به مناسبت ۱۰ خرداد سالروز خاموشی کسی که
شاه لیر ،هملت اتللو (شکسپیر) ، فاوست (گوته) ، ژان کریستف ،جان شیفته ، سفر درونی(رولان) ،استثناء و قاعده(برشت) ، بابا گوریو ، زن سی ساله ،زنبق درّه ،چرم ساغری ، دخترعمو بت(بالزاک) ، زمین نوآباد ، دُنِ آرام (شولوخوف) … رو به قلم شیوای او خوندیم و شناختیم : محمود اعتمادزاده .
بهآذین در سالهای پسین زندگی در مصاحبه با چیستا گفته بود :
«دغدغهی بزرگ من در چند سال اخیر سرنوشت کرهی خاکی ماست که دواسبه به سوی نابودی رانده میشود. بیکاری اجباری دهها و بهزودی صدها میلیونی… بیماریهای واگیردار ناشناخته یا دوباره سر برآورده… جنگ و کشتار به بهانهی دعواهای مرزی، و دشمنیهای قومی که میباید بازار فروش سلاحهای از رده بیرون شدهی کشورهای پیشرفته را گرم بدارد. زمین دارد رمق از دست میدهد. نفسش دارد به شماره میافتد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید… خیزش عمومی جهان لازم است. هر جا و همه جا، در راستای مهار کردن تولید انبوه سلاح، و ناممکن ساختن اسراف دیوانهوار کنونی در مصرف. من نیستم؛ اما نگذارید جهان نابود شود. بهپا خیزید!»
چه پیَشگویی غریبی
از صفحه تلگرامی “سپهر به آذین”