متن دوستمان خلیق [مسئول هیات سیاسی اجرایی سازمان فدائیان اکثریت] با تاکید بر «چالش بین بلوک قدرت» و «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» چه توهمی القاء و چه واقعیتی را از ما پنهان می کند؟ ….به ما می گوید «اعتدالیون» یعنی همان «بلوک روحانی ــ رفسنجانی»، که از منظر متن در «قدرت» نبوده و «بلوک قدرت» را به «چالش» طلبیده است.
دوستم آقای «بهروز خلیق»، «مسئول هیات سیاسی اجرایی سازمان فدائیان اکثریت» یادداشتی نوشته است در سایت «اخبار روز» با عنوان «انتخابات مجلس خبرگان، صف بندی ها و نیروهای تحول طلب».
هم بر سوابق دوستی با او و هم به دلیل ساختار متن او ــ و نیز بر محتوای متن که منظر گرایشی معین را بیان می کند ــ متنی نوشتم نخست به عنوان «کامنت» و برای انتشار در ستون کامنت ها اما متن طولانی تر از کامنت شد . پس مستقل منتشر می کنم هرچند متن ساختار کامنت را دارد و نه نقد و یادداشت و مقاله .
در باره یادداشت دوستمان خلیق و انتخابات مجلس و خبرگان شاید متنی مستقل بنویسم. این جا به چند اشاره کوتاه در باب تحلیل متن او بسنده می کنم.
به قیاس ضرب المثل قدیمی «گربه مرتضا علی را از هر جا و هر طرف پرت کنی چهار دست و پا و رو به قبله فرود می آید» می توان گفت وضعیت جامعه و جهان و مردم و… هرچه باشد ، عده ای با سابقه چپ و با اکنون چپ و غیرچپ ، برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات به سود جناح ها و شبکه های قدرت استبدادی، توجیهی پیدا می کنند. شرح این بماند برای پایان بندی این متن.
توضیح
من حدود ۹ یا ٨ سال پیش در مقاله ای نوشتم که برای برخی لایه ها و گرایش ها و کسان، (از جمله خودم)، هم سیاست تحریم انتخابات نادرست است و هم سیاست شرکت در انتخابات و هنوز هم بر این نظرم. بحث من این جا نه بحث شرکت یا تحریم که اشاره به یکی دو نکته متن شناسی است.
اول
متن دوستمان خلیق همان برداشت سطحی را تکرار می کند که «خامنه ای دست پخت رفسنجانی» است و رفسنجانی بود که آقای خامنه ای را به رهبری رساند.
دوستمان خلیق با دانش تر از این حرف ها است و می داند که دلایل انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، عمیق تر از این قصه ها و سخن های سطحی است.
می داند که حتا پیش از انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، زمانی که قرار بر شورای رهبری بود، آقای خامنه ای یکی از سه نفر شورا بود (در کنار اقایان مشکینی و موسوی اردبیلی) .
می داند که آقای خامنه ای، از منظر اکثریت خبرگان آن روزگار، روحانی مطلع به زمانه ای بود که به دلیل نزدیکی و همراهی با آیت الله خمینی، سایه ی کاریسمای او را بر سر داشت، در نهادهای امنیتی و نظامی آن روزگار پایگاهی استوار داشت، سید بود، به فساد شهرت نداشت و… . مرتبت اجتهاد نداشت اما خبرگان در آن زمان، از موضع حفظ نظام، مناسب ترین فرد را انتخاب کرد. نامزد رقیب آقای خامنه ای آیت الله گلپایگانی بود (به گمانم با ۱۴ رای یا بیش تر و کم تر). گرچه در مرتبت اجتهاد او شک نبود اما چنان با زمانه بیگانه بود که سخن گفتن زن با مرد نامحرم را به شرط گذاشتن ریگی زیر زبان روا می دانست. بدان روزگار مصلحت نظام، یعنی حفظ قدرت استبدادی، در انتخاب آقای خامنه ای بود. خاطره گوئی آقای رفسنجانی نیز در این ماجرا نقشی داشت اما نه چندان که رهبری آقای خامنه ای «دستچت آقای رفسنجانی باشد». این ها را دوستمان خلیق خوب می داند اما متن او دانسته های نویسنده خود را از ما، و شاید از خود او هم، پنهان می کند تا به نتیجه گیری مطلوب خود برسد.
دوم
متن دوستمان خلیق با تاکید بر «چالش بین بلوک قدرت» و «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» چه توهمی القاء و چه واقعیتی را از ما پنهان می کند؟
ترکیب «بلوک قدرت» در یک سوی چالش و «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» در سوی مقابل، به ما القاء می کند که «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» در «قدرت» نیست و قدرت را به چالش گرفته است.
این اصطلاح سازی جایگاه اپوزیسیون را، البته یواشکی، به «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» اهداء می کند تا توجیهی فراهم شود برای حمایت از این بلوک و فرود آمدن گربه مرتضا علی رو به قبله ی همیشگی تشویق مردم به شرکت در انتخابات به سود این یا آن جناح حکومتی.
دوستمان خلیق ، برخلاف متن خود، می داند که در «قدرت» بودن به معنای سهم داشتن در ساختار سیاسی و حکومتی است و نه فقط فرماندهی نیروهای نظامی و امنیتی.
می داند که آقای رفسنجانی، به رغم کاهش پایگاه خود، هنوز در قدرت هست.
می داند که آقای روحانی نه فقط در ساختار سیاسی و حکومتی، که در نهادهای امنیتی هم سهم داشته و دارد و..
اما متن او دانسته های نویسنده را از ما و خود او پنهان می کند تا گربه مرتضا علی همان جائی فرود آید که در انتخابات سی سال گذشته، جز یکی دو بار، فرود آمده است: رو به قبله ی تشویق مردم به شرکت در انتخابات به سود این یا آن جناح حکومتی.
سوم
متن دوستمان خلیق به ما می گوید «اعتدالیون» یعنی همان «بلوک روحانی ــ رفسنجانی»، که از منظر متن در «قدرت» نبوده و «بلوک قدرت» را به «چالش» طلبیده است، «به ولایت فقیه نظارت پذیر معتقداند» و طرف دیگر، «آدم بدهای بلوک قدرت» به ولایت فقیه مطلقه.
متن دوستمان خلیق اما به ما نمی گوید که این «آدم خوب های اعتدالی» «بلوک رفسنجانی ـ روحانی» به «نظارت» خود و جناح و شبکه خود بر قدرت معتقداند یا به نظارت مردم؟
برای دوستمان خلیق «حق انتخاب آزاد مردم، نظارت مردم بر حاکمان و…» اهمیت و ارزش بسیار دارد اما این مقولات برای متن او مهم نیستند. گربه مرتضا علی رو به قبله ی همیشگی خود سمت گیری کرده است.
چهارم
متن دوستمان خلیق از تضاد بین «سپاه » و «روحانیت سنتی» در انتخاب ولی فقیه آینده سخن می گوید اما روشن نمی کند که مراد از «روحانیت سنتی» کی و کدام گرایش است؟ به مثل کسانی چون آیت الله سیستانی و… که به ولایت فقیه معتقد نیستند یا کسانی چون آیت الله مصباح، که به نوع مطلقه آن معتقد اند یا….
دوستمان خلیق می داند که یادداشت سیاسی را روشن و بدون ابهام باید نوشت اما متن او ترفند مبهم نویسی را نیز به کار گرفته است تا فرود گربه مرتضا علی را رو به قبله ی حمایت از این و آن جناح حکومتی توجیه کند.
پنجم
متن بنای خود را بر تضاد بین «افراطیون و اعتدالیون، بلوک قدرت و بلوک رفسنجانی ـ روحانی، سپاه و روحانیت سنتی» و … نهاده است. این تضادها به دلیل تناقض با خود، ساختار متن را مخدوش می کنند اما این اغتشاش برای نتیجه گیری مطلوب متن لازم است.
ششم
متن دوستمان خلیق نتیجه می گیرد «نیروهای تحول طلب نسبت به صف بندی در رابطه با مجلس خبرگان در تهران، معنی و مضمون آن و تنش بین دو بلوک و پیآمدهای آن، نمی توانند بی اعتناء باشند».
بگذریم از این نکته که «تحول طلب» اصطلاحی برای بیان یک موضع و نظر نیست. یعنی چه تحول طلب؟ ، تحول در چه؟ تحول در چه سمت و سوئی؟ و…
در این جمله ها هیج اشاره ای به جای اصلی فرودآمدن گربه مرتضا علی، همان قبله ی حمایت از یک جناح حکومت در انتخابات، نیست اما این هدف در جمله های بعدی متن افشا می شود: این «بی اعتنا نبودن» «به معنی فراموش کردن نقش رفسنجانی در پی ریزی این نظام و عملکرد آن و جنابات صورت گرفته در دوره ریاست جمهوری او نیست».
متن دوستمان خلیق در نمود بیرونی خود فقط از «پیگیری انتخابات مجلس خبرگان» و از «بهره گرفتن از نتایج آن علیه ولایت فقیه و به نفع روندهای دمکراتیک در کشور» سخن می گوید نه از شرکت در انتخابات به سود این و آن جناح اما…
… اما متن فرض را بر این گذاشته است که انتخابات خبرگان این دوره نتایجی دارد به «نفع روندهای دموکراتیک در کشور».
متن نتیجه گیری از این فرض را در عرصه سیاست عملی به «تحول طلبان» و به مخاطبانی واگذار می کند که به «روندهای دموکراتیک در کشور» علاقمند اند.
شاید دوستمان خلیق هنوز در این مورد تصمیم نگرفته است، شاید به شرکت در انتخابات معتقد نیست، شاید در انتظار روشن تر شدن موقعیت است و… اما متن او از نویسنده پیشی گرفته، نویسنده را پشت سر گذاشته، پیش از نویسنده خود حرکت و سمت گیری خود را مشخص کرده است.
اگر فرض متن یعنی «نتایج به نفع روندهای دموکراتیک در کشور» درست باشد، سیاست عملی معلوم است. شرکت در انتخابات به سود «بلوک رفسنجانی ـ روحانی».
پس از سی سال طرفداری صریح و بی نتیجه از این و آن جناح حکومتی احتیاط واجب است. این بار گربه مرتضا علی کمی محتاط شده است. نه در حرکت اول، که گام به گام، به قبله تشویق مردم به شرکت در انتخابات به سود این و آن جناح سمت گیری می کند.
آیا دوستمان خلیق این بار با این متن و باند معروف رهبری اسبق همراه می شود یا با تجربه سالیان و آرمان های خود و ما؟ نمی دانم…
سایت «اخبار روز»