هر روز که میگذرد، رکوردهای تازهتری در کشتار مردم بر اثر همهگیری کرونا به ثبت میرسد. جمهوری اسلامی از جمله کشورهایی ست که بدترین عملکردها را در زمینهٔ مدیریت این بحران داشتهاند. دلایل زیادی برای گسترش روزانهٔ بحران وجود دارد و وضعیت به گونهای است که کار دارد از کنترل خارج میشود. چرا کرونا در جمهوری اسلامی کنترلناپذیر شده است؟
از مهمترین دلایلی که میتوان برشمرد اینها هستند: تحریمهای بسیار گسترده و آسیب زننده به اقتصاد کشور، پنهانکاری به دلایل سیاسی، خرافهگرایی نهادینه شده در در تاروپود اندیشهٔ اعتقادی-سیاسی قدرت حاکم، فساد ساختاری، عدم اجرای پروتکلهای بهداشتی به علت عدم مشروعیت رژیم در چشم مردم و نارسایی و ناهماهنگی در تنظیم و پیگیری دستورهای اجرایی، نولیبرالیسم دو پاره کنندهٔ نظام بهداشت و درمان کشور که بخشی از امکانات درمانی کشور را برای اختصاص به از ما بهتران از دسترس عموم خارج کرده و…
بخشی از این دلایل در کشورهای دیگر منطقه و جهان نیز عیناً به چشم میخورد و هر کجا وجود داشته، به فجایع بزرگی منجر شده است، و برخی نیز در جمهوری اسلامی بارزتر بوده است.
ویروس کرونای جدید جنبههای ناشناختهٔ بسیاری داشته است که باعث دشواری اعلام رسمی آن به عنوان همهگیری در مراحل اولیه در چین و برخی تردیدها و تزلزلها در مدیریت آن در سطح جهانی شد. اکنون پس از گذشت ماهها از مراحل آغازین این همهگیری دهشتناک، دستاوردهای علمی و تجربی وسیعی گردآوری شده که میتواند در تحلیل شرایط موجود و یافتن شیوهای مؤثر برای مقابله با همهگیری مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از مهمترین نکاتی که باید در نظر داشت آن است که ما نه با یک بیماری معمولی مُسری، بلکه با همهگیری بسیار پیچیده و خطرناکی روبروهستیم که موجودیتش تا حدّ زیادی به رفتار اجتماعی ما وابسته است. اگر این ویروس تحت کنترل بسیار شدید و قطعی قرار نگیرد، میتواند به علت قابلیت آلودهسازی بسیار سریع، در جهشهای جدیدش بر شتاب سرایت آن افزوده شده، دوباره موجهای تازهای از ابتلا بیافریند و چنان وضعی را ایجاد کند که از دور اول آن نیز پیامدهای بدتری به بار آورد. کنترل و مهار کردن شیوع این ویروس میتواند به توقف قطعی شیوع آن انجامد و این امکان را به وجود آورد که از موجهای احتمالی بعدی سرایت ویروس، در همان مراحل بسیار اولیه جلوگیری کرد. کشورهای متعددی مانند چین، کرهٔ جنوبی، نیوزیلند، ویتنام، و کوبا… موفق به این کار شدهاند و امروزه الگوهای متفاوتی برای پروتکلهای انجام کار در دست است و مدیریت این بحران دیگر فاقد راهحلهای مؤثر نیست.
عدم موفقیت در کنترل بحران همهگیری در کشورهای جهان دلایل گوناگونی میتواند داشته باشد. برای مثال، سازمان جهانی بهداشت در یکی از تازهترین اسنادش در این زمینه نظر دکتر مایکل رایان مدیر امور فوریتهای سازمان جهانی بهداشت را انتشار داده که «افزایش مبتلایان کرونا در اروپا را با عدم موفقیت در توسعهٔ سیستم ردیابی کروناییها مرتبط دانسته» است.
در جمهوری اسلامی ایران تقریباً در همهٔ زمینههای مرتبط با مدیریت این بحران، ضعفهایی جدّی به چشم می خورد و حکومتیانی که کشور را به خاطر جاهطلبیهای پاناسلامیستی خود به بیراهههای پُرمخاطرهٔ درگیریهای منطقهیی و جهانی کشاندهاند، اساساً عزم جدّی و توان مدیریتی را برای روبرو شدن با بحرانی چنین پُردامنه از خود نشان ندادهاند. دولت ماهها با شیوهٔ مدیریت چوپانی در انتظار ایمنی گلهیی در برابر این بیماری نشست و وقتی معلوم شد چنین امنیتی احتمالاً وجود خارجی ندارد، به اقداماتهای جسته و گریخته و نصفونیمهای دست زد که نتیجهٔ آن از پیش معلوم بود. امروز نیز با رؤیای نزول واکسن نجات دهنده سر مردم را گرم میکنند و دست به اقداماتی میزنند که روشن است فقط برای تظاهر به انجام اقدامات مؤثر تصمیم به انجام آن گرفته شده است. برای نمونه، به این گزارش دقت کنید:
«به گزارش حوزهٔ دولت خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دولت، علی ربیعی سخنگوی دولت در تشریح مصوبات امروز جلسهٔ ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: بهمنظور پشتیبانی، ایجاد هماهنگی، پیگیری و اجرای دقیق مصوبات ستاد ملی کرونا، بهزودی ‘مسئول قرارگاه عملیاتی ستاد ملی کرونا’ تعیین و اعلام میشود. همچنین از روز دوشنبه پنجم آبان تا پایان آبان، کلیهٔ ادارات در شهرستان تهران، یکدوّم (۵۰ درصد) کارمندان به طور نوبهیی سرِ کار خود حاضر خواهند شد و رؤسای دستگاهها باید بهگونهای برنامهریزی لازم را انجام دهند که با اعمال این مصوبه، در تمشیّت امور مراجعان و وظایف محوله، اخلالی ایجاد نشود.»
این در حالی است که به توقف و قرنطینهٔ وسیع شهری، توقف رفتوآمدهای غیرضرور برای حداقل دو تا سه هفته با تأمین نیازمندیهای شهروندان تا درِ منزل، ردیابی بسیار گسترده و وسیع بیماران بالقوه و بالفعل، و معالجهٔ قابلدسترس در محیطهای ایمن برای بیماران مبتلا به کرونا نیازمندیم. پُر واضح است که جمهوری اسلامی مشروعیت و توان اجرای چنین دستورهایی را ندارد و مردم برای آن تره هم خرد نمیکنند.
حکومتیان میدانند که در صورت تصویب برنامههای ضرور، با مردم رو در رو خواهند شد و بحران کروناییشان میتواند به بحرانی سیاسی و چهبسا بحران فروپاشی منجر شود. به همین دلیل، به تصمیمهای نمایشی بینتیجه در حیطهٔ دولتی اکتفا میکنند، این تنها عرصهای است که هنوز بر آن حکمرانی واقعی دارند.
اختصاصی اندیشه نو