دنیای فلسفه و جهان دانش از فساد و بی اخلاقی های حاصل از این نظام مصون نمانده و چه بسا دانشمندان و محققان مصلحتی بودند که با جنبه علمی بخشیدن به نژاد پرستی، تبعیض، بی عدالتی و استثمار، به قوی ترین حامیان ارتجاع جهانی در آمده اند. امثال آنان اینک نیز با نهایت رذالت و گستاخی به سخنگویان اربابان جهان و جنایتکاران اقتصادی تبدیل شده اند اما همچنان خود را طرفدار دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و… می خوانند. حال آنکه بین دموکراسی و عدالت اجتماعی پیوند های ناگسستنی وجود دارد و هر یک بدون آن دیگری معنا و مفهومی ندارد.
مدافعین سینه چاک این نظام جهانی با تکیه بر تکنولوژی و دستاوردهای جهان دانش، مدعی اند که سرمایه داری پیشرفته، ساکنین جهان عقب مانده اقتصادی را وارد جهان صنعتی مدرن کرده است. در نزد آنها صرفا نوع کشفیات حاصل از ذهن خلاق انسانی ملاک قرار می گیرد نه آنکه پیشرفت ها و ثمرات علم و تکنولوژی چگونه باید مورد بهره برداری اکثریت انسان ها قرار گیرد یا چگونه از آن ها استفاده شود تا به کشتارهای بیرحمانه و جنگ و سرکوب و بهره کشی منجر نگردد.
در همین عصر مدرن و تمدن با شکوه غرب بود که جنگ های جهانی فاجعه بار اتفاق افتاد و ابرهای مرگبار و دهشتناک قارچی شکل هسته ای بر فراز هیروشیما و ناکازاکی ظاهر شد و یک بار دیگر چهره پوشالی و عوام فریبانه دموکراسی بورژوایی را به چالش کشانید.
اینک نیز سرمایه داری در مرحله ی انحصاری خود نظامی است که افسار و عنانی ندارد و ضد دموکراتیک ترین و ضداجتماعی ترین و ارتجاعی ترین شیوه های خود را از طریق کودتا، جنگ، حملات تروریستی در جوامع رو به توسعه و یا عقب مانده بکار می برد تا به اصطلاح خود با مهندسی جوامع بحران زده و دموکراسی مشارکتی به باز آفرینی بپردازد.
اجزای جدایی ناپذیر این سیستم، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی، تبعیض در انواع و اشکال مختلف خود، نژاد پرستی، بیکاری، فقر، تخریب محیط زیست، تجاوزات و رقابت های تسلیحاتی و نظامی گری، بی اعتنایی به مرگ و نابودی میلیون ها انسان، امحاء همبستگی های اجتماعی و اضمحلال ارزش های اخلاقی اند.
زنده یاد رئیس دانا شیفته عدالت اجتماعی و آزادی بود و بیم و امید زندگی فرودستان جامعه را در سر داشت.
وی معتقد بود که عدم درک کافی از اهداف فاجعه بار نئولیبرالیسم، تا چه اندازه می تواند چشم انداز تیره و تاریکی را برای جهانیان رقم زند. به باور او سیاست های نئولیبرالیسم مبتنی بر بازار آزادافسار گسیخته، مقررات زدایی ها و خصوصی سازی های گسترده و نیز تکیه بر اصول فردگرایانه که اساس فلسفه نئولیبرالیسم برشمرده می شود، در چند دهه اخیر بر افکار اجتماعی و اقتصادی جهانیان تفوق یافته است.
زنده یاد رئیس دانا با به چالش کشانیدن اهداف غیرعلمی و غیرانسانی نئولیبرالیسم و مصیبت های ناشی از سلطه سیاسی و اقتصادی سرمایه انحصاری جهانی، پایان لیبرال دموکراسی و خطر اشاعه نئوفاشیسم را هشدار می داد. و تلاش در جهت ایجاد مدل سازی های مختلف سرمایه داری به عنوان آلترناتیوی برای سرمایه داری نئولیبرال را امری عبث و بی حاصل تلقی می کرد. او نجات و آزادی جهانیان را از سقوط راه بردگی و توحش متمدنانه، در آگاهی و همبستگی های ملی در جهت ایجاد نظمی که بر انسجام همگانی و اصالت جمع استوار باشد جستجو می کرد. در نزد او چنین نظمی که در پی سود همگانی است نوید بخش رهایی بشریت از پیامدهای ویرانگرایانه نئولیبرالیسم خواهد بود.
یادش گرامی