیشهٔ نو: پیشبینی شما در مورد دولت جدید که به ریاست آقای ابراهیم رئیسی تشکیل خواهد شد و تغییرها و وعدههای داده شده به کارگران در کارزار انتخابات خرداد ۱۴۰۰ چیست؟ آیا روش معمول برخورد حکومت و همچنین کارفرمایان به زحمتکشان میتواند به نفع زحمتکشان دچار تغییری شود؟
مازیار گیلانینژاد: تجربهٔ زحمتکشان کشور در دهههای گذشته این بوده است که دولتها میآیند و میروند. اما سیستم اقتصادی که در ایران به صورت رانتی اعمال میشود هرگز تغییر نکرده است. در واقع ما یاد گرفتهایم که بیشتر به عمل مسئولان توجه داشته باشیم و نه به وعده و وعیدهای کارزار انتخاباتی. در فارسی ضربالمثلی است که میگوید: سالی که نکوست از بهارش پیداست. اوّلین سخنان و قدمهای آقای رئیسی در کارزار انتخاباتیشان، به گزارش روزنامهٔ شرق، در روز 30 خرداد، بیشتر در مسیر اطمینانخاطر دادن به بازار بورس و بخش خصوصی بوده است. بر اساس همین گزارش، آقای رئیسی در ملاقات با اتاق بازرگانی اظهار کردهاند: «اقتصاد باید به بخش خصوصی واگذار شود. تمام آنچه بخش خصوصی را کُند میکند باید از بین برود.» صحبتهایی که احتمالاً باعث دلگرمی فعالان بخش خصوصی شد.» این در حالی است که کارگران کشور خواستار این هستند که دولت در اوّلین قدمهای خود به شرایط فاجعهبار زندگی و شرایط کاری زحمتکشان بپردازد و در رابطه با تبعات خصوصیسازیها، فساد همهجانبه، و ضرورت به راه انداختن ظرفیتهای تولیدی کشور اقدامات اساسی را بدون فوت وقت شروع کند.
وقتی در کشور ما از زمان آقای رفسنجانی تاکنون بدون وقفه دستورهای صندوق بینالمللی پول پذیرفته و به کار گرفته شده، هم اقتصاد ما نابود و وابسته به واردات شده و هم اینکه مافیایی سر بر آورده که همهٔ شئونات ما را تحتالشعاع قرار داده، و از سیاست، فرهنگ، اقتصاد، تا اخلاقیات جامعه همه تحت تأثیر نولیبرالیسم به گند و نابودی کشیده شده است. با این مافیا چه قدرتی میتواند دربیفتد؟ در زمان مناظرهها معلوم شد هیچکس جرئت اعلام اسامی ۱۱ اَبَر-بدهکار بانکی را ندارد. چرخدندههای این سیستم هر کسی را که در خلاف جهت وضع موجود حرکت کند، خرد خواهد کرد. برایتان نمونهای ذکر کنم. سال گذشته، در زمان اعتراضهای مرداد ماه، ما نامهای به وزارت نفت، وزارت کار، بازرسی کل کشور، قوهٔ قضاییه، رئیس مجلس، و رهبری نوشتیم و در آن مشکلات خود را گفتیم، و برایشان ارسال کردیم. فقط نامهٔ ما به رهبری هنوز در جریان است. اما جالب است بدانید که وقتی این نامه به ادارهٔ کار بوشهر رفت و آنها خواستند بازرسانشان از پتروشیمیها و پالایشگاهها بازرسی به عمل آورند، درهای پتروشیمیها را بستند و آنها را راه ندادند. دادگستری وارد عمل شد. اما درها باز نشد. در روز چهارشنبه 19 خرداد، جلسهای در استانداری بوشهر با حضور فرماندار عسلویه، نمایندهٔ دادگستری، مشاور وزیر کار آقای دکتر سنگسری، و نمایندهٔ ادارهٔ کار بوشهر برگزار شد و موضوع گردنکلفتی پتروشیمیها و وضعیت بد کارگران پروژهیی شاغل در این پتروشیمیها مورد گفتوگو قرار گرفت. اما باز هم راه به جایی نبردند و پتروشیمیها از باز کردن درهایشان بر روی بازرسان ادارهٔ کار خودداری کردند و حتی خواستار این شدند که بازرسی ایمنی و فنی را هم ادارهٔ کار به حراست این پتروشیمیها محوّل کند! یعنی آقاجان، گوشت را باید بدهید به دست گربه دزده. این نمونهٔ کوچکی از برخورد مافیاست.
اندیشهٔ نو: سازمانها، اتحادیههای جهانی کارگری، و فعالان نیروهای مترقی ایران چگونه میتوانند به پیشبرد هدفهای اعتصابهای کارگران ایران و موفقیت آنها یاری رسانند؟
مازیار گیلانینژاد: همهٔ مردم ایران میتوانند در هر جایی که هستند، اگر دسترسی دارند، به کارگران پروژهیی مدد رسانند و کمک حالشان باشند. دوستان خبرنگار و کسانی که دستی در فضای مجازی دارند، با انتشار اخبار ما جامعه را به این بیعدالتیها حساس کنند. اتحادیههای کارگری جهانی با همبستگی با ما و پوشش دادن خواستهای حقه و قانونی ما، میتوانند پیامی صریح به حامیان و کارگزاران نولیبرالیسم بدهند که «کارگر برادر کارگر است و در خوشی و ناخوشی با او همراه است». همبستگی در سطح مناطق کشور، در سطح ملی و بینالمللی، میتواند مقامهای مسئول را به این درک برساند که باید حقوق حقه و قانونی کارگران را پرداخت و رضایت آنها را جلب کنند. این حقیقتی است که چنین همبستگیهایی طبیعی است و در روحیه دادن به کارگران برای پافشاری طبیعی بر تحقق حقوق قانونی خود، اثر فراوانی دارد.