همه چیز نشان می دهد که روسیه دیدگاه های ایران در مورد اسرائیل را قبول ندارد. شاید هم در مورد مسائل سوریه. بیهوده نیست که روسیه بی تفاوت می ماند وقتی اسرائیل چندین سال است که به طور منظم با نیروی هوایی خود به تأسیسات نظامی ایران و حزب الله در سوریه حمله می کند.…..ساده لوحانه است که باور کنیم روسیه برای کمک به ایران در ساختن دژ ضد اسرائیلی به سوریه آمده و همراه با آن “آزادسازی قدس” را به سوریه آورده است. روسیه وظایف دیگری در سوریه دارد که پیشتر ذکر شده است.
اخیراً در اضاع و احوال کنونی سوریه رسانه ها به طور فزاینده ای در مورد روابط روسیه و ایران صحبت می کنند.
اسپوتنیک، ولادیمیر ساژین خاورشناس مطرح روس در این رابطه چنین می نویسد: برهیچ کس پوشیده نیست که ایران اولین کشوری بود که در سال 2011 به کمک رئیس جمهور سوریه بشار اسد شتافت و اجازه نداد که مخالفان، اسد را برکنار کنند. با این حال ، حوادث بعدی همانطور که در تهران انتظار می رفت رشد نکرد.
در تابستان سال 2014 ، بخش شرقی این کشور تحت حاکمیت سازمان تروریستی دولت اسلامی (معروف به داعش – ممنوع در فدراسیون روسیه) بود که تشکیل خلافت در مناطقی از سوریه و عراق را اعلام کرد. در سال 2015، نیروهای مسلح اسد، سپاه ایران و حزب الله لبنان دیگر قادر به مقابله موثر با داعش و متحدین آن نبودند.
برای نجات اوضاع پدید آمده، سردار قاسم سلیمانی در اواخر ژوئیه و اوایل ماه اوت 2015 دو بار به مسکو رفت. در نتیجه، در 30 سپتامبر، نیروهای هوافضای فدراسیون روسیه عملیات نظامی علیه تروریست ها را آغاز کردند. شرکت این نیروها شکست گروههای تروریستی در سوریه، احیای تمامیت ارضی این کشور و حفظ حاکمیت آن را تعیین کرده است.
موفقیت های نیروهای ضد تروریستی در سوریه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را واداشته است تا در ملاقات با رئیس جمهور اسد در 17 مه 2018 در سوچی بیانیه ای در مورد لزوم خروج همه نیروهای مسلح خارجی از خاک این کشور اظهار کند. وی گفت: “ما بر آن هستیم که در ارتباط با پیروزی ها و موفقیت های چشمگیر ارتش سوریه در مبارزه با تروریسم، با آغاز فاز فعال تر سیاسی، نیروهای مسلح خارجی از خاک جمهوری عربی سوریه خارج شوند.”
این اعلامیه واکنش سریعی در تهران برانگیخت. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران گفت که ایران با اجازه رسمی مقامات در سوریه است. و این قابل درک است: سوریه برای تهران بیش از حد مهم است.
در ماه مه 2018 ، پس از شکست تقریبا کامل داعش در خاک سوریه، سوالی در مورد آینده کشور سوریه مطرح شد و اینجا دیدگاه های مسکو و تهران متفاوت است.
روسیه، سوریه را به عنوان یک کشور سکولار چند ملیتی، چند مذهبی می داند که روابط دوستانه ای با مسکو دارد و منافع خود را در این کشور و سراسر خاورمیانه در نظر میگیرد. در عین حال، برای فدراسیون روسیه این امر مهم است که سوریه روابط عادی با همسایگان خود، در درجه اول با اسرائیل و ترکیه داشته باشد.
به عقیده روسیه، امروز پس از پیروزی بر داعش، تشکیل “سوریه جدید” فقط با استفاده از روشهای صلح آمیز، با ایجاد یک قانون اساسی جدید که در آن همه طرف های ذینفع حضور داشته باشند، از جمله مخالفان بشار اسد، می تواند تضمین شود.
بر هیچ کس پوشیده نیست که در این زمینه، از نظر روسیه، شخصیت بشار اسد مطلق نیست. با این حال، در زمانی که کار کمیته قانون اساسی سوریه به دلیل اختلافات عمیق میان اعضای آن با مشکلات قابل توجهی روبرو است، رئیس جمهور اسد همچنان تنها شخصیتی است که تجسمگر دولت سوریه است. مسکو این را در نظر می گیرد و برای تقویت دولت و حاکمیت سوریه همه تلاش خود را بکار می برد.
یکی از عوامل اصلی چنین تقویتی – نیروهای مسلح تابع رهبری مشروع است. در همین راستا، روسیه قبلاً کارهای زیادی برای سوریه و آینده آن انجام داده است. بعنوان مثال، به لطف کمک و اقدامات پیشگیرانه روسیه، سپاه 4 و 5 ارتش سوریه تشکیل، آموزش و مجهز شدند، واحد نخبه “قدرت ببر” دوباره سازماندهی شد، که به پیروزی های بیشتری بر تروریست ها دست یافت.
ایران سوریه را به عنوان یک پاسگاه در مبارزه با اسرائیل و “رژیم های غلط مسلمان که خود را به صهیونیسم جهانی و امپریالیسم آمریکا فروخته اند” می داند. تهران به عمد و هدفمندانه هزینه های زیادی (به معنای واقعی ) برای سوریه می پردازد. طی 9 سال شرکت در درگیریها در این کشور، ایران چندین هزار رزمنده خود از جمله 11 ژنرال را از دست داده است. علاوه بر این ، طبق برآوردهای مختلف، از سال 2011 ، تهران سالانه هزینه های خود را از 5 تا 20 میلیارد دلار برای کمک به سوریه داده است.
تهران معتقد است که سوریه “حلقه طلایی” در زنجیره شیعه است که از ایران به غرب از طریق عراق، سوریه، لبنان تا دریای مدیترانه کشیده شده است. به این زنجیره “کمربند شیعه” یا “محور مقاومت” نیز گفته می شود (باید فهمید، مقاومت با اسرائیل و ایالات متحده). از دست دادن سوریه برای ایران به معنای گسیختگی “محور مقاومت”، از دست دادن مسیرهای زمینی به لبنان به سازمان حزب الله، از دست دادن توانایی تهدید مستقیم به اسرائیل از طریق مرزهای سوریه و اسرائیل است. این تا حد زیادی از دست دادن وجهه و حیثیت ایران در میان گروه های شیعه در خاورمیانه و به طور کلی ، تضعیف مواضع تهران در منطقه است.
همانطور که می دانیم، پیروزی بر داعش، اول از همه ، با عملیات نیروی هوافضای روسیه تضمین شد، اما هدف مسکو “ایرانی کردن ” سوریه نبود، بلکه محافظت از دولت آن بود. و این اختلاف اصلی بین فدراسیون روسیه و ایران است – برای جمهوری اسلامی ایران ، شکست داعش اولین مرحله “ایرانی کردن ” سوریه بود.
و در اینجا می توانید چند جهت را مشاهده کنید. اولا جهت کاملا نظامی. نیروهای ویژه قدس سپاه در سوریه میجنگنند. علاوه بر این، افسران آنها به عنوان فرمانده گروه های شیعه از سراسر جهان اسلام و همچنین بعنوان مربیان و مشاوران شبه نظامیان طرفدار ایران تابع دمشق عمل می کنند.
در خاک سوریه، ایرانی ها پایگاه ها و انبارهای نظامی با سلاح، مهمت ، وسایل مادی و فنی، انواع نقاط حمل و نقل که سلاح و مهمات حزب الله در آن جمع و ذخیره می شود، از جمله برای حمل و نقل بیشتر به لبنان، ایجاد می کنند.
ثانیا، ایران در حال توسعه شدید اقتصادی در سوریه است. نمایندگان تهران به طور فعال در خرید املاک و مستغلات، خرید شرکت های مختلف صنعتی مشغول هستند. قطعات زمین نیز به طور فعال خریداری می شود. به عنوان مثال، در دمشق آگهی های زیادی به فارسی به چشم می خورد.
ثالثاً، این بدون شک یک روند ایدئولوژیک است. ایران در “شیعه کردن” جمعیت سوریه کار بزرگی انجام می دهد. تبدیل مستقیم اهل سنت به شیعه کار بسیار دشواری است. اما اگر بخاطر بیاوریم که سوریه در سال 2010-2011، چندان کشور مذهبی نبود، روشن می شود که امروز، اول از همه، هدف نفوذ شیعه به افراد متزلزل مذهبی و بی ثبات هست.
حوزه بعدی نفوذ سیاسی ایران در بالاترین سطح است. نقش ویژه ای در “ایرانی کردن ” سوریه برادر کوچکتر بشار اسد، ماهر ، ایفا می کند که با اتخاذ موضع سخت طرفدار ایران، فرماندهی بخش قابل توجهی از نیروهای امنیتی سوریه را بر عهده دارد. نمایندگان ایران چه در سطح پایین و چه در سطح میانی رهبری سوریه کاملاً تأثیرگذار هستند.
سیاست تهران در مورد سوریه نه تنها توسط روسیه ، بلکه توسط ترکیه ، کشورهای عربی سنی ، ایالات متحده و اسرائیل نیز تأیید نمی شود. روسیه و اسرائیل درک مشترکی از مسئله سوریه دارند. اندکی قبل از آغاز عملیات نیروهای هوافضای روسیه در سوریه (30 سپتامبر 2015) ، یک مرکز هماهنگی ویژه برای اطمینان از تعامل ارتش روسیه و اسرائیل در این منطقه تاسیس شد. تماس های مداوم بین روسیه و اسرائیل در بالاترین سطح و تعامل در مبارزه با تروریسم ، همکاری در زمینه امنیت و اطلاعات ، در حوزه نظامی – فنی و فضا وجود دارد. در سال 2019 ، گردش کالا بین روسیه و اسرائیل بالغ بر 2.25 میلیارد دلار بود ، در حالی که با ایران – 1.59 میلیارد دلار. باید در نظر داشت که جمعیت اسرائیل 9.1 میلیون نفر است و ایران – 83.1 میلیون نفر.
روابط انسان دوستانه بین روس ها و اسرائیلی ها به طور فعال در حال توسعه است و این قابل درک است. در روسیه، جامعه یهودیان حدود یک میلیون نفر و در اسرائیل ، روسی زبانان (مهاجران از اتحاد شوروی ) ، طبق منابع مختلف ، از 15 تا 25٪ از 9.1 میلیون نفر ساكن هستند. بین دو کشور رژیم بدون ویزا برقرار است.
همه چیز نشان می دهد که روسیه دیدگاه های ایران در مورد اسرائیل را قبول ندارد. شاید هم در مورد مسائل سوریه. بیهوده نیست که روسیه بی تفاوت می ماند وقتی اسرائیل چندین سال است که به طور منظم با نیروی هوایی خود به تأسیسات نظامی ایران و حزب الله در سوریه حمله می کند.
روسیه ، با درک نگرانی اسرائیل از اقدامات ایران و حزب الله ، خواهان تشدید درگیری نیست و کارهای زیادی برای کاهش تنش میان اسرائیل و ایران و کشورهای وابسته انجام می دهد. در ماه سپتامبر گزارش شد که واحدهای حزب الله لبنان سوریه را ترک می کنند. ناظران معتقدند که این ، نتیجه مهم توافقات ضمنی بین مسکو و تهران و دمشق و همچنین آنکارا است.
مسکو همچنین برای عقب نشینی شبه نظامیان و واحدهای نظامی طرفدار ایران از مرز اسرائیل و جایگزینی آنها با واحدهای طرفدار روسیه با دمشق و تهران مذاکره کرد. اما این اتفاق نیفتاد ، زیرا ایرانیان و طرفداران آنها حضور مبارزان طرفدار ایران در نزدیکی مرز اسرائیل را به عنوان یک سرمایه استراتژیک می دانند. به آنها گذرنامه سوریه داده شد و با لباس مبدل به سوریه به منطقه مرزی اسرائیل فرستاده شدند.
ساده لوحانه است که باور کنیم روسیه برای کمک به ایران در ساختن دژ ضد اسرائیلی به سوریه آمده و همراه با آن “آزادسازی قدس” را به سوریه آورده است. روسیه وظایف دیگری در سوریه دارد که پیشتر ذکر شده است.
تا حدی می توان حتی در مورد رقابت بین مسکو و تهران در زمینه نفوذ در نخبگان نظامی – سیاسی کشور صحبت کرد. هیچ تقابل نظامی جدی بین مسکو و تهران در سوریه وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد، اما این رقابت گاه به گاه در تقابل بین تشکیلات نظامی سوریه تجسم می یابد. ارتش روسیه سپاه 5 را کنترل می کند و لشکر چهارم طرفدار ایران تحت فرماندهی ماهر اسد، برادر رئیس جمهور سوریه با تلاش های آنها مخالفت می کند. در نتیجه، می توان گفت که ایران منحصراً در جهت منافع خود عمل می کند ، این همکاری بازسازی در همه حوزه های زندگی سوریه را تسهیل نمی کند.
سرلشکر بازنشسته سرگئی چوارکوف، رئیس سابق مرکز روسیه برای آشتی طرفها در سوریه ، به خبرگزاری ریا نووستی روسیه گفت: “در اوت 2018 ، دمشق و تهران توافق نامه همکاری نظامی را امضا کردند ، که کمک به ایران در بازگرداندن صنعت نظامی سوریه و زیرساخت های کشور را فراهم می کند.” اما بدیهی است که تلاش های ایران و روسیه برای بازسازی کشور کافی نخواهد بود.
در اینجا ما صحبت ژنرال چوارکوف را قطع و یادآوری می کنیم که بشار اسد گفت که برای بازسازی زیرساخت های جمهوری عربی سوریه حدود 400 میلیارد دلار پول لازم است که طبق برآوردهای وی از 10 تا 15 سال به طول خواهد انجامید. کارشناسان هزینه بازسازی کشور را 1.2 تریلیون دلار تخمین می زنند.
اگر در مورد آینده صحبت کنیم، کارشناسان در امور سوریه و ایران می گویند که بعید است تهران در آینده نزدیک سوریه را ترک کند، مگر اینکه فشار چند جانبه و چند وجهی بر روی ایران باشد و اوضاع اجتماعی- اقتصادی ایران وخیم شود.
بله ، تهران می تواند برخی از تشکیلات خود را – در درجه اول گروه های شیعه – عقب بکشد. اما به هر حال نفوذ سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و عقیدتی ایران در سوریه باقی خواهد ماند و تهران از دمشق به نفع خود استفاده خواهد کرد.
منبع: خبرگزاری اسپوتنیک