در روزهای گذشته حکم ۶ سال زندان سها مرتضایی دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شده است.
مصادیق اتهامهای او انجام فعالیتهای صنفی و پیگیری حقوق دانشجویان و محکومیت برخوردهای امنیتی از جمله در سال ۹۶ و تحصن یک نفره در اعتراض به محرومیت از تحصیل بوده است. او با خودش برای اقدام علیه امنیت ملی تبانی کرده بود! سها که رتبه ۱۰ آزمون دکترا در رشته علوم سیاسی را کسب کرده بود با ممانعت حراست دانشگاه تهران و نیروهای امنیتی برای ادامه تحصیل رو به رو شد. در میانهی اعتراضات آبان ۹۸ در خوابگاه دانشجویی و با همکاری مسئولین دانشگاه تهران بازداشت شد و دوران طولانی بازداشت و انفرادی را برای چندمین بار پشت سر گذاشت. آبان و دی ۹۸ ماه های پر التهاب دانشگاه بود که دانشجویان کنار مردم معترض ایستادند و دسته دسته بازداشت شدند. از جمله آنها مرجان اسحاقی دانشجوی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، مصطفی هاشمی زاده دانشجوی مهندسی عمران و امیر محمد شریفی دانشجوی نقشه برداری دانشگاه تهران.
همچنین در روزهای اخیر پریسا رفیعی فعال صنفی دانشگاه تهران که در پس از اعتراضات دی ماه ۹۶ بازداشت شده بود و هم اکنون در زندان اوین دوران محکومیت ناعدلانه خود را میگذراند. پیش از این در نامهای سرگشاده از برخورد بازجوها در شرایط بازداشتش صحبت کرده بود که علی رغم تبرئه در دادگاه بدوی با شکایت مستقیم دادستان در دادگاه تجدید نظر به ۱۵ ماه حبس محکوم شد.
محمد شباهتی در ماههای گذشته به صورت غیابی به ۶ سال حبس محکوم شده است و الهام صمیمی پس از بازداشت با وثیقه ای سنگین خارج از زندان به سر میبرد. این تنها بخشی از موارد بازداشت و صدور احکام علیه دانشجویان است و این درحالی است که می دانیم علی یونسی و امیرحسین مرادی دانشجویان دانشگاه شریف از بهار سال گذشته همچنان در بازداشت به سر می برند و کاملا فراموش شده اند. دو دانشجویی که با اتهامات واهی از حق تحصیلشان نیز در این مدت محروم شده اند. به همه اینها باید لیست طولانی دیگری از سایر دانشجویان تحت حکم را نیز افزود.
گفتنی است که محذوف ترین و بیصدا ترین دانشجویان که رسانهها و ساختارهای مرکزگرا از پرداختن به وضعیت آنها اجتناب میکنند همواره تحت ستم های مضاعف و بیتفاوتی مرکزنشینان از حداقل ها هم محروم بوده اند. صابر شیخ عبدالله دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی به دار آویخته میشود، فرزاد سامانی و صهیب بادروج، دانشجویان کُرد دانشگاه خوارزمی بازداشت میشوند و شهاب الدین نظری، دانشجوی دانشگاه آزاد شیراز و فعال خوزستانی جهت تحمل یک سال حبس راهی زندان میشود.
کاملا مشخص است که عفوهای موقت تغییر رویه ای در دستگاه قضایی نبوده است و نه تنها تغییری در شرایط به وجود نیامده که در کنار عفوهای موقت با تشدید سرکوب فعالین دانشجویی رو به رو هستیم. بازداشت های طولانی وفشارهای روحی و جسمی با هیچ مانور تبلیغاتی قابل لاپوشانی نیست.
اصولا چرا باید بازداشتی انجام و زندگی و تحصیل دانشجویان نابود شود و پس از آن عفو آن ها شاهانه به صنف دانشجویان تقدیم شود؟
مسئولین دانشگاه ها در این سال ها با سکوت، همراهی و لاپوشانی بازداشتها خیانتی تاریخی را مرتکب شده.اند که در زمان مناسب ابعاد این خیانت روشن خواهد شد. از بد دوران شاهدیم که موازی این سرکوبها دانشجویان سفارشی که منافع خاصی در حمایت از حذف دگراندیشان و حق خواهان از درون و بیرون دانشگاه کسب میکنند از هیچ لجن پراکنی علیه فعالین دانشجویی دریغ نمیکنند. حتی برخی شوراهای صنفی کشور که روزی سنگر خونین مقاومت دانشجویان در برابر تعرض امنیتی به حریم دانشگاه بود امروز با حذف فیزیکی و ساختاری دانشجویان منتقد در اختیار افرادی قرار گرفته است که در حال کامل کردن طرح سرکوب با منفعل کردن و از کار انداختن ظرفیتهای حقیقی آن در دفاع از حقوق دانشجویی و حمایت از امنیت دانشجویان هستند. هر چند امیدواریم مقاومت های صنفی در دانشگاهها و افشاگری فعالین دانشجویی این خواب خطرناک و سیاه را آشفته کند اما این هشداری جدی برای تمام دانشجویان است. کسانی که به بهانه ی سیاسی بودن احکام از موضع گیری اجتناب می کنند کاملا سیاسی عمل می کنند! اگر قبول کنیم فعالیت ها و حق خواهیهای دانشجویان جزو حقوق ابتدایی آن ها نبوده است و آنها را اسنثنا کنیم، همدست خوانش امنیتی از فعالیت های دانشجویی خواهیم بود. آنها از ما هستند و هیچ جرمی مرتکب نشدهاند غیر این که خواستهاند صدای هم صنفانشان در دانشگاه و مردم رنج کشیده بیرون دانشگاه باشند.
به راستی چه کسی پاسخ گوی تعرض به حریم دانشگاه و جرم انگاری فعالیت های صنفی و دانشجویی است؟ چگونه است که در سکوت و در آیین نامه جدید سراسر امنیتی کمیته انضباطی دانشجویان که عملا در جهت خاموش کردن صدای اعتراض دانشجویان تدوین شده است، حضور و نظر نهاد های امنیتی برای تصمیم در مورد ادامه تحصیل آن ها به رسمیت شناخته شده است؟
این یکی از سیاه ترین برهه های تاریخی برای دانشگاه و دانشجویان است. تنها راه ما در برابر این روند اتحاد نیروهای مستقل دانشجویی و هم صدایی برای توقف کلی روند سرکوب و آزار دانشجویان است.
سرکوب با شدت در جریان و زندگی های زیادی را در این سالها تباه کرده است. هر صدایی در عادی سازی این روند یا توجیه آن بی شک صدایی مشکوک و وابسته به جریان سرکوب است و هر سکوتی از جانب کسانی که تریبونهای دانشجویی را در اختیار دارند همدستی با سرکوب است.
شوراهای صنفی دانشجویان کشور