مطلب زیر از مقدمه کتاب “آزادی[1]: رهایی، فاشیسم، رمان”، نوشته آرونداتی روی گرفته شده که اوایل این ماه توسط انتشارات “های مارکت” منتشر شده است.
زمانی که در حال بحث راجع به عنوان آخرین کتابم بودیم. ناشر کتاب در انگلستان، سیمون پروسر، از من پرسید: وقتی در فکر نوشتن “آزادی” بودی به چه فکر می کردی؟
از جواب خودم متعجب شدم چون بدون لحظه ای تردید پاسخ دادم “یک رمان”. یک رمان به نویسنده این آزادی را می دهد تا هر اندازه که می خواهد پیچیده باشد تا در جهان ها، زبان ها و زمان، از طریق جوامع، اجتماعات و سیاست ها حرکت کند. یک رمان می تواند به طور نامحدودی پیچیده و لایه لایه باشد، اما این به معنی بی قید و بندی، گل و گشادی یا اتفاقی بودن بیان مطالب نیست. یک داستان به نظر من آزادی توام با مسئولیت است، آزادی واقعی، بدون قید و بند. برخی از مقاله ها در کتاب آزادی: رهایی. فاشیسم، داستان. از نگاه یک رمان نویس و جهان رمان های او نوشته شده است.
برخی از آنها درباره چگونگی پیوستن داستان به جهان و به جهان تبدیل شدن آن است. همه آن ها بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ نوشته شده اند، دو سالی که در هندوستان به اندازه دویست سال گذشت.
در این زمان، یعنی هنگامی که بیماری همه گیر کرونا شیوع پیدا کرده، دنیای ما در حال عبور از گذرگاهی است. ما به جایی سفر کرده ایم که بعید به نظر می رسد حداقل بدون نوعی گسست جدی از گذشته ی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و ایدئولوژیک، بتوانیم از آنجا برگردیم. ویروس کرونا درک وحشتناکتری از آزادی را با خود آورده است. ویروسی آزاد که مرز های بین المللی را بی معنی کرده ،همه مردم را زندانی نموده و دنیای مدرن را به نوعی متوقف کرده – هیچ چیز دیگری هرگز نمی توانست چنین کاری بکند.
این مسئله جلوه متفاوتی از زندگی ای که تا کنون داشته ایم را روشن کرده است و ما را مجبور می کند ارزشهایی که جوامع مدرن را بر اساس آنها بنا کرده ایم، زیر سوال ببریم – چه چیزی را برای ستایش انتخاب می کنیم و چه چیزی را کنار می گذاریم. وقتی از این گذرگاه به دنیای دیگری عبور میکنیم ، باید از خود بپرسیم چه چیزی می خواهیم با خود ببریم و چه چیزهایی را پشت سر می گذاریم. ما ممکن است همیشه انتخابی نداشته باشیم – اما فکر نکردن در مورد آن نمی تواند یک گزینه ی انتخابی برای ما باشد. برای تأمل در مورد آن ، ما نیاز به درک حتی عمیق تری از جهان گذشته داریم، ویرانی هایی که برای سیاره خود ایجاد کرده ایم و بی عدالتی عمیقی که بین همنوعان خود پذیرفته ایم. خوشبختانه برخی از این مقاله ها که قبل از شروع همه گیری نوشته شده، به ما کمی کمک می کنند تا در مورد این گسیختگی گفتگو کنیم. این نوشته اگر به هیچ درد دیگری نخورد، لحظه ای از تاریخ است که مثل استعاره ی هواپیمایی که همگی در آن هستیم و دارد از باند فرودگاهی برای یک مقصد نامعلوم بلند می شود، توسط نویسنده ای ضبط شده است. موضوعی که می تواند مورد توجه علمی مورخان آینده باشد.
اولین مقاله در کتاب آزادی سخنرانی دبلیو جی سبالد[2] درباره ترجمه ادبی است که من آن را در ژوئن ۲۰۱۸ در کتابخانه بریتانیا در لندن ارائه کردم. بیشتر این مقاله در مورد چگونگی تقسیم بندی آشفته ی زبانی است که ما به عنوان زبان هندوستانی[3] می شناسیم – دو زبان مجزا و دو خط جداگانه – که اکنون متأسفانه و تا حدودی خودسرانه هندی و اردو نامیده می شود (که در آن هندی به اشتباه با هندوها و اردو با مسلمانان مرتبط است) – پروژه فعلی ملی گرایی هندو بیش از یک قرن است که آغاز شده است.
بسیاری از ما امیدوار بودیم که سال ۲۰۱۸ آخرین سال سلطنت نارندرا مودی و حزب ملی گرای هندوی وی باشد.
با نزدیک شدن به انتخابات عمومی سال ۲۰۱۹ ، نظرسنجی ها نشان داد محبوبیت مودی و حزب وی به طرز چشمگیری کاهش یافته است. می دانستیم که این یک لحظه خطرناک است. بسیاری از ما پیش بینی می کردیم که با علم کردن یک دروغ ، یا با حمله و حتی یک جنگ روبرو می شویم که مطمئناً شرایط کشور را تغییر خواهد داد.
یکی از مقاله ها – “فصل انتخابات در یک دموکراسی خطرناک” – علاوه بر چیزهای دیگر ، در مورد این ترس است. نفس جمعی همگی ما حبس شده بود. در فوریه ۲۰۱۹ ، هفته ها قبل از انتخابات عمومی ، حمله صورت گرفت. یک بمب گذار انتحاری خود را در کشمیر منفجر کرد و چهل پرسنل امنیتی را کشت. نمی دانم این یک بهانه دروغین بود یا نه، اما زمان مناسبی بود. مودی و حزب بهاراتیا جاناتا دوباره به قدرت بازگشتند. و اکنون ، تنها یک سال پس از دوره دوم ریاست جمهوری خود ، مودی از طریق یک سری اقدامات وحشتناک، هند را به طرز غیر قابل شناختی تغییر داده است.
قدرت گیری فاشیسم رو در روی ماست ، بیماری همه گیر به روش های غیر قابل تصوری سرعت این روند را تسریع کرده است و با این حال از نامیدن واقعی آن طفره می رویم
من وقتی شروع به نوشتن این مطلب کردم که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور ایالات متحده و خانواده اش در آخرین هفته فوریه سال ۲۰۲۰ در حال بازدید رسمی از هند بودند. به همین دلیل این مطلب نیز مجبور شد شروع همه گیری را در خود بپذیرد. اولین مورد ویروس کرونا در هند در تاریخ۳۰ ژانویه گزارش شده بود . هیچ کدام از اعضای دولت، کوچکترین توجهی به آن نکردند. این اتفاق بعد از حدود دویست روز از زمانی اتفاق افتاد که ایالت جامو و کشمیر از وضعیت ویژه اش محروم شده و تحت محاصره اطلاعاتی قرار گرفت. بیش از دو ماه بعد از تصویب قانون جدید ضد مسلمانان مغایر با قانون اساسی شهروندی که میلیون ها معترض را به خیابان های هند آورد.
دونالد ترامپ در یک سخنرانی عمومی با جمعیتی که ماسک مودی و ترامپ داشتند، به هندی ها اطلاع داد که آن ها کریکت بازی می کنند ، دیوالی را جشن می گیرند و فیلم های بالیوود می سازند. ما سپاسگزار بودیم که در مورد خودمان این ها را یاد می گرفتیم. در این میان او هلی کوپتر های ام اچ-۶۰ را به ارزش سه میلیارد دلار به ما فروخت. به ندرت هند چنین علنی خود را تحقیر کرده است.
در فاصله نه چندان دور از سوئیت مخصوص ریاست جمهوری در هتل معروف دهلی که ترامپ شب را در آنجا گذراند و خانه حیدرآباد ، جایی که وی با مودی مذاکرات تجاری انجام داد ، دهلی در حال سوختن بود. انبوه اوباش متعصب هندو با پشتیبانی پلیس در محله های کارگر نشین شمال شرقی دهلی به مسلمانان حمله کردند. با تهدیدهای آشکار سیاستمداران وابسته به حزب حاکم علیه زنان مسلمانی که در اعتراض به قانون جدید تابعیت به تحصن مسالمت آمیز پرداختند، خشونت برای مدتی جریان داشت. هنگامی که حمله آغاز شد، پلیس یا کنار ایستاده بود یا از اوباش پشتیبانی می کرد. مسلمانان می به حمله پاسخ داده و خانه ها ، مغازه ها ، و وسایل نقلیه در آتش می سوخت. تعدادی از جمله یک پلیس کشته شدند. بسیاری دیگر به علت اصابت گلوله در بیمارستان بستری شدند.
فیلم های هولناک در سراسر اینترنت منتشر شد. در یکی از آنها ، جوان مسلمان به شدت زخمی شده ای در خیابان افتاده بود، پلیس در لباسی متحدالشکل برخی را روی هم ریخته مجبور به خواندن سرود ملی می کرد. (بعداً یکی از آنها به نام فیضان ، در اثر فشار باتوم یک پلیس به گلویش درگذشت.) ترامپ هیچ توضیحی در مورد اوضاع وحشت آور اطراف خود نداد. درعوض به نارندرا مودی، تفرقه انگیزترین و نفرت انگیزترین شخصیت سیاسی در هند معاصر، عنوان “پدر ملت” اعطا کرد. تا همین اواخر، این عنوان گاندی بود. من طرفدار گاندی نیستم، اما مطمئناً مودی شایستگی آن را نداشت.
پس از رفتن ترامپ ، خشونت روزها ادامه پیدا کرد. بیش از پنجاه نفر جان خود را از دست دادند. حدود سیصد نفر با زخمهای وخیم در بیمارستان بستری شدند. هزاران نفر به اردوگاه های پناهندگان نقل مکان کردند.
در مجلس، وزیر کشور از خود و پلیس تعریف و تمجید کرد. اعضای حزب حاکم برای طرفداران مغرور خود سخنرانی ها کردند که در آن، آنها کم و بیش مسلمانان را به دلیل تحریک خشونت، به دلیل حمله به خودشان، سوزاندن مغازه ها و خانه های خود و پرتاب اجساد خود در کانال های فاضلاب باز که در سراسر محله آنها قرار دارد، مقصر دانستند. حزب حاکم، غول های شبکه ی اجتماعی، و رسانه های دیجیتال تحت کنترل آن همه تلاشش را کردند تا نشان دهند خشونت یک “شورش” هندو-مسلمان بوده است.
این یک شورش نبود. بلکه تلاشی برنامهریزی شده بود برای کشتار مسلمانان، توسط یک گروه مسلح فاشیست. و در حالی که هنوز اجساد مرده ها در زباله ها دیده می شد، مقامات دولت هند اولین جلسه خود را در مورد ویروس کرونا برگزار کردند.
هنگامی که مودی در ۲۴ مارس محدودیت ها برای کنترل بیماری همه گیر را در سراسر کشور اعلام کرد، هند اسرار وحشتناک خود را در معرض دید جهان قرار داد.
چه جهانی در پیش روست؟ باید دوباره به آن فکر کنیم. فقط همین
[1] Azadi
[2] W. G. Sebald
[3] Hindustani