در طول ده روز اخیر در گیری و تشدید تنش نظامی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در حوزه کانونی «قره باغ» هم اینکه دو ملت همسایه را در تقابل با هم قرار داده است و هم شوربختانه موجب یک سری موضع گیری های جانبدارانه در بین نیروهای سیاسی در ایران شده است. از یک طرف در چارچوب منافع ملی ایران و از طرف دیگر همزیستی خلق ها و قومیت های ایرانی، مواجهه با جهت گیری های نادرست حکومتی و قومگرایانه در بخش های آذری کشور بوده ایم. این وضعیت نه تنها ثبات و صلح در منطقه قفقاز را بهم ریخته است و جان های زیادی را از دو طرف منازعه گرفته است که زنگ خطری هم برای وحدت ملی در ایران بوده است. چنانچه به عکس گذشته محافل قدرتمندی در جمهوری اسلامی اصل بی طرفی را کنار گذاشته و تابع گرایشات مذهبی و متاثر از تاثیر بخش زیادی از مردم آذری در جانبداری از مواضع آذربایجان وارد صحنه شدند. چنانچه همگام با به خیابان آمدن گروه هایی از آذری تبارهای ایرانی، امام جمعه های استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان هم با صدور بیانیه از مواضع آذربایجان دفاع کرده اند.این بیانیه چهار امام جمعه از سوی مردم ایران و به خصوص نیروهای مترقی و فعالین سیاسی چپ داخل ایران کاملا محکوم است و نسبت به عواقب تفرقه افکتانه آن به صورت آشکار هشدار داده می شود. کمونیست های ایرانی در موضوع جنگ قره باغ و تنش بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان، هم چنان نقش صلح خواهانه و دعوت از طرفین برای پایان جنگ و شروع مذاکرات سیاسی را دنبال می کنند و نسبت به دخالت های جنگ طلبانه بعضی از کشورهای خارجی از جمله ترکیه و شخص «رجب طیب اردوغان» هشدار می دهند. شوربختانه بعضی از نیروهای سیاسی مدعی چپ که در طول چند دهه گذشته از اندیشه مارکسیستی دور افتاده اند تابع هژمونی بعضی ار رهبران قومیت گرای خویش در حمایت از جمهوری آذربایجان مواضع مخربی را در پیش گرفته اند. از جمله این احزاب می توان از حزب چپ ایران و فرقه دمکرات آذربایجان نام برد که کاملا به خلاف اندیشه و پراتیک مارکسیستی به بهانه های مختلف از تهاجم آذربایجان به قره باغ مستقیم و غیرمستقیم دفاع کرده اند. بدون تردید اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان که از قبل از فروپاشی شوروی و از سال، 1988 حول قره باغ کوهستانی شروع گردید و سپس تا پس از فروپاشی به جنگ های خونین فرارویید، هم پیچیده و هم به لحاظ حقوقی تابع «حق حاکمیت ملی» و «حق تعیین سرنوشت» ماهیت دوگانه خواهد داشت. به همین دلیل همه ی چپ های واقعی و مارکسیست ها در این منازعه هرگز نمی توانند یکطرفه از یک سوی منازعه جانبداری کرده و رسوبات قومیتی و مناسبات نژادی ـ زبانی را در موضع گیری سیاسی خود دخیل کنند و به جای دعوت به صلح، جانب یک سوی این جنگ برادرکشی را بگیرند. جنبش چپ ایران هم اینکه دو کشور جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان را دعوت به پایان جنگ و روند صلح می کند و هم به حاکمیت جمهوری اسلامی و بخش هایی از مردم که خود را در صف بندی های جنگی قرار می دهند، هشدار می دهد که این راه خطا و مخرب را دنبال نکنند و از محدود نیروهای مدعی چپ که در مسیر نادرست قرار گرفته اند اخطار می دهد که به نام نیروی چپ در ورطه قومیت گرایی نغلتند.
اردشیر زارعی قنواتی………………. ۹۹/۷/۱۴