نوشته: دنیس لومن – ۱۷ دسامبر ۲۰۲۰ / ۲۷ آذرماه ۹۹ – ترجمه اختصاصی اندیشه نو
تصویر: یک پسر بچه صحراوی در اردوگاه پناهجویان در نزدیکی تیندوف واقع در جنوب غرب الجزایر
با اعلام برقراری روابط دیپلماتیک میان مراکش و اسرائیل در هفته گذشته (۱۰ دسامبر ۲۰۲۰ / ۲۰ آذرماه ۹۹)، بار دیگر توجه جهانیان به مبارزات آزادیخواهانهٔ مردم صحرای غربی جلب شده است.
جنبش ملی آزادیبخش صحراوی، یا جبههٔ پولیساریو، از سال ۱۹۷۵ / ۱۳۵۴ که مراکش به صحرای غربی حمله و آن را اشغال کرد، برای کسب استقلال مبارزه کرده است. نام این سازمان، مخفف جبهه مردمی برای آزادی ساگویا الحمرا و ریو دو اورو، نام دو منطقه تشکیل دهنده صحرای غربی، به اسپانیایی است.
در معاملهای که بهوسیلهٔ دولت ترامپ جوش خورده است، در ازای اعلام صلح با اسرائیل از سوی مراکش، ایالات متحده حاکمیت مراکش بر صحرای غربی را بهرسمیت میشناسد. گزارش شده است که این پیمان همچنین فروش سلاحها و پهبادهای آمریکایی به مراکش و سرمایهگذاری تجاری سه میلیارد دلاری در این کشور پادشاهی در آفریقای شمالی را شامل میشود.
ترامپ همچون همیشه، در توییتی با املایی غلط و صفتهایی اغراقآمیز، حصول این توافقنامه را اعلام کرد. این پیمان ایالات متحده را بار دیگر در جایگاه کشوری نقض کنندهٔ تصمیمهای بینالمللی و حقوق بشری قرار میدهد.
سازمان ملل متحد صحرای غربی را یک “قلمرو غیرخودگردان”۱و جبههٔ پولیساریو را در مقام نماینده واقعی مردم آن بهرسمیت میشناسد. قطعنامه سال ۱۹۷۹ / ۱۳۵۸ سازمان ملل، حق تعیین سرنوشت و استقلال مردم صحراوی را تایید کرده است. هماکنون دهها کشورجهان “جمهوری دموکراتیک عربی صحراوی” را که از سوی جبهه پولیساریو در سال ۱۹۷۶ / ۱۳۵۵ تأسیس شد، در مقام دولت قانونی صحرای غربی بهرسمیت میشناسند. این دولت از سال ۱۹۸۴/ ۱۳۶۳ عضو “اتحادیهٔ آفریقا” (“سازمان وحدت آفریقا”ی آن زمان) بوده است.
اوبوبی بوچرایا باچی، سخنگوی جبههٔ پولیساریو، توافق مراکش و اسرائیل را محكوم کرد و در برنامه شبکه بی بی سی اعلام کرد: “حاکمیت بر صحرای غربی تصمیمی است که باید منحصراً از سوی مردم صحراوی گرفته شود.”
در سال ۱۹۷۵ / ۱۳۵۴ که مردم صحراوی اعلام استقلال کردند، مراکش روند الحاق صحرای غربی را که پیش از آن مستعمره اسپانیا بود، آغاز کرد. در سال ۱۹۹۱ / ۱۳۷۰ جنگ شانزده ساله میان جبهه پولیساریو و حکومت مراکش با توافق آتشبس پایان یافت که با طرحهایی بهمنظور همهپرسی استقلال دربارهٔ صحرای غربی همراه بود.
تا امروز، بهرغم مذاکرات متعدد و میانجیگری سازمان ملل، این همهپرسی برگزار نشده است. یکی از دلیلهای برگزار نشده همهپرسی اختلاف نظر در این مورد است که چه کسانی واجد شرایط رأی دادن هستند. از سالهای دهه ۱۹۷۰ / ۱۳۴۹ دولت مراکش شهروندانش را بهمهاجرت در پی بهمهاجران به صحرای غربی تشویق کرده است و استدلال میکند که این مهاجران ساکن شده در صحرای غربی واجد شرایط شرکت و رأی دادن در این همهپرسی هستند، جبهه پولیساریو بهدرستی بر این امر اصرار دارد که تنها صحراویها باید در این همهپرسی شرکت کنند و رأی دهند.
در سال ۲۰۰۷ / ۱۳۸۶ دولت مراکش در تلاشی مذبوحانه بهمنظور بازداشتن صحراویها از داشتن حق تعیین سرنوشت خویش، خودمختاری محدودی را به صحرای غربی پیشنهاد کرد که از سوی جبهه پولیساریو رد شد. این ترفند مراکش یادآور پیشنهاد خودمختاری ناقص فرانسه بهجای استقلال فوری و کامل به اهالی آفریقای غربی در اواخر سالهای دهه ۱۹۵۰ / ۱۳۲۹بود.
امروز یک دیوار شنیای مقاوم شده بهطول تقریباً ۱۷۰۰ مایل (۲۷۳۵ کیلومتر) صحرای غربی را به دو بخش تقسیم میکند. بخش غربی در کنترل مراکش است که تمامی سواحل اقیانوس آتلانتیک بهطول ۵۰۰ مایل (۸۰۴ کیلومتر) را در بر میگیرد و بخش شرقی در حاکمیت جبهه پولیساریو است که با الجزایر و موریتانی هممرز است.
ماه گذشته مراکش با اعزام نیرو به یک منطقه حائل غیرنظامی و زیر نظارت سازمان ملل متحد در امتداد مرز جنوبی صحرای غربی و موریتانی، آتش بس سی ساله را نقض کرد. مراکش ادعا میکند فعالان جبهه پولیساریو درحال مسدود کردن یک شاهراه اصلی بودند که بخش اشغالیشان در صحرا را با بقیه قاره آفریقا مرتبط میسازد. جبهه پولیساریو در مواجهه با این تهاجم نظامی و پس از دههها ممانعت از برگزاری همهپرسی از جانب حکومت مراکش، از سرگیری مبارزه مسلحانه را اعلام کرد.
بهگزارش روزنامه فایننشال تایمز، سیدی عمر، نماینده جبهه پولیساریو در سازمان ملل، توضیح داد: “ما خواهان این جنگ نیستیم، ولی مراكش در پی بیعملی جامعهٔ جهانی، جسور شده است.” در چند هفته گذشته درگیریهایی بین سربازان جبهه پولیساریو و نیروهای مراکشی گزارش شده است. گروههای حقوق بشری نیز از دستگیری معترضان صلحطلب و طرفدار استقلال صحرای غربی بهوسیله مقامهای اشغالگر مراکشی خبر دادهاند.
تصمیم گستاخانهٔ دولت ترامپ در بهرسمیت شناختن ادعاهای مراکش نسبت به صحرای غربی، اوضاع این منطقه را که از زمان بمباران لیبی از سوی هواپیماهای پیمان ناتو در ۲۰۱۱ / ۱۳۹۰ در آشفتگی بهسر میبرد، بیشازپیش بیثبات خواهد کرد. در پی قتل معمر قذافی در اکتبر / آبان- آذرماه همان سال، لیبی در جریان یک جنگ وحشیانه ویران شد و به بسیاری از مناطق ساحلی آفریقای غربی، بهویژه کشورهای مالی، بورکینافاسو، و نیجریه، از سوی گروه های مختلف اسلامگرا حمله شده است.
توافق ترامپ همچنین خطر کشانده شدن الجزایر به سمت یک تقابل را در خود دارد. الجزایر یکی از بزرگترین قدرتهای سیاسی و نظامی آفریقا و از شریکهای اصلی در اتحاد چند ملیتی مبارزه با گروههای تروریستی در غرب آفریقا است. عبدالعزیز جراد، نخستوزیر الجزایر، در پاسخ به توافق مراكش و اسرائیل اظهار داشت: “مانورهای خارجیای در جریاناند كه هدفشان ایجاد بیثباتی در الجزایر است”.
الجزایر از حامیان سرسخت و پیگیر مبارزان استقلالطلب صحراوی و برجستهترین حامی جبهه پولیساریو است. حدود ۱۸۰ هزار نفر از افراد صحراوی در اردوگاههای پناهجویان در صحرای مرزی جنوب غرب الجزایر با صحرای غربی که دولت تبعیدی جمهوری دموکراتیک عربی صحراوی در آن مستقر است زندگی می کنند. صحراویها نیز مانند پناهندگان فلسطینی در کشورهای پیرامون سرزمینشان بهامید بازگشت به وطن خویشاند.
مساحت صحرای غربی تقریباً بهاندازه بریتانیا و جمعیت آن حدود ۶۰۰ هزار نفر است. دو سوم این منطقه که از سوی مراکش کنترل میشود پایتخت آن یعنی شهر العیون را هم شامل میشود که حدود یک سوم جمعیت صحرای غربی در آن ساکناند. مراکش در مقام یک قدرت اشغالگر، از ثروت صحرای غربی، بهویژه ذخایر فراوان فسفات و همچنین شیلات غنی در سواحل اقیانوس آتلانتیک، بهرهبرداری میکند. در سالهای اخیر میدانهای نفت و گاز زیر آب در بخشهای مختلف ساحل آفریقای غربی کشف شدهاند و کاوش فراساحلی صحرای غربی نیز انجام شده است.
دقیقاً مانند اسرائیل که در کرانه باختری رود اردن که بخشی از یک کشور مستقل فلسطینی بهشمار میآید شهرکهای یهودینشین میسازد، دولت مراکش هم مراکشیها را به مستقر شدن در صحرای غربی تشویق میکند. اکثر جامعههای جهانی طرحهای شهرکسازی مراکشی و اسرائیلی را غیرقانونی میشناسند. در هر دو مورد، هدف روشن است: تغییر تعادل جمعیتی بهنفع اشغالگران و جلوگیری از اجرای توافقنامههایی که به استقلال ملت تحت اشغال منجر شوند. بهرسمیت شناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل در دسامبر ۲۰۱۷ / ۱۳۹۶ و قبول ادعاهای هفته گذشته مراکش نسبت به صحرای غربی همراه با تأیید تصرف و ادامه اشغال سرزمینهای مورد مناقشه از سوی دولت ترامپ، با قوانین بینالمللی مغایرند.
مراکش، آخرین کشور با جمعیتی اکثراً عرب است که در ماههای اخیر در ازای دریافت کمکهای مالی و نظامی از دولت ترامپ با برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل سنت شکنی کرده است. نخست، بحرین و امارات متحده عربی بودند که در تابستان گذشته روابط خود را با اسرائیل برقرار کردند. ولی معاملهای که با سودان جوش داده شد در ماه اکتبر/ آبان- آذرماه امسال، با مخالفت گسترده اکثر سودانیها که قاطعانه از مبارزه مردم فلسطین حمایت میکنند، روبرو شد. همچنین، برخی از اعضای کنگره ایالات متحده که مفاد توافقنامه را زیادی بهسود سودان میدیدند، با معامله مخالفت کردند.
برخی از ناظران یادآور شدهاند که ایجاد روابط دیپلماتیک میان مراکش و اسرائیل صرفاً رسمی کردن ارتباطات و همکاریهای نظامی و اطلاعاتیای است که مدتها همچون سری آشکار شده وجود داشتهاند. این دو کشور همچنین دفاتر ارتباطیشان را در رباط و تلآویو تا سال ۲۰۰۰ / ۱۳۷۹حفظ کرده بودند که با آغاز مبارزات موسوم به انتفاضه دوم فلسطینیها از سوی دولت مراکش تعطیل شدند.
سربازی با پرچم جبهه پولیساریو درحالی که بالگرد سازمان ملل متحد بر فراز اردوگاه پناهندگان سمارا در نزدیکی تیندوف در جنوب غربی الجزایر پرواز میکند، در ۵ مارس ۲۰۱۶ / ۱۳۹۵. سازمان ملل متحد پولیساریو را بهعنوان نیروی حاکم در صحرای غربی بهرسمیت میشناسد، ولی مراکش همچنان به اشغال بخشهایی عمده از این منطقه ادامه میدهد. دولت ترامپ با تحمیل توافقنامه برقراری روابط دیپلماتیک مراكش و اسرائیل، مهر تأییدش را بر یک اشغال غیرقانونی دیگر میگذارد.
علاوه بر این، گردشگران اسرائیلی مجاز بودهاند از یک کشور ثالث به مراکش سفر کنند و پس از ورود به مراکش ویزا بگیرند. سالانه حدود ۵۰ هزار اسرائیلی بهدلیل جاذبههای تاریخی و فرهنگی یهودیت در مراکش، از این کشور بازدید میکنند. تعداد ۳ هزار یهودی که امروز در مراکش زندگی میکنند این کشور را به بزرگترین جامعه یهودی در آفریقای شمالی تبدیل کردهاند. توافقنامه تنظیم شده از سوی دولت ترامپ، پروازهای مستقیم از اسرائیل به مراکش را تسهیل خواهد کرد.
بااینهمه، مخالفت با داشتن رابطه با اسرائیل و همبستگی با فلسطین در مراکش تقریباً فراگیر است. گرچه حزبهای شرکت کننده در ائتلاف حاکم مراکش در حمایتشان از اشغال صحرای غربی از سوی کشور خود متحد هستند، ولی چندین حزب در داخل و خارج از این ائتلاف با برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل مخالف هستند. پادشاه مراکش، سلطان محمد ششم، در بیانیهای ادعا کرد توافق با اسرائیل “بههیچوجه بر تعهد مداوم و پایدار مراکش به اهداف عادلانه فلسطین تأثیری نخواهد گذاشت.”
اگرچه دولت ترامپ با قبول کردن مطالبات مراکش در مورد صحرای غربی جو بایدن را با مشکل دیپلماتیکی دیگر روبرو میکند، صحراویها همچنان در قبال روابط با رئیس جمهور جدید خوشبین هستند. اوبی بوچرایا باچی، سخنگوی جبهه پولیساریو، به بی بی سی اظهار داشت: “ما بسیار امیدواریم که دولت جدید، گام دیگری بردارد.”
حقوق بینالملل و افکار عمومی جهان کاملاً حامی صحراویها هستند، ولی ترامپ به اشغالگران مراکشی هدیه خداحافظیای داده است که ممکن است شعلهور شدن درگیریای قدیمی در منطقهای ملتهب در جهان را موجب شود.
اندیشه نو: استفاده تمامی و یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بلا مانع است.
——————————————
۱. در منشور سازمان ملل “قلمرو غیرخودگردان” (“non-self-governing territory”) یا سرزمین غیرحاکم بر خویش مرزوبومی است که غیر از مردم خودش بر آن حاکمیت دارد و هنوز حاکمیت خود را تمام و کمال بهدست نیاورده است. در سال ۱۹۴۶/ ۱۳۲۵ چندین کشور عضو سازمان ملل شماری از سرزمینها را در اداره و مدیریت خودشان تعیین هویت کردند که مردم خودشان بر آنها حکومت نمیکردند و این سرزمینها را در فهرست سازمان ملل جای دادند.