سالن پر بود از همهمه.پر بود از صدای خنده .از در هر اتاق که می گذشتی ،نوایی موسیقیایی گوشت را می نواخت.شاهین نجفی،هایده،معین،تتلو و…
یکی لری می رقصید و آن سوتر، دیگری کردی . فقط اینها نبود.دعواها و کری های تخته نرد و پاسور، جلوی در اتاق ها را هم باید اضافه کرد.با این همه ،این همهمه گوشخراش ،بیش از هرچیز شادی آفرین بود.انگار ی ،قدم می زنی درست وسط لاله زار.
آنها نمی دانستند،باید هم نمی دانستند .از وسط خیابان ،در اوج جوانی ،شاید بی انکه بخواهند ،شده بودند زندانی سیاسی.
اما هر جا که می شد من می گفتم و دوست داشتم که بچه های آبان بدانند:
اگر این چنین حبس می کشند،اگر تحمل می کنند مارا ،نه اینکه نخواهند،نه!
نمی توانند.چرا که ما بر روی #خاوران ،نشسته ایم.بر روی #کهریزک . ما وامدار همه آنهایی هستیم که رنج کشیدند،هزینه دادند و فدا شدند. ایندگان هم وامدار ما خواهند بود. و این چنین است که در نهایت پیروز خواهیم بود.
#خاوران_حافظه_تاریخی
#کهریزک
#سهیل_عربی
#محمد_حبیبی
پ ن: دوست دارم اینجا یادی کنم از سهیل عربی.بچه های آبان خیلی وامدار سهیل اند.خدا کند ،فراموش نکنند.