نوشته ی :تامس کراولی[1]
برگردان: احمد خجسته
هفتۀ پیش کارگران هند اعتصابی به راه انداختند که حدود ۲۵۰ میلیون نفر را به میدان کشیدند. به عبارتی گفته می شود که بزرگترین تظاهرات تاریخ بشر را رکورد زدند. اینک انبوه مردم دستانشان را توی دستان کشاورزان می نهند تا بر علیه لایحۀ راستگرایانه هوادار شرکت های تجارتی “نارِندرا مودی”[2] قیام کنند.
اعتصابات بزرگ در طول زمامداری نخست وزیر “نارِندرا مودی” کیفیت تکراری نامتعارفی در هند رقم زده است. نخست این که، اتحادیه های بزرگ کارگری در سطح ملٌی همصدا با کارگران در برابر حزب بهاراتیا جاناتا[3] – بی جی پی که به “مودی” و راست گرایان افراطی تعلٌق دارد، به یک اعتصاب کوتاه مدت، یکی دو روزه، اقدام نمودند که در پاسخ به سیاستهای ضد کارگری بکار افتاد. در این حرکت بی نظیر، میلیونها مردم از سراسر هند، در راستای حمایت از حقوق کارگری به خیابانها آمدند.
رهبران تظاهرات براین نظراند که این شاید بزرگترین اعتراضات عمومی در تاریخ باشد. رسانه های چپ خارج از کشور همبستگی بزرگی در راستای دفاع از این حرکت بی نظیر هند از خود نشان دادند. در حالیکه رسانه های داخلی هند به سختی و اختصار در این باره اطلاع رسانی کردند و پس از آن زندگی به روال عادی خود بازگشت.
اعتراضات عمومی هفتۀ پیش هند مطالب زیر را خاطر نشان ساخت: فراخوان عمومی بر علیه حزب “بی جِی پی” و سیاستهای ضد کارگری آن، و به میدان آوردن مشارکت عظیم ۲۵۰ میلیونی مردم برای یک مدت زمان محدود حساب شده. باید یادآور شد که در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۰ مشارکت آن همه جمعیت نیز از کیفیت متفاوتی برخوردار بود. در مارس گذشته، دولت با بهانه کردن پاندمیک کرونا، مردم را با اعمال خشونت از خیابانها به بیرون برد. آنها به قوانین تبعیض نژادی شهروندی اعتراض کرده بودند. نگاه مردم در خارج از خانه و کارخانه و مزرعه و توی خیابانها با یک نمایش قدرت شگفت انگیز همراه بود.
مهمتر اینکه، اعتصابات عمومی با پیوستن وسیع تشکلهای کشاورزان به یک راهپیمایی به سوی پایتخت (دهلی) منتهی شد. رسانه های اجتماعی پر از عکسهای گوناگون از کشاورزان شده که سوار بر تراکتورها و کامیونهای شان به طرف موانع و سدهای ایجاد شده توسط پلیس در خیابانها در راستای دور نگهداشتن آنان از ورود به شهر ، هجوم می بردند. در یک فیلم ویدیویی، یک اعتصاب کننده معترض با قوت تمام و موکداً به یک پلیس ایستاده در پشت سنگرش چنین می گفت: “آقا! …. این یک انقلاب است!”
حکومت عزم تظاهرکنندگان را فهمیده بود، به آنها اجازه می داد که در یک گوشه دور افتاده شهر دهلی، و به دور از مراکز قدرت شهر و انظار عمومی، به کارشان بپردازند. اگر چه بعضی از کشاورزان در حوالی محل رسمی تجمع اولیه به کارشان پایان بخشیدند، اما خیلی ها پیشنهاد مسئولین شهر را نادیده گرفته و در مرز تعیین شده ماندند. عده ای می گفتند که به اندازۀ لازم توشۀ تدارکاتی و آذوقه همراه آورده اند تا ماهها بتوان به اعتراضات شان ادامه بدهند. این حرکت صرفاً یک امر نمادین یک روزه نبود. روز سه شنبه، حکومت مرکزی به ملاقات با رهبران اتحادیۀ کشاورزان شروع کرد، اما تظاهر کنندگان می گفتند تا برآورده شدن تقاضاهایشان آنجا را ترک نخواهند کرد.
به شکلهای مختلف، راهپیمایی دهلی به تداوم روندی بود که در ماه سپتامبر رخ داد، زمانی که (بی.جِی. پی) با سه لایحۀ قانونی بحث انگیز بر آن شد که بخش کشاورزی را به روی منافع مالی و شرکتی بگشاید. کشاورزان می ترسیدند که لایحۀ مذکور پیش درآمدی باشد از سوی حکومت در راستای بر هم زدن نظام حمایت حداقلی قیمتها که به نوعی پایداری به آنها می دهد و دولت را وامی دارد بر طبق آن لایحه، محصولات مختلف را با قیمتهای قابل قبول از کشاورزان خریداری نماید.
شاید حکومت تصمیم داشته به بهانۀ “کوید” و هرج و مرج پیش آمده از این بحران (اخیراً هند آمار مبتلایان از برزیل جلو زده است) تصویب این قوانین را به پیش ببرد. ولی لوایح تصویب شده فریاد اعتراضاتی را در سطح جامعه برانگیخت، و صدای کشاورزان به اصلاحات نئولیبرال در حوزۀ کشاورزی را بلند کرد. اعتراضات سراسری و همگانی گردید، اما در مناطق پنجاب و هارنیا ایالات ثروتمند شمالی هند، جایی که زمانی نقطه شروع آغازین جنبش سبز هند بود، اینک قویترین مراکز حامیان کشاورزان گردید. رهبران اعتراضات به طور کلی از قشر و طبقۀ مرفه کشاورزان بود، اگرچه پشتیبانی وسیع همه ی لایهها در بخشهای کشاورزی را با خود داشت.
جنبشهای دهقانان در میان حرکتهای چپ مارکسیستی که شامل هند هم باشد، پیوسته مقام شامخ و خاصی را دارا بوده اند. با نگاهی اجمالی به اندیشه های لنین، کائوتسکی، و خود مارکس، چپ گرایان بحث های پیرامون “مسئلۀ دهقانان” را با فرض اینکه روستائیان یک یادگار تاریخی باقیمانده از سیستم فئودالی در دوران سرمایه داری اند، ارزیابی می نمایند. ولی چندین دهه رشد و توسعۀ سرمایه داری در کشور هند، این فرضیه را به چالش کشانده. چنانکه رعایا و جمعیت دهقانی سرسختانه در مرکز اقتصاد هند باقی مانده اند.
این طبقه اغلب به ثروتمند، متوسط، و فقیران کشاورز تقسیم می شوند، همه این گروهها دور نقش اجتماعی خویش به مثابه صاحبان زمین و تولیدکنندگان محصولات برای بازار، با هم متحدند. اگرچه فرودستان طیف پایین تر، اغلب با نیروهای حقوق بگیر، در برگیرندۀ سایر دهقانان مزارع، همراه می شوند. همچنان که اقتصاددانانی چون “آمیت باسول[4]” و “دیپ آنکارا باسو”[5] در یک نشریۀ کارگری سال ۲۰۱۱ اشاره کرده اند: “همزیستی هر دو گروه اجرت بگیر و تولیدکنندگان خُرد، مانند کارگران بدون زمین، کشاورزان به حاشیه رانده شده، و برزگران کوچک با مشارکت در هر دو نوع اعتراض، یکی به مثابه نیروی کار آزاد و دومی، به عنوان صاحب تولید، کار سیاستهای انقلابی را خیلی سخت کرده است.”
یک چنین معضلی در سالهای ۱۹۸۰ پیش آمد; در زمانیکه هند پا به سوی دورۀ “نئولیبرالیزم” نهاد. آنگاه که تجارت از مسیر کشاورزی برگشت، “جنبشهای نوپای برزگران” در سراسر کشور ظهور کرد، و حضور فعال و پُررنگ پیدا نمود. آنها عمداً تقاضای قیمت های بالا برای تولیدات کشاورزی خود می کردند. خیلی از مارکسیست ها، از قبول سیاست مذکور امتناع می ورزیدند. آنها بر این بودند که این حرکتها دربرگیرندۀ دهقانان بالادست و ثروتمند است که عملاً پرولتاریای وابسته به زمین و کشاورزی را استثمار می کنند. بعضی ها با تایید اصل قشربندی در درون روستائیان، با این خواست مخالفت ورزیدند. آن ها در عین حال ادعا داشتند که اکثریت قریب به اتفاق کشاورزان زیر برنامۀ نئولیبرالیزم در رنج و عذابند.
“باسو” و “باسول” در مقالۀ فوق الذکر با بازتاب پنج دهه اقتصاد و آمارگیری مردم هند چگونگی عملکرد استثمار سرمایه داری در هند را به دقت نشان داده اند. آنها یادآور می شوند که ” در بخش کشاورزی اختلاف طبقاتی در حال پیشرفت است، ولو اینکه به طریق متفاوت از شیوۀ اروپائیان به چشم می خورد… تفاوتی که در مناطق روستایی هند حاکم است، و بیشتر مابین نسل ناهمگون مناطق دهقانی و نسل ناهمگون فرودستان حاکم است تا بین سرمایه دار وکارگر.”
فقیرترین قشر این بخش متکی به مزد روزانه اند و لذا به مفهوم مارکسیسم کلاسیک دارند استثمار می شوند. اما خیلی از تولید کنندگان خرد کالاها و نه تنها فقرا، با آنچه که “باسو” و “باسول” آنرا “عصارۀ مازاد گیری به روش مبادله ی ناعادلانه” می نامند، با بحران شدید اقتصادی-مالی دست و پنجه نرم می کنند. در این حوزه “تجار قدرت آن را دارند که اختلاف قیمت ها با ارزش واقعی کار به سمت قیمت های انحصارگرایانه در این بازارها را تضمین کنند.”
آنها اظهار می دارند که : از نقطه نظر طبقه کارگر، تشخیص اینکه کجا عصاره مازاد گیری به روش مبادله ی نابرابر باز می ماند و به مسیر کار- مزد شروع می شود، دشوار است. افزون بر آن، کشاورزان کوچک و بزرگ تقریبأ در حلقه های بدهی و دیون یکسان گرفتارند. بحران خودکشی های هولناک وابسته به زمین و تولیدات کوچک در هندوستان، خود داستان دیگری است که بس غم انگیز است. (فاجعه یی که کرونا و پاندمیک آن را تشدید نموده.)
یادآوریهای فوق الذکر آشکار می سازد که چرا اعتراضات اخیر کشاورزان، اگرچه عمدتا به رهبری بخش ثروتمندان آن طبقه بوده، ولی با حمایت وسیع و گستردۀ استراتژیک جامعه کشاورزان روبه رو شده و گرچه “طبقه” و “قشر” کل دهقانان را جدا می سازد، چرخش نئولیبرالی جبهه ای برای اتحادهای فراطبقاتی و فرا کاستی در دنیای کشاورزی ایجاد نموده است. با مداخلات اتحادیه ها در هماهنگ کردن نیازهای اکثریت کارگران زراعی استثمار شده – کارگران کشاورزی، صاحبان زمینهای به حاشیه رانده شده، و کاست های ستم دیده – جنبشهای برزگران توان آن را پیدا میکنند تا تقاضاهای خود رابه سمت تغییر رادیکال سوق دهند.
حضور دهقانان ثروتمند در درون این جنبشها، حالا می بایستی کمتر به صورت مانع غیر قابل توفق و برطرف شدنی از نظر چپ، به نظر آید تا چالشی برای رودررویی در راستای تغییر نظام اقتصادی. در طول سالهای اخیر، چپ گامهای این چنینی، و حرکت انعطاف پذیر نسبت به سازماندهی کشاورزان برداشته اند؛ علیرغم کم شدن حامیان رأی دهنده، حزب کمونیست هند (مارکسیست) در راستای بسیج و سازماندهی راهپیمائی های عظیم کشاورزان در سال ۲۰۱۸ نقش آفرینی کرد و توانست مسیر معترضین را به این دور از اعتراض کشاورزان ستیزگر بیندازد.
حتی در کارزار انتخاباتی، احزاب کمونیستی، حداقل در بعضی مناطق از خود همان انعطاف پذیری و درک سیاسی را نشان دادند. در انتخابات اخیر در ایالت “بیهار”، نه تنها احزاب کمونیست جریان اصلی ( CPI حزب کمونیست هند، و CPM )، بلکه حزب رهایی بسیار رادیکال Liberation CPM- ML که ریشه در اندیشۀ مائوئیست ها و الهام از جنبش ناخالباری دارد، و بر علیه نظام های به شدت ارتجاعی زمین داری و استثمار به روش های اغلب خشونت آمیز مبارزه می کند، اخیرأ دست به همکاری با سایر احزاب ضد حزب بی جِی پی زده است.
سیاست انعطاف پذیری همیشه در بطن جنبه های چپ هندوستان وجود نداشت. در سال ۱۹۹۶ ، در یک حادثه که هنوز به نام “اشتباه بزرگ” ازآن یاد می شود، حزب (سی-پی-اِم) پیشنهادی برای پست نخست وزیری یک ائتلاف ضد بی.چِی.پی را بعد از ایجاد مجلس بدون اکثریت حزبی در انتخابات ملی رد کرد. لذا انتخابات اخیر در بیهار توانست از آن فاصله بگیرد.
با اجتناب از برخورد ایدئولوژیک صرف، سه حزب کمونیست تشکیل ائتلافی دادند که به رهبری تِجاشوی یاداو[6] از حزب محلی آر جِی دی[7] انجامید، حزبی که مایل بود رای دهندگان در کاست های پایینی را در درون دولتی با پیام عدالت اجتماعی جمع کند. “یاداو” اجازه نداد بی جِی پی محتوای ملی گرایان هندو را پیش ببرد، و به جایش به موضوعات پایه ای و مهم روزمره که حزب بی جِی پی نتوانسته آنها را عملی سازد و به ویژه مسئلهی استخدام پرداخت. پیام مذکور در درون حزب “بهار” با بازتاب وسیع رأی دهندگان مواجه گردید، حتی در میان احزاب کمونیست با استقبال رو به رو گردید.
در پایان، ائتلاف بی جِی پی ها برنده انتخابات شد، بخشی به دلیل اینکه کمپین “یاداو” اگرچه شدیدأ محبوب بود دیر به حرکت افتاد. هنوز، احزاب کمونیست، به ویژه حزب رهایی بخش کمونیست هند (مارکسیست – لنینیست)، نمایشی بسیار خوب و ویژه ای انجام داد که منجر به آن شد که از ۱۹ صندلی دارای کاندید انتخاباتی ۱۲ تایش را صاحب شد.
بعضی ها معتقد بودند که این پیروزی مدیون اهداف عملگرایانه آنها در ملحق شدن به یک ائتلاف ضد قدرت موجود بوده، اما سایرین بر آن بودند که ریشه های عمیق و کادرهای متعهد، به ویژه حزب کمونیست هند(مارکسیست – لنینیست) در پیروزی این جنبشها نقش بارزی داشتند. زمانیکه حزب از یک حرکت زیرزمینی بیرون آمده و وارد انتخابات سیاسی گردید، توانست پیوندهای نزدیک و قوی با گروههای تحت فشار و استثمار برقرار سازد.
در میان احزاب کمونیستی ، رهائی(لیبریشن) به مسئلهی کاست توجه داشت، بخشی به لحاظ اینکه در جنگهائی که آنان در میان کارگران زراعی بسیج کرده بودند، همزمان برای حیثیت دالیت ها[8] ( اینها سابقا به نام “نجس ها” مشهور بودند) تلاش می کردند که جمعی از پرولتاریای روستایی را تشکیل می دهند. همچنان که رهبر ضد کاست هند، “جیگنِش مِوانی[9] ” ، تذکر داده ” در انتخابات بیهار، رهائی(لیبریشن) حتی یک کاندیدا از طبقه بالا نداشت، و تصور عمومی از رهبری چپ به “برهمنی بودن”[10] را تغییر می داد.
این چراغ امید سوسو کننده بدان معنی نیست یک جنبش چپ غیر قابل اجتناب است. علیرغم ویرانی های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی و سلامتی ناشی از ترک تازی پاندمیک، آقای مودی هنوز از محبوبیت وسیعی برخوردار می باشد- بخشی به لحاظ اینکه بر عکس یاران و همفکران ارتجاعیش چون “ترامپ” و “بولسونارو”[11]، مودی مدام جدیت اپیدمیک را نادیده می گیرد، در حالی که آن را به مثابه یک مصیبت و بلای طبیعی ورای کنترل اش ارزیابی می کند. این لفاظی های نامفهوم نه تنها دهه ها عدم سرمایه گذاری نئولیبرالها در حوزۀ بهداشت وسلامتی عمومی (که بی جِی پی آن را عمیق تر کرد) را پنهان می کند، بلکه همچنین اعلام تعطیلی کوته نظرانه، ناگهانی و وحشتناک “مودی” که نتیجه اش بیکار نمودن میلیونها کارگر مهاجر، فشار آوردن به آنها برای ترک محل کار و بازگشت پر زحمت و پر التهاب به سوی روستاهای خویش را باعث شد.
اما مودی با مهارت تمام کمال زبانش را بکار گرفت و به قربانگاه فرستادن مردم را با خواندن افسانه های اساطیری هندوستان و مقایسۀ شهروندان در جنگ با “کوید” به جنگجویان حماسی”ماهاب هاراتا”[12]، سر از مسئولیت خود برداشت. نتایج انتخابات “بیهار” نشان می دهد که او با این همه سهل انگاری در مورد پاندمیک، نه تنها مجازات نشده است، حتی وقتی ایالت خانه ی خیلی از کارگران مهاجری ست که زندگیشان به واسطه برهم خوردن ناگهانی اوضاع بهم ریخت. و حداقل در جبهه آرای انتخاباتی هیچ بدیلی در سطح ملی در برابر “بی جِی پی” دیده نشده است.
به هر حال، همانگونه ای که فیلسوف “ایزابل استنجر”[13] زمانی بیان کرد، “امید فرق بین احتمالات و امکانات است”. اعتصاب عمومی، جنبش عمومی دهقانان، و انتخابات “بیهار” – همگی – اگر نه احتمال – بلکه امکاناتی را نوید داد که می تواند با هدایت ابهامات سیاستهای طبقاتی حرکت راست گرایی را در هند عقب زده و جلوی حاکمیت اش را بگیرد و هندوستان چرخش به سوی ائتلاف برای تغییرات جدی پیش ببرد.
[1] Thomas Crowley
[2] Narendra Modi
[3] Bharatiya Janata Party
[4] Ami Basole
[5] Deepankar Baso
[6] Tejashwi Yadav
[7] Rashtriya Janata Dal (RJD)
[8] Dalits
[9] Jignesh Mevani
[10] Brahminical
[11] Bolsonaro
[12] Mahabharata
[13] Isabelle Stengers