به نظر میرسد بیکاری ناشی از کرونا، تعداد زنان دستفروش متروی تهران را بیشتر کرده است؛ این درحالیست که خطر در پایتخت به شدت جدی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، زن اول، روسری میفروشد؛ او میگوید: مجبورم روزی چند ساعت در این متروی پرخطر باشم و کار کنم؛ راه دیگری برای امرار معاش ندارم؛ سرپرست خانوار هستم با دو فرزند محصل و اجاره خانه بیش از یک میلیون تومان؛ چه بکنم؟!
زن دوم که سن و سال به مراتب بیشتری هم دارد (حداقل شصت سال را راحت پشت سر گذاشته است) میگوید: همسرم بیمار است و در خانه افتاده؛ من مجبورم کار کنم. حتی اجاره خانه را به ما بیپولها نبخشیدند! نصف درآمد من، پای اجاره خانه میرود! در حاشیههای کرج، ماهی بیشتر از یک میلیون تومان اجاره میدهم؛ مگر میشود کار نکرد؟! مگر میتوان خانه ماند و بیرون نیامد؟!
او که شبها لیف میبافد و روزها در مترو میفروشد، میگوید: از خطر کرونا میترسم، خیلی هم میترسم، اما چاره دیگری ندارم؛ هزینهها بالا رفته و نسبت به قبل، بیشتر باید در مترو باشم.
چرا زنان به مترو میآیند؟!
این گروه از زنان در راهروها و واگنهای تنگ و تاریک مترو، به وفور دیده میشود؛ به نظر میرسد نه تنها خطر جدی ابتلا به کرونا و این واقعیت که یکی از پرخطرترین مکانها برای ابتلا به این ویروس مرگبار، متروی تهران است، از تعداد زنان دستفروش مترو کم نکرده، بلکه به نظر میرسد تعداد آنها در چند ماه گذشته، از زمان شروع بیماری کرونا، افزایش هم یافته است؛ هر چند ثانیه، یکی از زنان دستفروش در واگن مترو، اجناسش را تبلیغ میکند و از مردم میخواهد هرطور شده این اجناس را بخرند؛ بسیاری از این زنان در حین تبلیغات اجناس، از دردها و بیماریهایشان هم میگویند؛ مخصوصاً زنان پا به سن گذاشته که از وجناتشان، تمام دردهای عالم به سادگی خوانده میشود.
اکنون هشت ماه از آغاز بیماری کرونا گذشته است؛ در این مدت، مسئولان بارها هشدار دادهاند که اگر میتوانید وارد متروی تهران نشوید؛ چرا شهرداری تهران، ستاد مبارزه با کرونا و مسئولان استان تهران، در این مدت طولانی، فکری به حال این زنان که واقعاً «نمیتوانند» به مترو نیایند، نکردهاند؟! چرا دولت از این زنان حمایت نمیکند؟!
چه کسی مسئول است؟
سیما سادات لاری سخنگوی وزارت بهداشت در مورد فعالیت این افراد در محیط سربسته مترو گفته است: درباره دستفروشان مترو باید شهرداری یا مترو اقدام کنند. از گذشته بارها مباحثی درباره دستفروشان مترو و ساماندهی این افراد مطرح شده بود و ساماندهی این افراد هم در اختیار وزارت بهداشت نیست.
به نظر میرسد، مسئولان وزارت بهداشت، شهرداری را مسئول ساماندهی این زنان میدانند؛ اما شهرداری و ماموران مترو نیز به جز برخوردهای قهری، اقدامی برای حل مشکلات معیشتی این زنان و ناچاری آنها برای ورود به محیطهای پرخطر صورت ندادهاند.
آیا ساماندهی جواب داده است؟
شهریور ماه سال جاری، مدیرعامل شرکت ساماندهی و مشاغل شهر از ساماندهی ۶هزار دستفروش در تهران خبر داد و گفت رویکرد حمایت از دستفروشان به گونهای است که فعالیتشان را بدون آسیب به حقوق شهروندان ادامه دهند.
سیدعلی مفاخریان در یک برنامه تلویزیونی با بیان اینکه تاکنون ۶ هزار دستفروش در تهران شناسایی و جانمایی شدهاند، گفت: در مجموع اطلاعات ۱۰ هزار نفر در سامانه مربوط ثبت شده است که بخش عمده افراد احراز هویت و در ۴۰ بازار محلی ایجاد شده جانمایی شدند.
اما به نظر نمیرسد این «ساماندهی» شامل زنان دستفروش مترو شده باشد؛ اول آبان ماه، عضو شورای شهر تهران از افزایش دستفروشی در پایتخت به دلیل شرایط کرونا و بیکاری ناشی از آن خبر داد و گفت: ساماندهی دستفروشان فقط توسط مدیریت شهری امکانپذیر نیست.
حسن خلیلآبادی عضو شورای شهر تهران درباره پدیده دستفروشی در پایتخت اظهار داشت: دستفروشی پدیدهای در سطح شهر تهران محسوب میشود که همزمان با شیوع کرونا در پایتخت روند افزایشی داشته و مضاعف شده است.
وی افزود: به دلیل شرایط کرونا، بسیاری از افراد در پایتخت مشاغل دائمی خود را از دست دادهاند و در حال حاضر فقط از طریق دستفروشی امرار معاش میکنند.
خلیلآبادی ادامه داد: ساماندهی دستفروشان در پایتخت امری ضروری است، ولی باید توجه داشت که شهرداری به تنهایی نمیتواند این پدیده اجتماعی را ساماندهی کند. قوه قضائیه، اصناف و نیروی انتظامی باید در جهت این ساماندهی شدن همکاریهای لازم را به عمل آورند.
برخوردها چگونه است؟
اینکه تعداد دستفروشان به خصوص زنان دستفروش با رواج ویروس کرونا، به شدت افزایش یافته است، یک واقعیت مسلم است؛ با گشت و گذار در خیابانهای تهران یا در حین سفر با متروی تهران، میتوان این واقعیت را به خوبی لمس کرد؛ اما چرا نوع برخورد با زنان مترو، برخورد قهری است؟! چرا مشکلات و ناچاریهای معیشتی آنها در نظر گرفته نمیشود؟!
یکی از زنان دستفروش مترو در پاسخ به این سوال که با شما چگونه برخورد میکنند؛ میگوید: ماموران مترو به چند دسته تقسیم میشوند؛ بعضی ما را نادیده میگیرند چون میدانند چارهای نداریم؛ اما برخی دیگر، ما را از قطارها پیاده میکنند یا اجازه نمیدهند در ایستگاهها کار کنیم؛ فقط میگویند بروید و از اینجا دور شوید! در کل، برخورد ماموران با ما خوب نیست؛ انگار نمیدانند ما چه بدبختیهایی داریم!
از این زنان، تا امروز هیچ حمایتی نشده است؛ رویکرد ماموران مترو برای حفظ سلامتی این زنان و سایر مسافران مترو، فقط “بروید و از متروی تهران فاصله بگیرید!” بوده است، غافل از اینکه این زنان جایی ندارند که بروند؛ آیا زنان سرپرست خانوار میتوانند بدون کسب روزی به خانه بروند؛ جواب فرزندان و همسر بیمار و صاحبخانهای که کرایهاش را میخواهد، چه بدهند؟!
راهکار اصولی چیست؟
زهرا کریمی موغاری (کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه مازندران) معتقد است؛ تا زمانی که فرصتهای شغلی شایسته ایجاد نشود، حضور این زنان در سطح شهر و در واگنهای مترو، امری اجتنابناپذیر است. تا مشکل، «اساسی» حل نشود، چارهای نداریم که با زخم دستفروشی بر چهرهی پر از زخم شهر کنار بیاییم و هر روز شاهد صحنههای نه چندان دلچسب باشیم.
به گفته وی، تنها با ایجاد فرصتهای شغلی شایسته و فراهم آوردن امکان امرار معاشِ امن، میتوان از این زنان توقع داشت که دیگر به مترو نیایند و خطر، ایجاد نکنند.
او تاکید میکند: رویکردهای حذفی که فقط مبتنی بر زدودن این افراد از چهره شهر است، به هیچ وجه جواب نمیدهد!
هشت ماه از شروع بحران کرونا گذشته است اما به نظر نمیرسد هیچ راهکار اصولی و شایستهای برای در امان ماندن زنان دستفروش از ویروس مهیب کرونا، در دستور کار مسئولان قرار گرفته باشد؛ در این هشت ماه نتوانستهاند زنان دستفروش مترو را به گونهای ساماندهی کنند که هم این زنان بتوانند امرار معاش حداقلی داشته باشند و هم خطرات در متروی تهران کاهش یابد.
به راستی آیا شناسایی این گروه از زنان و حمایت نقدی و غیرنقدی از آنها کار دشواری است؟! آیا ذرهای از بودجههای کلان نهادهای خاص و یا اموال بیتالمال، سهم زنانی نیست که از «بد حادثه» سرپرست خانوار هستند و راه دیگری جز دستفروشی برای تامین هزینههای زندگی ندارند؟! آیا در زمانه بحران، دولت موظف به حمایت همه جانبه از این گروههای آسیبپذیر و در معرض خطر نیست؟!
واقعاً نمیتوان به هر شکلی از این زنان حمایت کرد تا لااقل برای چندماه، تا زمان فروکش کردن بحران، مجبور نباشند هر روز پا به راهروهای مترو یا همان «راهروهای مرگ» بگذارند و به اجبار «جان» را بر سرِ «نان» قمار کنند؟!