مصاحبه با نیک کولدرای1 و یولیسس محیاس2
برگردان: مینا آگاه – ترجمه اختصاصی اندیشهٔ نو
نیک کولدرای: من، نیک کولدرای، و یولیسس خوشحالیم این فرصت را داشتیم که در همایش شما – اگزالت – شرکت کنیم. ما به برپایی این همایش توسط شما احترام می گذاریم و رابطه ی نزدیکی بین کاری که می کنیم با آنچه شما در گسترهی استخراج مواد اولیه می کنید، می بینیم. ما به همین دلیل به مسئله بهرهبرداری از منابع مواد اولیه توجه داریم. امیدوارم شما هم متوجه شباهت کارهای ما با خودتان شده باشید و خوشحال خواهیم شد که نظرات شما را بعدا داشته باشیم.
کاری که ما امروز می کنیم مرور کوتاه کتابمان ” استعمار توسط داده ها” است که یک سال پیش توسط انتشارات استنفورد به چاپ رسیده. اگر شما دلایل ما را در کتاب “استعمار داده ها” و سوال همراه آن را که ما تلاش کردیم در کتاب به آن جواب دهیم، مد نظر بگیرید، می بینید که سوالی بسیار ساده مطرح است. سوال این است که بر سر داده ها چه دارد می آید؟ چگونه تحولات بیشمار جدید و نه چندان نه جدید، در مورد داده ها را باید طبقه بندی کرد که در عرصه ی تجارت و دولت، و بطور کلی در عرصه ی جامعه و حتی در جزئیات زندگی هر کدام از ماها به عنوان یک فرد، بخصوص اکنون که ما همگی تحت شرایط پاندمیک زندگی می کنیم و هرچه بیشتر بر فن آوری ارتباطات تکیه داریم، گسترش یافته است، بطور حتم شتاب گرفته است. اکنون ایده های بسیاری وجود دارد که دریابیم چه اتفاقی و چگونه دارد با داده ها رخ می دهد. بیشتر آن ها تاکید بر سرمایه داری دارند. آن ها می گویند ما در عصر جدیدی از سرمایه داری قرار داریم که به “سرمایه داری دیجیتالی”، “سرمایه داری اطلاعاتی”، و شاید دقیق تر “سرمایه داری پلتفرمی” و معروف ترین آن ها “سرمایه داری حراستی” است، که شوشانا زوبوف از دانشگاه هاروارد بیزینس ارائه کرده است. همچنین”سرمایه داری داده ها” که اخیرا در کتاب مایا شونبرگر و راماک و همچنین سارا مایرز وست معرفی شده است.
تمام این اشخاص پیشنهادهای مهمی کرده اند که ما تمام آن ها را در کتاب منعکس کرده و از آن ها استفاده ی زیادی کرده ایم. اما در کتاب ما، ما می خواهیم بپرسیم که آیا احتمال دارد که چیزی حتی بزرگتر در رابطه با داده ها دارد اتفاق می افتد؟ چیزی که واقعا در تاریخ جهان بسیار مهم است؟ آیا مرحله ی جدیدی در رابطه بین استعمار و سرمایه داری دارد به وجود می آید؟ ما اشارات احتمالی را مد نظر قرار دادیم که ممکن است نگاهی استعماری در کلیشه های سوداگری در سال های اخیر داشته باشد. برای مثال، بر روی جلد مجله ی اکونومیست در ماه می ۲۰۱۷ عبارت معروف “داده ها نفت جدید هستند” نوشته شده بود. آشکار است که نفت یکی از مثال های کلاسیک استعمار در شیوهی بهره برداری است. این عبارت که “داده نفت جدید است”، آیا فقط یک استعارهی بی ضرر است؟ یا این عبارت دقیقا پوششی برای واقعیت جدید است که کلمه استعمار مناسب آن است، ولی چون عملکرد واقعی آن باید پنهان شود، تغییر قیافه داده شده است؟ این شکل جدید استعمار داده ها، در افتضاح کمبریج آنالیتیکا رو شد که دوسال و نیم پیش اتفاق افتاد- بدون شک شما به یاد دارید. کمبریج آنالیتیکا شرکت کوچکی است که قادربود از داده هایی که فیس بوک جمع آوری کرده، مشخصات روانشناختی هزاران هزاران نفر از استفاده کننده گان فیس بوک را که در ابتدا برای فیس بوک ناشناس بودند، ترسیم کند، و آن ها را مورد هدف تبلیغات سیاسی قرار دهد. کریستوفر وایلی، کارمند سابق کمبریج آنالیتیکا این افتضاح را برملا کرد. چند هفته بعد از افتضاح از وی در مورد تلاش کمبریج آنالیتیکا برای تاثیر در سیاست هند هم پرسیده شده. و این چیزی است که وی در توییتر خود نوشت: “این همان استعمار مدرن است”.
سوال این است این واقعا به چه معنی است؟
یولیسس محیاس: نقطه مرکزی در استدلال ما این است که استعمار در اینجا به معنی یک استعاره نیست. ما کلمه ی استعمار را به صورت استعاره ای، و یا به شکل صوری استفاده نمی کنیم، بلکه عملا آن را یک واقعیت در حال ظهور می دانیم. همانطور که نیک گفت، ما به عنوان یک شکل جدید از رابطه ی بین استعمار و سرمایه داری صحبت می کنیم که آن را “استعمار داده ها” می نامیم. این فاز درحال ظهور زمینه را برای نوع جدیدی از تولید سرمایه داری آماده می کند. درست مانند استعمار که زمینه را از نظر کشاورزی، مالی و تولید کارخانه ای برای سرمایه داری صنعتی آماده کرد. البته تمام این ها دارد صورت می گیرد و با میراث استعمارنو و با نابرابری ای که ما در دوران استعمار ایجاد کردیم، همزیستی دارد. میراثی در عقبماندگی، نژادپرستی و خشونت.
این نوع جدید استعمار در واقع ادامهی اهداف استعمار قدیم است. زمانی که ما به استعمار تاریخی فکر می کنیم، که یکی از مهمترین جنبه های آن همان خشونت فیزیکی است، ممکن است انتظار داشته باشیم که همان سطح از خشونت فیزیکی هم شکل بگیرد و به همین دلیل انتظار دیدن آن خشونتها را داشته باشیم. اما این طور نیست. ما بین استعمار قدیم و استعماری که آن را استعمار جدید می نامیم، مقایسه ی یک به یک نمی کنیم. ما می گوییم آنچه قابل مقایسه است تاثیر تغییر اجتماعی است. ما در مورد ابزار متفاوت ولی نتایج مشابه صحبت می کنیم. پس اجازه بدهید تعریف خود از استعمار داده ها، آنطور که در کتاب گفته ایم، را ارائه دهم.
ما می گوییم :”نظمی دارد پدید می آید که بهره برداری از زندگی نوع بشر را به گونه ای در دست می گیرد که بتواند از داده ها بطور مستمر به سود خود بهره برداری کند. برای این که این تعریف را منطقی کنیم، اولین کار شاید این باشد که بر اهمیت درک تفاوت بین سیاست استعماری 6 و استعمار 7 تمرکز کنیم. استعمار یک مفهومی است که توسط جامعه شناس پرویی آنیبال کویجانو8 مطرح شده. وی می گوید که بیایید با این حرف که سیاست استعماری به پایان رسیده و کشورها وابستگی خود را قطع کرده اند، موافقت کنیم. البته بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید، شاید دوستان ما در پرتوریکو با این موافق نباشند. اما بطور کلی صحبت کنیم فرض کنیم مستعمره ای دیگر وجود ندارد، اما ارثیه ی سیاست استعماری در شکل دادن جهان ما، شکل دادن روابط قدرت، روابط نژادی، حتی چگونگی ساخت دانش ادامه دارد. به این دلیل است که صحبت از قدرت استعمار هنوز مهم است و مربوط به امروز است. چیزی که ما می گوییم این است که بین سیاست استعمار تاریخی و سیاست استعمار دادهها تفاوت وجود دارد. استعمار تاریخی حالت، شدت، میزان و زمینه های مختلفی داشت. اما یک شباهت واضح بین این دو وجود دارد و آن عملکرد تاریخی استعمار است که در هر دو یکی است و آن سلب مالکیت برای بهره برداری است . استعمار قدیم بر سرزمین ها و مردم چنگ می انداخت. استعمار جدید بر روی ما، بر زندگی اجتماعی ما از طریق داده ها چنگ می اندازد. این نظم جدید در حال پیدایش چگونه منطقی و قانع کننده شده است؟ یکی از دلایل بسیار مهم این است که منطق جدید براساس منطق های قدیم بنیان گذاشته شده است. به عبارت دیگر، این منطق اقتصادی، قانونی، فناوری جدید تاریخی دارد که اساس آن بر منطق قدیمی است.
اجازه دهید با طبیعت ارزان شروع کنیم. برای شکل گیری استعمار در جهان، طبیعت باید ارزان نشان داده می شد. باید گفته می شد که فراوان است، گفته می شد که مجانی است، و فقط برای این وجود دارد که بهرهبرداری شود. از منظر قانونی باید گفته می شد که صاحب ندارد. در اصل و در ابتدا گفته شده بود که بومیان و ساکنان آن طبیعت متمدن نبودند، بنابراین خوب است که استعمارگران آن جا را بدست گیرند. درست به این دلیل است که در لاتین مفهومی به معنای ” زمین بی صاحب” ( Tera nulius)وجوددارد. بدین ترتیب بود که استعمارگران توانستند به قلمروهای جدیدی برسند و آن ها را مال خود اعلام کنند.
البته که بعد از “طبیعت مفت و ارزان” لازم بود که اندیشه ی “کارگر ارزان” را شکل بدهند. بعضی از انواع بشر در سیاست استعماری ، که البته توسط نژاد تعیین می شدند، منبع تهیه کارگرانی تصور می شدند که باید طبیعت را به ثروت تبدیل کنند. بنابراین استثمار و سوء استفاده را شکلی از پیشرفت اجتماعی اعلام کردند. به مردم و به ما گفته شد تمام این ها به نفع انسانیت بوده است، این حاکم کردن نظمی متمدنانه بوده و این با خود پیشرفت سیاسی، اجتماعی، و فناوری به همراه آورده است.
اکنون ما از داده ی ارزان به طبیعت ارزان ، و پیشرفت ارزان می رسیم- احتمالا با عبور از نفت ارزان به داده ی ارزان. داده ی ارزان بسیاری از خصوصیات طبیعت و کارگر ارزان را دارد. ومنطق بهره برداری از آن همان است که ما در منطق بهره برداری از طبیعت و نیروی کار دیدیم. گفته می شود که فراوان است، مجانی است و آنجا وجود دارد و فقط باید برداشته شود. حداقل به صورت تجمعی صاحبی ندارد. البته که ما افراد به صورت فردی آن داده ها را تولید می کنیم. اما شرکتی بزرگ با فناوری پیشرفته این داده ها را جمعآوری و تجزیه و تحلیل می کند و کاری انجام می دهد، یعنی اطلاعات را پردازش و پالایش می کند. یک تفاوت هایی وجود دارد. به ما گفته می شود وقتی از داده ها استفاده می کنیم، مصرف نمی شود. در مورد درست یا نادرست بودن این مطلب می شود صحبت کرد. اما این سناریو به ما می گوید که کار ما، تنها تولید این داده ها است. و به ما گفته می شود این پیشرفت است.
سوال این است که وقتی شروع کنیم با این روش به مسائل نگاه کنیم، به چه چیزی می رسیم؟
کولد درای: بنابراین یولیسس و من تشخیص داده ایم که مقایسه ی چیزی که در مورد داده ها در جهان شمال و جهان جنوب دارد اتفاق می افتد، با تاریخ وحشتناک استعمار، و مفهوم استعمار ارتباط دارد. بطور کلی، برتری های این شیوه ی برخورد که ما می بینیم چیست؟ در اساس دو نوع برتری وجود دارد. برتری دامنه ای و برتری عمقی. در زمینه ی برتری دامنهای، شیوهی برخورد ما به داده ها، به معنی آن است که نه تنها به ۴۰ سال گذشته با ظهور اینترنت، یا ۱۰ الی ۱۵ سال گذشته با بوجود آمدن پلتفرم های رسانه های اجتماعی، بلکه باید به ۵۰۰ سال اخیر فکر کرد. این همچنین به این معنا است که به فراتر و به آینده نگاه کنیم و ببینیم امروزه با بهره برداری داده ها چه اتفاقی دارد می افتد و آن را به عنوان فرم تاریخی جدیدی از بهره برداری منابع بشناسیم که بنیان های مرحله ی بعدی سرمایه داری را می سازد. درست مانند استعمار تاریخی که مسیر سرمایه داری صنعتی را برای ۲۰۰ سال بعد سنگفرش کرد. رویکرد استعماری به داده ها همچنین دامنه ی درک ما را از منظر این که چه بر سر داده ها می آید را هم گسترده کرده است. یعنی نباید فقط به مثال های استاندارد برنامه های رسانه های اجتماعی نگاه کرد، بلکه امروزه باید به گسترش وسیع حراست نگاه کرد که به شکل های بسیار متفاوت در کار و فعالیت روزانه ی ما دخالت می کند. این همچنین بدین معنا است که باید به روش کاملا جدید آزاد کاری9 که بخش های مختلف بازار را با تکیه بر مدیریت داده ها 10 و از طریق پلتفرم هایی مثل اوبر ( اسنپ در ایران)، به هم وصل می کند، توجه کرد. یعنی باید به حجم تدارکاتی که با آن مواجه است و جنبه های سوداگری معاصر طی سه الی چهار دهه ی اخیر چشم داشت. گذشته از همه ی این ها، همه میخواهیم که بسته های ما به موقع برسند. اما همزمان با توسعه ی جمعآوری داده ها به عرصه ی تهیه و توزیع، دادهها به اشیاء خلاصه نمی شوند، بلکه شامل انسان هایی نیز می شود که آن اشیاء را به حرکت در می آورند – مانند کارگرانی که در سوله های شرکت آمازون کار می کنند. در فکر کردن درباره ی استعمار داده ها همچنین به این هم میرسیم که از موضوع بهره برداری از منابع داخلی شرکت ها هم نباید غافل باشیم. این روزها شرکت آی بی ام دیگر به عنوان یکی از بازیگران مهم و کلیدی فناوری بزرگ دیده نمی شود. این شرکت بطور حتم دیگر مد روز نیست، اما در گزارش سال ۲۰۱۶ آن شرکت گفته شد آن ها درباره ی مد روز بودن شرکت، مانند دیگر پلتفرم های بزرگ فناوری ، نگرانی ندارند . زیرا از نظر آن ها ۸۰ درصد از داده های ارزشمند دنیا در داخل شرکت ها قرار گرفته است.
البته آن چیزی که برای این شرکت ها داده ی داخلی است، جزئیات زندگی ما است. برای مثال اگر ما صاحب یک یخچال هوشمند باشیم، آن یخچال جزئیات زندگی ما را منعکس می کند. مثلا می گوید که آیا ما عملا شیر با قهوه یا چای می خوریم یا نه. این چیزها اهمیت دامنه ی داده ها را نشان می دهد و دید ما را از این که با داده ها چه کار می کنند گسترش می دهد. اما چشم انداز استعماری همچنین حس ما را از آنچه بدست می آید و آن چه دگرگون می شود عمیق تر می کند.
ما در کتاب خود ضمن بحث و قضاوت دربارهی استعمار تاریخی، مدعی هستیم چیزی که امروزه با کمک داده ها در حال انجام است، ایجاد یک نظم اجتماعی جدید است. نوع جدید وابستگی به پلتفرم های بهره برداری از داده ها دارد پدید می آید که روش های جدیدی از حکمرانی بر ما به عنوان نوع بشر را ممکن می سازد. البته مثل همیشه به شکل دیگری توجیه می شود. برای مثال: از نظر راحتی، از نظر بالا بردن کارایی برنامه ها یا چیزی که بازار آن را شخصی سازی می نامد.
همه این ها همزمان، مانند اکثر نظم ها در تاریخ، میراث نابرابری را تحمیل می کند که البته شامل نابرابری هایی می شود که میراث استعمار تاریخی است- یعنی نابرابری نژادی، جنسیتی و طبقاتی که نویسندگانی نظیر سافیا نوبلو11 و روحا بنجامین 12 در کارهایشان بر آن تاکید کرده اند. و نهایتا، یکی از برتری های روش برخورد استعماری، به ما کمک کرد تا عمیق ترین شکل تداوم بین تمام آنچه بر سر داده ها می آید و تاریخ طولانی روابط استعمار تاریخی را مشاهده کنیم.
ما می بینیم که استعمار داده ها در تبلیغاتش با زبانی متکی بر داده های کلان، از فناوری برای بهداشت عمومی، هوش مصنوعی و نظیر آن به نفع جامعه سخن می گوید. ما این شیوهی بیان را اساسا به عنوان ادامهی درهم تنیدگی قدرت و دانش می بینیم، قدرتی همراه با منطق که همواره در هسته ی مرکزی پراتیک ها و حتی با خود ایده ی مدرنیته حضور داشته است. این البته همانطور که یولیسس گفت در قلب سیاست استعماری قرار دارد. این ها مزیت های روش ماست.
خوب ما چگونه از نظر پراتیک آن را درک می کنیم؟ این نظم اجتماعی جدید، چگونه باز تولید می شود؟ برای درک این موضوع، باید براساس بهترین تئوری های خود و به شکلی خلاقانه، نه تنها استعمار، بلکه سرمایه داری را بررسی کنیم. زیرا همانطور که گفتیم آنچه در مورد داده ها دارد اتفاق می افتد، بخشی از روابط بین استعمار و سرمایه داری است. ضروریست که ما به مارکس رجوع کنیم، ولی به روشی خلاقانه. همانطور که شما می دانید از نظر مارکس روش بازتولید سرمایه داری بطور اجتماعی ، بر پایه ی روابط کار، و بر اساس امکانی است که هرکدام از ما ها داریم تا نیروی کار خود را در بازار کار به شکل کالا بفروشیم- کالایی سازی نیروی کار. واضح است که این موضوع هنوز هم بسیار مهم است. در واقع همانطور که می بینیم داده سازی کار قسمت مهمی از استعمار داده هاست. به هر حال این پیدایش نظم اجتماعی نمی تواند فقط از طریق روابط کاری درک شود- شاید در وهله ی اول، از طریق روابط کاری درک نشود. دلیل آن این است حتی در آن لحظاتی که ما مطمئنیم کار نمی کنیم، یعنی لحظاتی، بطور مثال آخر هفته ها، در حال استراحت هستیم، یا مشغول صرف غذا با دوستان یا فامیل هستیم، تماشا و یا گرفتن عکس از رویدادی جالب که فقط از نظر شخصی و برای دوستان و خانواده مهم است، از طریق داده هایی که ایجاد کرده ایم از ما بهره برداری می شود . به عبارت دیگر، درست در همان زمان که کارهای مورد علاقه مان را انجام می دهیم، دارد از ما از طریق داده ها بهره برداری می شود. بنابراین ما باید این تصور کلی را از نوع روابطی که این کار را امکان پذیر می کند، حتی زمانی که کار نمی کنیم، داشته باشیم . این به معنای معرفی مفهومی است، که ما در کتاب به عنوان “روابط داده ها” ارائه کرده ایم. این یعنی بازتولید روش های زندگی اجتماعی به شکلی ست که روابط اجتماعی روزانه ی ما، چه کار کنیم و چه نکنیم، برای یک مقصود تجاری و در واقع ایجاد حداکثر کارایی از داده ها مورد بهره برداری قرار گیرد. ما توانستیم این مفهوم را با طرحی از یک تئوریسین رادیکال مارکسیستی موشه پوستون 13 که متاسفانه دو سال پیش فوت کرد، در کتاب بسط دهیم. وی دلیل می آورد که هسته ی مرکزی تئوری مارکسیسم درباره ی سرمایه به عنوان یک پدیده ی اجتماعی، فقط روابط کاری نیست، و حتی فقط کالایی سازی هایی نیست که آن روابط کاری را ایجاد می کند، بلکه چیزیست که خود کالایی سازی را ممکن می سازد، و آن چیزی جز منتزع سازی زندگی شلوغ روزمره ی ما، به شکلی قابل بهره برداری و قابل مبادله به عنوان یک کالا برای کسب سود در بازار نیست. و امکان منتزع سازی فرایند زندگی ما، به چیزها، به داده ها ست که بالقوه می توانند به شکل ارزش در بازار داده ها مبادله شوند، هسته ی اصلی چیزی است که دارد برای داده ها اتفاق می افتد. اگر ما مارکس را درست مطالعه کنیم، این درست هم جهت با آن بهره برداری است که وی در هسته ی مرکزی روابط کاری دیده است.
بسط تفکر مارکس بدین شیوه ما را قادر می سازد که متوجه شویم چگونه از طریق بیرون کشیدن اطلاعات از زندگی اجتماعی روزانه ی ما با تمام به هم ریختگی و بی نظمی آن، یک درونداد مستقیم، یک عامل مستقیم تولید سرمایه ایجاد می شود. این درست مانند اتفاقی ست که به روایت مارکس، وقتی که کشاورزی شکل سرمایه دارانه پیدا کرد، و به بازار سرمایه داری پیوست، برای دانه ها و کود افتاد. در نتیجه اکنون برای اولین بار در تاریخ، در تمام زمینه ها، البته از طریق نظارت و حراست و تاثیر بر زندگی ما، خود زندگی بشر تبدیل به ضمیمه ی سرمایه داری میشود.
این مسئله، به روش هایی که در این سخنرانی به آن خواهیم پرداخت، بسیاری از بنیان های آزادی را تهدید می کند؛ بسیاری از فضاهایی را تهدید می کند که ما بالقوه آن را آزاد محسوب می کنیم . این تهدید چگونه روزانه اتفاق می افتد؟ اما این که چگونه دارد اتفاق می افتد را همه ی ما به نوعی حس می کنیم. زیرا هر زمان که ما یک نوشته و شرایط یک برنامه را برای تلفن خود، یا پیوستن به یک برنامه را قبول می کنیم و یا وسیله ی هوشمندی مانند یخچال، زنگ خانه یا یک سیستم روشنایی را به خانه ی خود می آوریم، گرفتار مارپیچ روابط داده ها می شویم. ما مجبوریم شرط و شروط برای بهره برداری از داده ها را توسط شرکت ها قبول کنیم. و البته ما معمولا این عمل را کاملا بطور مسالمت آمیز انجام می دهیم.
این ما را به نقطه ی حساسی می رساند. به یاد بیاورید که چند دقیقه پیش یولیسس چه گفت. بطور حتم این تفاوت عظیمی با استعمار تاریخی دارد. شما ممکن است فکر کنید که چگونه خشونتی که وارد این رابطه می شد، وجود ندارد؟ چگونه می توان این را با خشونت وحشتناکی که در استعمار تاریخی وجود داشت، مقایسه کرد؟ اما توضیح خیلی واضحی برای آن هست. استعمار تاریخی بر اساس هیچ رابطه اجتماعی پیشین بین استعمارگران و استعمار شدگان ایجاد نشده بود. زمانی که این دو گروه با یکدیگر ملاقات کردند به سختی همدیگر را می شناختند. وقتی امکان بهره برداری برای استعمارگران معلوم شد، به این نتیجه رسیدند که بهره برداری فقط بر اساس دو پایه ممکن است: یک خشونت بدنی مطلق و دیگری فریب. و البته استعمارگران از هر دوی آن ها استفاده کردند. اما امروزه حالت جدید، یعنی استعمار داده ها بر اساس دو قرنی می تواند ساخته شود که ما به نظم اجتماعی سرمایه داری عادت کرده ایم. این بدین معنا است که فقط یک تغییر در پس زمینهی شرایط قانونی حاکم بر کارکرد تلفن های ما برای تغییر روابط ما کافی است تا زندگی روزانه ی ما دنبال شود و روابط ما با سرمایه داری تغییر یابد. و به هیچ خشونت فیزیکی نیاز نیست.
یولیسس: پشت سر این فرایندها که ما داریم راجع به آن صحبت می کنیم، چه کسانی هستند؟ من و نیک در کتاب نخواستیم فقط در مورد شرکت های اینترنتی، و یا درباره ی محل جغرافیایی خاصی، برای مثال سیلیکون ولی یا یک قسمت از جهان صحبت کنیم . ما به جای آن به مفهوم کمی سازی اجتماعی رسیدیم. این اساسا همان بخش صنعت است که به گسترش زیرساخت که برای بهره برداری لازم است، می پردازد. برخی از بازیگران بزرگ این بخش را می توانیم تشخیص دهیم. ما گافا14 یعنی گوگل، اپل، فیس بوک و آمازون که در غرب داریم . باید اشاره کنیم که در این نظم استعمار داده های جهانی، دو قطب وجود دارد. قطب دیگر چین است. جایی که شرکت هایی مثل بایدو 15 ، علی بابا، تنسنت 16 و شیائومی 17 حضور دارند که از نظر اندازه و تعداد استفاده کننده گان و قابلیت های فناوری قابل مقایسه با شرکت های غربی هستند. همچنین مهم است اشاره کنیم که عملکرد این شرکت های بزرگ ترکیبی از انحصار فروش و انحصار خرید 18 هستند. کلمه انحصارات یعنی که ساختار بازار توسط یک فروشنده ی تک مشخص شود و در این ساختار بازار، انحصارگر قیمت را تا حدی که می خواهد بالا می برد. از منظر اقتصادی انحصار و انحصار خرید به نوعی واژه هایی دوقلو هستند. در انحصار خرید به جای این که مشخصات بازار توسط یک فروشنده ی تکی مشخص شود، ما بازاری داریم که مشخصات آن توسط یک تک خریدار مشخص می شود. زمانی که ما در تمام رسانه ها که معمولا در یکی از پنج کمپانی فناوری بزرگ مانند گوگل، اپل یا فیس بوک که ما را احاطه کرده اند، بارگذاری می کنیم، تمام تولیدات رسانه ای خود را به آن ها یا تسلیم می کنیم یا می فروشیم. و البته جنبه ی مهم انحصار خرید آن ها در این است که خریدار قیمتی را که می خواهد، تعیین می کند. و در این حالت اطلاعات ما را مجانی می خرد. البته بازیگران دیگری هم در بخش کمی سازی اجتماعی هستند و در اینجا ما می توانیم به کارخانجات سخت افزار سازی، سازنده گان نرم افزارها و پلتفرم ها، اشاره کنیم. و البته به شرکت هایی که این داده ها را تجزیه و تحلیل می کنند نیاز است و دیگر شرکت هایی که آن ها را دسته بندی و ردیف می کنند تا این داده ها را به دیگران بفروش برسانند. بنابراین صحبت فقط از حراست داده ها نیست.
اجازه دهید در این نقطه یک کمی مشخص تر درباره ی روابط استعمار داده ها صحبت کنیم. ما در کتاب عملا دورانهای تاریخی مختلف را مقایسه کرده و اساسا برای درک استعمار روابط داده ها در شرایط فعلی، از گذشته استفاده کرده ایم. ما این مقایسه را با استفاده از مدل چهار ایکس19 که اساسا طرحی است که در بازی های کامپیوتری راهبردی یافته می شود، پیش بردیم . این طرح شامل کشف، گسترش و بهره برداری و انهدام است که نمونه ی آن بازی ویدیویی تمدن توسط سید میر 20 است. این برنامه ی خاص بخصوص با استعمار سروکار دارد. شما باید این طرح چهار ایکس را دنبال کنید تا بازی را ببرید. در این برنامه شما می توانید اسپانیایی یا انگلیسی، هلندی یا فرانسوی باشید که سرزمین ها و بومیان آنجا را با کامپیوتر کنترل می کنید. آن ها حتی هشیار هم نیستند. آن ها فقط حضور دارند تا گرفته شوند. شما این استراتژی ها را برای بردن بازی بکار می برید. الان من وقت ندارم که به هر چهارتای آن ها بپردازم. بنابراین تمرکزم را فقط روی دوتای آن ها، کشف و بهره برداری می گذارم.
با اکتشاف شروع می کنم. اکنون می خواهم دو سند استعمار تاریخی را با هم مقایسه بکنم. اولی از نوشته ی گوگل برای شرایط نصب و استفاده از خدمات با کروم، بروزر جدید آن ها است. بیشتر ماها شرایط ارائه خدمات را نمی خوانیم. آن ها در این قسمت می گویند : “شما به گوگل اجازه ی دائمی و غیرقابل ابطال در سراسر دنیا، حق امتیاز مجانی و مجوز غیر انحصاری می دهید که هر چیزی را شما از طریق خدمات کرم ارسال و پست می کنید و یا نشان می دهید، می تواند، تطبیق دهد ، تنظیم و اصلاح کند و ترجمه کند و بطور عمومی انتشار دهد و هر محتوایی را که ارائه می کنید، بر روی خدمات خود پخش کند”. پس شما اکنون می دانید وقتی که ما بعضی از این برنامه ها را نصب می کنیم، قیمتی دارد و از ما خواسته می شود که بسیاری چیزها را به آنان واگذار کنیم. من می خواهم این سند را با سند دیگری که به آن رکلینیانتو می گویند که از زبان اسپانیایی به انگلیسی تقاضا یا الزامات ترجمه شده است، مقایسه کنم. این سندی است که فاتحان اسپانیایی هر زمان به سرزمین جدیدی وارد می شدند و در حال فتح ده یا شهری بودند، زمانی که برای مثال نیمه شب که تاریکی همه جا را فرا گرفته بود، می رسیدند، و خارج از ده توقف می کردند، به خواندن آن به زبان اسپانیایی برای جمعی می کردند که اسپانیایی بلد نبودند. در قسمتی از این سند گفته می شد: “اما اگر شما به قوانین فاتحان تن ندهید به شما اطمینان می دهیم که به کمک خدا ما با قدرت به ده شما وارد می شویم و از هر طریقی که بتوانیم علیه شما جنگ راه می اندازیم و شما را به یوغ می بندیم و مجبور به اطاعت از کلیسا و بزرگان آن می کنیم. شما و همسران و بچه های شما را برده ی آنان می کنیم و آنطور که مولا دستور دهد می شود که شما را فروخت و یا جابجا کرد . ما چیزهای شما را می گیریم و ما هر آسیب و بدبختی که می توانیم سر شما می آوریم.” این الزامات اسپانیایی ها در ۱۵۱۳ بود.
لطفا اینجا را کلیک کنید و قبول کنید و نصب کنید. ما نمی گوییم بعد از خواندن این سند چه اتفاقی می افتاد. همین اتفاق می افتد زمانی که شما کروم گوگل را نصب می کنید . ما داریم توجه ها را به استفاده از این مغلطه و زبان انتزاعی جلب می کنیم که منجر به این حقه ی سلب مالکیت در حین بهره برداری می شود. در مورد استثمار مرگبار چه می توان گفت. من در اینجا سندی از قوانین جدید برای سرخپوستان دارم که در جهان جدید ( قاره ی آمریکا) با معادن سروکار دارند، یعنی جایی که تمام طلاها و نقره ها استخراج شده اند. جالب این که بنا بر اساس قانون صاحبان این معادن مردمان سرزمین نو شناخته شده اند. البته در عمل همه ی ما می دانیم که این معادن مکان های وحشتناکی از استثمار بودند، جایی که طول عمر کسی که آنجا کار می کرد چهار سال بود. یعنی کسی که برای کار به آنجا می رفت بعد از چهار سال میمرد. ما می خواهیم از دو سطح خشونت صحبت کنیم. یک سطح نمادین داریم. در مرحله ی نمادین می گوییم: “استعمار داده ها بدیل روش های تفکر و انسان بودن را نابود می کند”. و البته به سطح فیزیکی خشونت نیز می پردازیم. همانطور که بارها گفته ایم :” سطح فیزیکی: استعمار داده ها ادامه دهنده ی میراث خشونت نژادپرستی، جنسیتی، محیط زیستی و طبقاتی است”.
کولدرای: پیش از این که یولیسس به جمع بندی صحبت های ما برسد، می خواهم به طور بسیار خلاصه به یکی از جنبه های تئوری ما درباره ی استعمار داده ها بپردازم. و آن تاثیر عمیق هر چیزی که ما به بحث گذاشتیم بر موضوع انسان، و بر شرایط آزادی ما است. استدلال بسیار طولانی ای که در فصل پنج کتاب کرده ایم را خلاصه می کنم. در آن فصل ما پرسیده ایم آیا هیچ منبع فلسفی وجود دارد که بتواند به ما کمک کند تا متوجه شویم به واسطه ی استعمار داده ها چه بر سر ما، به عنوان نوع بشر، دارد می آید؟ مفاهیم بنیادی فلسفی برای موضوعی فلسفی، مانند آزادی، چه می باشد؟ زمانی که ما اینجا درباره ی آزادی صحبت می کنیم منظور ما مفهوم محدودی از آزادی مانند آزادی در مصرف نیست. زیرا ما همگی به خوبی آگاهیم که ممکن است بسیاری از تحلیلگران بازار بگویند که آزادی در نصب این یا آن برنامه، و یا انتخاب تلفنی که داریم و پیوستن به هر پلتفرمی است که دلمان می خواهد. این بخشی از آزادی مصرف است. در واقع این بسط گسترده ی انتخاب هایی هست که از ۱۰ الی ۱۵ سال پیش در دسترس ما بود. این مفهوم محدود از آزادی مصرف برای ما جالب نیست. در واقع مفهوم فلسفی گسترده تری از آزادی مدنظر ما است. آنچه مورد توجه ماست نه آزادی منفعت جویانه ی فردگرایانه، بلکه مفهوم ارتباطی آزادی است. و این موضوعی است که حداقل طی ۲۰۰ سال برای فلسفه مهم بوده است. یکی از خاستگاه های این فلسفه در کتاب نویسنده ای وجود دارد که به صورت های مختلف جنجال برانگیز است. وی یکی از تقدیس کنندگان پیامدهای استعمار است و نامش گئورگ هگل 21 است. مفهوم هگل از آزادی عمیقا به روابط انسانی مرتبط است، زیرا در بحث او، آزادی تنها در جهان روابط اجتماعی بین شما و من ممکن است. هسته ی مرکزی آزادی، آنطور که وی تعریف کرده این است: “خود بودن در دیگری”. این تعبیری بسیار پیچیده است. “در دیگری” وی اساسا به تمام روابط اجتماعی اشاره دارد که برای هر فرد ممکن می سازد به عنوان یک شخص احساس آزادی کند. زمانی که هگل آزادی در ارتباط انسانی خود را تعریف می کند -“خود بودن در دیگری”- از کنار نکته ای اساسی تقریبا رد می شود که آن «با خود بودن» است. باید در نکته ای که هگل مطرح می کند تامل بیشتری کرد.بیشتر توضیح می دهم: چیزی خیلی ساده و اساسی. آزاد بودن فقط زمانی ممکن است که من بدانم لحظاتی وجود دارد، مثل زمانی که فکر می کنم آیا کسی را دوست دارم یا این احساس که به احتمال به زودی خواهم مرد، که کسی بین من و تاملات من قرار نمی گیرد، و من با خودم هستم. چیزی نزدیک تر به من به غیر از خود من نیست. این البته به واسطه ی وجود حراست همه جانبه ممکن است مختل شود. ایده ی مادی بنیادی آزادی در طبیعت “خود” است. این دیدگاه آزادی در ارتباط و دیدگاه مادی در آزادی دیدگاهی است که ما آن را در نویسنده ای می بینیم که مطلقا استعمار را تقدیس نمی کند : فیلسوف بزرگ آرژانتینی- مکزیکی انریکو دوسل 22 . او در فلسفه ی رهایی خود، که دقیقا مفهوم غرب از آزادی را به چالش می گیرد، بر مفهومی از آزادی تاکید دارد که به ماهیت طبیعی فرد احترام می گذارد. بنابراین بین هگل و دوسل در این سطح از تعریف آزادی زمینه ی مشترکی وجود دارد. این مفاهیم به ما اجازه می دهد که سوالی کلیدی را مطرح کنیم. چگونه داده ها، بازار، معاملات بازار و تلاش بازار برای تاثیر گذاری بر ما از طریق داده هایی که درباره ی ما جمع می شود، بر آزادی ما تاثیر می گذارد؟ زیرا اگر من بدون مداخله ی یک سیستم خارجی، حتی با سیستمی که خودم انتخاب کرده ام با آن باشم مثل فیت بیت 23، دیگر نتوانم با خودم باشم، طبق تعریف هگل و دوسل، آیا من واقعا خودم هستم؟ اگر حراست ، حراست مستمری که اکنون بر ما غالب است، برای مثال، امکان انتخاب برای الگوریتم های روان سنجی و ردیابی فرد که بطور فزاینده ای توسط کارفرماها، بازاریاب ها، و دولت ها مورد استفاده قرار می گیرد، که کارن یانگ آن را شکاف بیش از حد ( Hyper notch ) می نامد، چه عواقبی می تواند داشته باشد؟ آیا تمام این ها منجر به این نمی شود که حداقل یکپارچگی شخص به عنوان فرد، که پایه ی جسمانی و زیرساخت بدن و ذهن است، بطور اساسی تحلیل برده شود؟ خوب این وضع آزادی را حتی غیرقابل تصور می سازد.
بگذارید فقط بر روی یک چیز تاکید کنم. ما اینجا در مورد تغییری بسیار کلی صحبت می کنیم و شما می شنوید و ممکن است فکر کنید خوب این فقط چیزی لوکسی ست که ما باید در غرب و احتمالا جوامع ممتاز به آن فکر کنیم. اما ما می گوییم که این شرایط، آزادی همه نوع بشر را بطور بنیادی تغییر می دهد. این باعث می شود که استثمار ویژه ای که در دوران استعماری گذشته به نژادهای بخصوصی، طبقه ی بخصوصی، جنسیت بخصوصی تحمیل می شده، به همه تحمیل شود؛ و این هسته ی اصلی استعمار داده ها است. به عبارت دیگر، با این تغییر کلی در شرایط آزادی انسان، استثمار خاصی با شدت تمام پیش برده می شود. اولی بدون دومی امکان پذیر نیست. بنابراین ما باید هر دوی آن ها را درک کنیم. و درک کنیم تفاوتی که استعمار داده ها در شرایط زندگی انسان پدید می آورد، در همه سطوح و همه جا و برای همه هست.
یولیسس: بنابراین در جمع بندی باید بگوییم: ما تشخیص می دهیم پیامی که در اینجا به شما ارائه می دهیم می تواند تیره و تار باشد. بنابراین می خواهیم به برخی نکات اشاره کنیم که می توان بوسیله ی آن به طرق مختلف در مقابل این تغییر مقاومت کرد. یعنی به بدبینی نیروی عقلانی ادامه داد و به خوش بینی اراده هم آری گفت. ابتدا ضروریست که ما تشخیص دهیم مشکل چندین وجهی است و ۵۰۰ سال بی عدالتی را پشت سر خود دارد. بنابراین، راه حل های تک وجهی کارساز نخواهد بود. باید متوجه بود راه حل هایی که قول می دهد تمام سیستم را در عرض چند ماه یا چند سال از بین خواهد برد، کار نمی کند. بله ضروریست که ما دولت های خود را هل دهیم تا این صنعت را، که در حال حاضر بطور گسترده ای غیر قانونمند هستند، قانونمند کنند . بله می توانیم از برنامه های بخصوصی که فریب می دهند، چشم پوشی کنیم. مثلا اگر بتوانیم تصور کنیم فیس بوک را ترک کنیم یا از گوگل استفاده نکنیم – گرچه در برخی مواقع به نظر می رسد که انجام این کارها افراطی است. اما این استراتژی ها به تنهایی کار نمی کند. همچنین ضروریست که فضا و زمان به استعمار گرفته شده را بازیابی کنیم تا همانطور که نیک گفت فضای «خود» را حفظ کنیم. بنابراین فضاهای به استعمار گرفته شده توسط دوربین ها یا وسایل دیجیتالی اشغالگر در آشپزخانه یا اتاقمان و زمان به استعمار گرفته شده یعنی زمانی که ما در مقابل مانیتورها صرف می کنیم را باید بازیابی کنیم. این بسیار مهم است که ما از مبارزات گذشته و حال ضد استعماری یاد بگیریم. اشخاصی هستند که در مقابل استعمار برای قرن ها مقاومت کرده اند و ما می توانیم از تجربیات و دانش آن ها استفاده کنیم . راه هایی که شاید به کمک آن فناوری مشخصی مورد بازنگری قرار گیرد، یا شکل های مشخصی از دانش عمومی و شکل جدیدی از همبستگی را بوجود آورد. بنابراین این بسیار مهم است که ما از اسلحه ی درستی علیه استعمار استفاده کنیم که همیشه بسیار اثرگذار بوده و آن تخیل خلاق است. غیر استعماری کردن داده ها در وهله ی اول تمرین در زمینه ی خلاقیت است. باید با تخیل خلاق دسته جمعی به این موضوع پرداخت که این نوع ارتباط مشابه چه نوع ارتباطی است. و انواع جدیدی از ارتباط چگونه می تواند باشد. چیزی که بخصوص در دوران قرنطینه شهرها بسیار مهم است.
من فکر می کنم بطورکلی ما باید دست رد به سینه ی عقلانیت جهانی مبتنی بر استعمار داده ها و بهره برداری از آن بزنیم. برای این کار پیشنهادات و طرح هایی هست که خوشحال می شویم با شما در بخش پرسش و پاسخ ها به بحث بگذاریم.
اندیشه نو: استفاده تمامی و یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بلا مانع است.
1. Nick Couldry
2. Ulises A Mejias Professor of Communication Studies, SUNY Oswego
3. Data
4. Maya Schoenberger
5. Sarah Myers
6. Colonialism
7. Coloniality
8. Aníbal Quijano
9. Gig Economy
10. Data Management
11. Safiya Umoja Noble
12. Ruha Benjamin
13. Moishe Postone
14. GAFA (Google, Amazon, Facebook, Apple) – an abbreviation for four Big Tech companies
15. بایدو (به چینی: 百度؛ به انگلیسی: Baidu) یک وبگاه جستجوگر چینی است که دارای ۵۷ خدمت گوناگون، از جستجو گرفته تا شبکههای اجتماعی میباشد. این وبگاه قابلیت جستجو در اینترنت، شامل عکس و فایلهای صوتی مانند MP3 و… را فراهم میکند.
16. تنسنتبه چینی: 腾讯控股有限公司) شرکت هلدینگ چینی است، که در زمینه ارائه خدمات شبکههای اجتماعی، رسانههای گروهی، پورتالهای وب، تجارت الکترونیک، آنتیویروسها، مرورگر وب، بازیهای چند نفره آنلاین مانند پابجی موبایل و.. و خدمات ارزش افزوده مخابرات فعالیت میکندی
17. شیائوم. تلفظ بهصورت: شائومی (زبان چینی: 小米科技 و انگلیسی: Xiaomi) یک شرکت الکترونیک متعلق به بخش خصوصی است و مقر آن در پکن قرار دارد. این شرکت یکی از بزرگترین شرکتهای الکترونیک در زمینه طراحی، توسعه، و فروش گوشیهای هوشمند، برنامههای تلفن همراه و لوازم مصرفی الکترونیک است.
. 18 Monopsony
19. ۴اکس به انگلیسی: 4x) یا ۴x یکی از زیرمجموعههای سبک استراتژیک است. در این نوع از بازیها بازیکن مدیریت یک قلعه را دارد و باید به انجام چهار امر بپردازد: ۱-گسترش، ۲-اکتشاف، ۳-انهدام و ۴-بهرهبرداری.
(20. تمدن نام یک بازی رایانهای در سبک راهبرد نوبتی ست که در سال ۱۹۹۱ توسط سید میر (به انگلیسی: Sid Meier) برای شرکت میکروپروز خلق شد.
21. Georg Hegel
22. Enrique Domingo Dussel Ambrosini
23. شرکت «فیتبیت» (به انگلیسی: Fitbit) شرکتی واقع در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای کشور ایالات متحده آمریکا است. این شرکت محصولاتی مرتبط با شناسایی و پردازش فعالیتهای فیزیکی کاربران از جمله ساعتها و دستگاههای مچی هوشمند تولید میکند.