دیدار
سکوتی که هم روشنفکران جامعه ما در قبال این جنایات میکنند و هم سکوت کسانی که ادعای فرهنگ وسیاستمداری و فرهیختگیشان میشود برای من قابل قبول نیست، هرچند خود من توانی نداشتم و نتوانستم کار خاصی انجام بدهم و خیلی شرمندهام پیش این خانوادهها. با تمام وجودم میگویم ما در مقابل اینها خیلی شرمندهایم ولی من از این سکوت دردناک جامعه در مقابل کشته شدن جوانها خیلی تاسف خوردم….
هفته گذشته اعدام شش نفر از هموطنان کرد زبان میهن انعکاس وسیعی داشت. خانم نرگس محمدی از فعالین شجاع حقوق بشر و زنان، مصاحبه ای را با سایت، “روزآنلاین”، انجام داده که، در آن به تفصیل به شرح ماجراهایی که بر خانواده های اعدام شدگان و خود آنها رفته اشاره می کند. در این مصاحبه، نکته اصلی اتفاقا شرح واقعه که به حد کافی دردآور و تاثر برانگیزاست، نمی باشد. موضوع اصلی در سخنان خانم نرگس محمدی مسئولیت وجدان های بشری در قبال این جنایات رژیم می باشد. سخنان خانم نرگس محمدی باید نهیبی باشد به اپوزیسیون مترقی و جواب به این سوال که، برای جلوگیری از وقوع هر چه بیشتر این فجایع چه راه کار عملی را باید به مرحله اجرا دربیاورد. نیروهای مترقی در ایران و خارج از کشور باید به این سوال جواب دهند که آیا با اعلامیه دادن و جار و جنجال و محکومیت در فضای مجازی و رسانه ای می توانند این ددمنشی های رژیم را متوقف کنند؟ وجود چنین عارضه ای بزرگ در صفوف نیروهای مترقی، چه در داخل و چه در خارج از کشور باعث گردیده که نرگس محمدی در آن به نحو بارز و روشن بر آن انگشت بگذارد. آن جا که می گوید:”سکوتی که هم روشنفکران جامعه ما در قبال این جنایات میکنند و هم سکوت کسانی که ادعای فرهنگ وسیاستمداری و فرهیختگیشان میشود برای من قابل قبول نیست، هرچند خود من توانی نداشتم و نتوانستم کار خاصی انجام بدهم و خیلی شرمندهام پیش این خانوادهها. با تمام وجودم میگویم ما در مقابل اینها خیلی شرمندهایم ولی من از این سکوت دردناک جامعه در مقابل کشته شدن جوانها خیلی تاسف خوردم که چطور ما میگوییم با سنیها برادریم، خواهریم، هفته وحدت میگیرند، این همه شعار و این همه ریخت و پاش میکنند، این همه شو و نمایش میگذارند، اما وقتی چنین مسالهای برای هموطنان سنی کردمان پیش میآید حتی یک نفر نمیآید دستی سر این بچه بکشد، گناه این بچه چی است؟ گناه بازماندهها و مادرها چی است؟ حتی اگر بچههایشان محاکمه و مجرم شناخته شده باشند ـ که البته پرونده اینها عاری از این اتهامات و این جرایم بود ـ ولی حتی اگر هم باشند خانوادهها چه گناهی دارند؟ خانوادهها توی آن گرمای چله تابستان آمدند ۱۰ روز مقابل قزل حصار نشستند، من میخواهم بدانم کدام روشنفکر مسلمانی، کدام روشنفکری، کدام دغدغه دار فرهنگ و اجتماع و سیاست و این جامعه گفتند که اینها هموطنان ما هستند. از کردستان آمده بودند هیچی نداشتند. ما میرفتیم انجا میدیدیم یک کلمن آب سرد ندارند، آب جوش ندارند یک چایی بخورند. کی احساس مسئولیت میکرد که یک سری به این خانوادهها بزند؟ این سکوت به چه معنا است؟ واقعا بغضی درگلوی این هموطنان کرد ماست، هم از ظلمی که به آنها شد و بچههایشان را بیگناه کشتند و هم اینکه بچههای اینها قربانی کشمکش قدرت در ایران شدند، برای اینکه گروهی به گروه دیگر نشان بدهد که من هنوز قدرت دارم و در عرصه بین المللی نشان دهند که جناح مقابل آنطور که فکر میکنید نیست و ما هم قدرت داریم. در همان زمان در همان نشستی که شما اعدام را محکوم میکنید و دولت ایران باید به شما پاسخ دهد ببینید که ما چه اعدامهایی میکنیم.اینها همه بازیهای سیاسی است، عاری از وجدان است، عاری از اخلاق و انسانیت و قانون است. در حالیکه همه این را میدانند اما دیشب من واقعا سوالم این است که این خبر همه جا پخش شد و یک ایرانی وجدانا یک لحظه فکر کند که حتی یک دقیقه با درد این مادران همراه باشد، یک دقیقه به این مادران فکر کند یا تصمیم بگیرد که لااقل در این سرما یک نفر یک پتویی برای اینها بیاورد یک نفر آب جوشی بیاورد این خبر که همه جا پخش شد که. به هر حال برای خود من دیشب هم همراهی با این خانوادهها و دیدن این صحنهها خیلی آزاردهنده بود هم این همه بیاعتنایی. وقتی صحبت از اخلاق میشود، صحبت از شرف و انسانیت میشود همه دوست دارند که درواقع ان مسلمان بودن خودشان را، انسان بودن، ایرانی بودن و بافرهنگ بودن خودشان را و روشنفکر بودن خودشان را، اخلاق مداری و آزادیخواهیشان را به رخ همدیگر بکشند. اما اینها فقط توی مقالات نباید باشد. به اندازه سر سوزن باید توی رفتار و کردار ما هم بیاید. این هم متوجه دولتمردان است هم کسانی که در دولت نیستند و ادعای این را دارند که متفاوت هستند. متفاوت میاندیشند و متفاوت میخواهند عمل کنند و به دنبال تغییری در جامعه ایران هستند. و با آنچه که در گذشته انجام شده و مردم به آن نه بزرگ گفتهاند و میخواهند از آن فاصله بگیرند هم برای اینها باید تلنگر بزرگی باشد، برای جامعه باید تلنگری باشد. الان ۸۰ نفر سنی داریم که در رجایی شهر هستند و الان این ۸۰ نفر تنشان میلرزد. برای اینکه هر دفعه اینها را گروه گروه میبرند و اعدام میکنند و جامعه نمیتواند نسبت به اعدام هر انسانی با هر عقیده و فکر و گرایشی بیتفاوت باشد چه برسد به اینکه ما یک گروه بزرگ سنیهای کرد را داریم که در معرض اعدام هستند.”
سخنان خانم نرگس محمدی واقعیت هایی را در بر دارد که اتفاقا مربوط به اعدام های اخیر نیست و این معضل در رابطه با دیگر اعدام شدگان و زندانیان سیاسی هم صدق می کند. اگر ما فرض را بر این بگذاریم که فضا در داخل کشور، به دلیل جو شدید سرکوب، دارای توجیهاتی می باشد، اما، با توجه به اینکه از قبل همه اطلاع داشتند که شش نفر زندانی در آستانه اعدام هستند، منتها ما شاهد هیچگونه حرکت عملی در خارج از کشور نبودیم. کارزارهای جهانی با توجه به طیف گسترده نیروهای سیاسی مترقی می تواند رژیم را به عقب نشینی های جدی وادار سازد. ما قبلا شاهد چنین نمونه هایی بوده ایم اما متاسفانه این مهم فقط به چند مورد محدود بوده است. پرونده سکینه محمدی آشتیانی یکی از این نمونه هاست. بی عملی در این راستا، دست رژیم برای اجرای برنامه های جنایت بارش را باز می گذارد و توان نیروهای شجاع همچون نرگس محمدی که به همراه محمد نوری زاد در این کارزار نابرابر شرکت کرده بودند را به تحلیل می برد. نیروهای مترقی برای مبارزه با این جنایات باید صحنه مبارزه را از فضای مجازی و رسانه ای به میدان عمل انتقال دهند.