شبکههای رسانهای اجتماعی به تملک گرفته شده، باید به مالکیت عمومی محلی و جهانی درآید.
فیسبوک ازجمله شرکت های بزرگ دنیا است که همراه با گوگل ،آمازون، اپل و مایکروسافت ملقب به«پنج غول ترسناک» شده است. در چند سال گذشته، طیف گسترده ای از روشنفکران از علاقمندی به شرکتهای فنآوری بزرگ دست کشیده اند. «پنج غول ترسناک» – گوگل، آمازون، فیسبوک، اپل و مایکروسافت – با مجموع ثروت بیش از ۵ تریلیون دلار، قدرت عظیمی را به دست آورده و به کار گرفته اند. پس از سال ها ادغام فعالیتها در بازار و رفتارهای بهره کشانه، منتقدان آمریکایی تلاش می کنند تا انحصار شرکتهای فنآوری بزرگ را با قانون ضد انحصار متوقف کنند.
شبکههای رسانه های اجتماعی محور این بحث هستند. آن ها حریم خصوصی را نقض میکنند، محتواهای تهییجی و اخبار جعلی را تقویت می کنند و توجه کاربران خود را ماهرانه جلب می نمایند. تجزیه رسانههای اجتماعی بزرگ عالی به نظر می رسد، اما در عمل چگونه دیده می شود؟ تعدادی از حقوقدانان دانشگاهی و سیاستمداران، برای به وجود آوردن بازار رقابتی و نظارت بیشتر، بازسازی رسانه های اجتماعی را با استفاده از قانون ضد انحصار مطرح می کنند. واگذاری این وظیفه به بازار ایده بدی است، چون مشکل اصلی یعنی کنترل اختصاصی بر شبکهها و بهره برداری از توجه کاربران برای به دست آوردن سود را حل نمیکند. یک راه حل مبتنی بر دیجیتال سوسیالیسم مورد نیاز است تا رسانه های اجتماعی را به رسانههای دیجیتالی دمکراتیک تحت تملک عمومی جهانی تبدیل کند. این امرمی تواند شرکتهای رسانههای بزرگ اجتماعی را به وسیله قرار دادن مالکیت عمومی و کنترل مستقیم مردم حذف کند .
طرح ضد انحصار
تعداد زیادی از محققان دو ایده اصلی را برای تجزیه رسانه های اجتماعی مطرح کرده اند که هیچ کدام برای اهدافشان به اندازه کافی کارآمد نیست. اولی به دنبال برچیدن ادغام های گذشته است. برای مثال، فیسبوک سال ها پیش اینستاگرام و واتس اپ را خرید و حالا در پی این است که آن ها را در یک شبکه ی یکپارچه یکی کند. محققانی مانند تیم وو[1]، سارا میلر[2]، و مت استولر[3] پیشنهاد کرده اند فیسبوک، اینستاگرام، و واتساپ سه شرکت جدا باشند، آنها امیدوارند این شرکتها پس از این کار، برای جلب مشتری رقابت کنند. این باعث می شود تا با کاربران با احترام رفتار شود. فعلا دلیل خوبی برای این باور وجود ندارد که حریم خصوصی و رقابت بیشتر خود به خود بتواند لزوما رفتارهای آزارنده را مهار کند. حتی اگر این شرکت ها جدا شوند، با توجه به این که مدل تجارت آن ها براساس ارائه تبلیغات و بهره برداری از اطلاعات کاربران خود است، انگیزه قوی برای تغییر دادن رفتارهایشان ندارند.
علاوه براین، این شرکت ها می توانند از تفتیش اطلاعات کاربران سود ببرند، چون داده ها از طریق سکوی رایانش آن ها در حال اجراست و مردم را مجبور می کند تا برای تعامل با دوستان و خانواده خود بخشی از شبکه آن ها باشند. برای مثال اگر یک کاربر عملکرد حریم خصوصی فیسبوک را دوست نداشته باشد، می تواند آن را ترک و شبکه دیگری را انتخاب کند. اما بعدا باید دوستانشان را متقاعد کنند که به او بپیوندند.
نظریه دوم برای حل این مسئله، یکپارچه کردن شبکههای اجتماعی را پیشنهاد می کند. در این حالت، سکوی رایانش رسانه های اجتماعی مجبور خواهد شد به اعضای یک شبکه اجازه دهند با اعضای شبکه دیگر ارتباط برقرار کنند . برای مثال، یک کاربر فیسبوک وقتی وارد فیسبوک شود، می تواند زیر یک پست از یوتیوب نظر خود را از همان فیسبوک ارسال کند و برعکس. داده های کاربران هم چنین باید قابل انتقال باشند تا آنها بتوانند مشخصات خود را به سیستم دیگری انتقال دهند. قابلیت عملکرد مشترک، در دیگر سرویس های ارتباطی مثل شبکه تلفن و ایمیل وجود دارد. به هر حال در طرح ضد انحصار “رقابت از طریق عملکرد مشترک” به شدت ناقص است.
دلیل اینکه شرکتهای بزرگ رسانه های اجتماعی قادر به یورش بردن به داده های همه و سوء استفاده از کاربران هستند این است که آنها واسطه ای متمرکز و مبتنی بر رایانش ابری هستند. اگر من بخواهم عکسی را با شما به اشتراک بگذارم، اول آن را برای مثال به سرور فیس بوک بارگذاری می کنم، و بعد شما آن را از سرور فیسبوک دانلود می کنید. تجربه کاربر توسط نرم افزار شبکه فیسبوک تصمیمگیری می شود. این شکل مرکزگرایی مبتنی بر رایانش ابری، قدرت شرکت ها را به سکوی رایانش و داده ها اعمال می کند. مالکیت خصوصی شبکه به شرکتها قدرتی می دهد تا به داده های کاربران یورش ببرند و تبلیغات بیشتری ارائه دهند. خصوصی سازی شبکه ها با قابلیت عملکرد مشترک، این قدرت پویا را تغییر نمی دهد. شرکت ها به سادگی برای جمع آوری داده ها و ارائه ی تبلیغات بیشتر و بنابراین کسب سود بیشتر به رقابت می پردازند.
بعضی از محققان ضد انحصارهمچنین پیشنهاد کرده اند که شبکه های رسانه اجتماعی می توانند این مسئله را با دریافت پول از کاربران حل کنند. کاربرانی که جاسوسی و تبلیغات را دوست ندارند میتوانند به جای آن برای استفاده از شبکه اجتماعی پول پرداخت کنند. به نظر میرسد یک شبکه اجتماعی مبتنی بر اشتراک برای طبقه متوسط و بالای جامعه خوب باشد، اما این راه حلی برای میلیاردها مردمی نیست که در فقر زندگی میکنند. کسانی که درآمد کمی دارند و یا هیچ درآمدی ندارند ، نمی توانند “برای حفظ حریم خصوصی” و یا مزایای دیگر “بدون استثمار” ، مانند دسترسی بدون آگهی، هزینه کنند. این معضل به اکوسیستم موبایل هم سرایت می کند، جائی که ۷۰ درصد برنامه ها از طریق ردیابهای مخفی، جاسوسی کاربران را می کنند. کنترل نرم افزارها توسط مالکیت خصوصی، مانع کنار گذاشتن سوء استفاده کنندگان نمی شود، و رقابت بین میلیون ها برنامه، هیچ کاری برای جلوگیری از سوء استفاده ناشران از کاربران نمی کند.
ایجاد یک شبکه اجتماعی عمومی
پیشنهاد جدید ضد انحصار در رفع مشکلات رسانههای اجتماعی ناکام خواهد ماند، زیرا این پیشنهاد به رقابت در یک سیستم سرمایه داری وابسته است. بنابراین یک راه حل واقعی، باید انگیزه سود را از بین ببرد و به مردم کنترل مستقیم بر ابزار عملکرد کامپیوتر را بدهد. برای تنظیم رسانهی اجتماعی، فعالان و قانون گذاران باید بر راه حل دیجیتال سوسیالیستی یعنی راه حلی عمومی – دربردارنده ی اصول آزادیخواهانهی سوسیالیستی مستقل، غیرمتمرکز و فدراتیو- فشار بیاورند. رسانه اجتماعی باید از یک شرکت سودجویانه به یک مالکیت دمکراتیک عمومی انتقال داده شود. شالوده فناوری آن در حال حاضر ایجاد شده است. ( که در ادامه آن را شرح می دهم.)
برای این کار، ما به تصویب قوانین برای تحمیل تکنولوژی غیر متمرکز، آزاد و راه حل های تکنولوژیکی متن باز در فضای رسانه اجتماعی نیاز داریم . شرکت های بزرگ تکنولوژیکی باید مجبور شوند از سوء استفاده از داده کاربر دست بکشند و زیر ساخت های شبکه های اجتماعی باید به صورت متن باز و در کنترل کاربران باشد، به این ترتیب همه می توانند کد را بررسی کرده و از تجربه کاربران استفاده کنند.
دولت ها باید برای اطمینان از این که زیرساخت شبکه به خوبی توسعه یافته و نگهداری می شود، به نفع تکنولوژی یک اینترنت عمومی سوبسید بدهند. می توان برای توسعه نرم افزار در دانشگاه های دولتی و سازمان های غیر انتفاعی به فنآوران پول پرداخت کرد. توسعه دهندگان در سراسر جهان با هم همکاری میکنند و کدها را از هم قرض می گیرند، در ضمن افراد و جوامع به شبکه ها می پیوندند یا شبکه های جدیدی می سازند که به نظرشان مناسب می آید. دولت ها باید به پهنای باند اینترنت و زیرساخت های رایانش های ابری شخصی[4] یارانه پرداخت کنند. برای خانواده های کم درآمد می توان وسایل فریدم باکس[5] ارزان فراهم کرد و مزرعه ی سرور[6] به وسیله انجمن های محلی راه اندازی شود.
شرکتها ممکن است به نوعی مشارکت کنند، اما قوانین جدید و فن آوری های نو به طور موثری توانایی آن ها را در خصوصی سازی کنترل ، تولید سودهای کلان ، پیش بردن تبلیغات یا جاسوسی از کاربران را از بین می برد.
بودجه برای اجرای شبکه های اجتماعی را می توان با گرفتن مالیات از ثروتمندان وشرکتهای تکنولوژی بزرگ به دست آورد. منابع برای زیرساخت و توسعه باید برای مردم جهان جنوب به عنوان غرامت استعمار، از جمله درآمدهای اخیر از طریق استعمار دیجیتالی، گسترش یابد.
تمرکززدایی از رسانههای اجتماعی
اساس یک سیستم رسانه اجتماعی مبتنی بر منافع عمومی، بر عهدهی فدیورس[7] گذاشته شده است – گروهی از شبکه های اجتماعی قابل رد و بدل کردن اطلاعات بر اساس نرمافزار آزاد و متن باز. برنامه های فدیورس، عبارتند از ماستودون[8] (مشابه توییتر)، پیر تیوب[9] ( مشابه یوتیوب)، و پیکسل فد[10] ( مشابه اینستاگرام).
شبکه اجتماعی ماستودون که بیشتر از چهار میلیون کاربر ثبت نام شده دارد، بهترین نمونه تا امروز است. مجموعه ویژگی های آن به توییتر شباهت دارد: شما میتوانید روی صفحه خود بگذارید و برای پست های دیگران”لایک ” بزنید و”به اشتراک بگذارید”، دوستانتان را دنبال کنید و غیره. هرچند، تفاوت های اساسی هم وجود دارد. مشخصا، یک سرور یا مدیر مرکزی وجود ندارد که از طریق آن فعالیت همه کاربران، داده ها و اعضا جریان داشته باشد. درعوض، شما به یکی از سرورهای بسیاری به نام شیء[11] وصل می شوید که داده های کاربر را میزبانی می کند و انتقال می دهد. هر شیء مجموعه و شرایط خود را دارد: ممکن است نفرت پراکنی و هرزه نگاری را ممنوع کند یا روی به اشتراک گذاشتن سرگرمی یا علاقه متمرکز شود. برای باز کردن یک حساب ، شما به سادگی بوسیلهی یک شیء ثبت نام می کنید. برای مثال، اجازه دهید بگوییم که شما نام کاربری آلیس را در نمونه ای به نام “instance.123.social” انتخاب کنید. مسئولیت رسیدگی به رسانه های اجتماعی[12] شما چنین است: @ alice@123.social
از طرف دیگر، شما میتوانید شیء خود را در میزبان کار سازی کنید. و کد رفتار را به دلخواه خود تنظیم کنید.
کاربران فدیورس از پروتکل های ارتباطی مانند اکتیویتی پاب[13]استفاده می کند که کاربران بتوانند متقابلا از تمام پلتفرمها استفاده کنند. برای مثال یک کاربر از ماستودون می تواند یک نظری را پست کند و کاربری از شبکه ی اجتماعی اپیرتیوب را دنبال کند. این شبیه ایمیل است که شما می توانید از جی میل به یاهو میل پیام بفرستید. در توئیتر، شما یک ” تایم لاین” دارید که پست ها و فعالیت های بقیه کاربران را نمایش می دهد. با ماستودون شما از بین سه “تایم لاین” می توانید انتخاب کنید. اولین آن تایم لاین صفحه[14] شماست که شامل مندرجات شما است ( مانند پست ها یا ویدیوهای به اشتراک گذاشته شده) توسط افرادی که دنبال می کنید را نمایش می دهد. دومی یک تایم لاین محلی است که مندرجات گذاشته شده توسط اعضای نمونه شما را نمایش میدهد. سومی تایم لاین فدرال شماست که مندرجات بقیه نمونهها را نمایش می دهد. هر تایم لاین راه متفاوتی برای ارتباط متقابل و دیدن مندرجات ارائه میدهد.
برای اطمینان از اینکه تجربه ی شما امن و دلپذیر است، ماستودون سیاست های تعدیل محتوای گوناگونی[15] را ساخته است. کاربران منفرد میتوانند کاربران و شیءهایی را فیلتر کنند که نمی خواهند ببینند یا با آن ارتباط داشته باشند. شیءهای تعدیل کننده هم می توانند بقیه کاربران یا بقیه شیءها را فیلتر کنند. برای مثال اگر یک شیء پر از مطالب برتری نژادی سفید پوستان باشد، شما یا ادمین شیء شما می تواند آن شیء را مسدود کند.
ایجاد توانائی درافراد برای ساختن شیء خودشان، و تعامل در سراسر شبکه، و تنظیم کد خود برای تضعیف مالکیت متمرکز و کنترل رسانه های بزرگ اجتماعی مهم است. و از آنجایی که نرم افزار سروری که ماستودون را پشتیبانی میکند تحت مجوز یک نرم افزار آزاد[16] قوی است، لذا مردم می توانند آن را طوری تنظیم کنند که مطابق دلخواه آنها عمل کند.
برای مثال، بعضی برنامه نویسان برنامهی گلیچ[17] را توسعه میدهند که نسخه ی اصلاح شدهای از ماستودون است و مجموعه ای از ویژگی های خاص خود را دارد که در آن نهاده شده است. در گلیچ می توانید پست های خود را فقط به صورت محلی تنظیم کنید تا در خارج از شیء ها ظاهر نشود. این شبکه نرم افزار متن باز پاسخگویی مستقیم به بخش عمومی را ایجاد می کند. اگر برنامه نویسان ماستودون سعی کردند، برای مثال، بنر تبلیغات را درون پلاتفرمشان قرار دهند، یک برنامه نویس بیرونی دیگر می تواند کد را بگیرد، آگهی را خارج کند، و یک شیء بدون تبلیغات را به جمع ارائه دهد.
مدل رایج فدیورس بیشتر غیر متمرکز است، اما برای پیشرفت بیشتر جا دارد. هنوز مسئولان سرورها این قدرت را دارند که کاربران را تحت نظر بگیرند (و تصمیمات حراستی ناظر) را بر اعضای شیء تحمیل کنند. این یعنی که کاربران باید به مسئول سرورها که با او قرارداد بسته اند اعتماد کنند. برنامه نویسان نرم افزار آزاد در حال ساختن تکنولوژی همتا به همتا[18] هستند که قدرت را کاملاً تقسیم و حریم خصوصی همه کاربران را حفظ می کند.
شبکه لیبرسوشال [19] یک نظر اجمالی در مورد چگونگی کارکردش ارائه داده است. در این شبکه هیچ نیازی به اعتماد به گردانندگان سرورها وجود ندارد، چون ساختار شبکه همتا به همتا، آن ها را یک سره حذف می کند. در عوض شبکه اجتماعی با اجتماع کاربران نهائی از طریق نرم افزار لیبرسوشال کار میکند. شبکه رایگان است ومتن باز است، کار کردن با آن آسان است، و اجازه می دهد کاربر تجربه خود را شخصی سازی کند- مانند نحوه دیده شدن دیوار کاربر، یا بازی های جمعی. هرکس با استفاده از افزایه[20] می تواند آن را نصب یا دانلود کند. لیبرسوشال در مرحله تست است (که ممکن است به زودی برای عموم آزاد شود). زمانی که راه بیفتد، برنامه نویسان مدل چشمگیرتری برای شبکه اجتماعی کاملاً غیر متمرکز ساخته اند.
جایگزین کردن دیجیتال سوسیالیسم به جای سرمایه داری دیجیتالی
قوه ی ابتکار جامعه نرم افزار آزاد، در مبارزه برای حقوق و برابری فناوری امری محوری است. راه حل هایی مانند فدیورس و لیبرال سوشال اثبات می کنند جهانی که درآن از کاربران سو استفاده نکنند، امکان پذیر است. اما آن ها به تنهایی نمی توانند میلیاردها کاربر که در رسانه های بزرگ اجتماعی گیر کرده اند را بیرون بکشند. فعالان باید سرانجام برای فناوریها و قوانین و مقررات جدید، قوانینی که رسانه های بزرگ اجتماعی را ریشه کن کرده و جهان را به یک رسانه اجتماعی تبدیل کند، به فشار متوسل شوند.
متاسفانه، پیشنهادهای قانونی فعلی توسط دانشمندان حقوقی ایالات متحده و کنگره الگوی سرمایه داری را ترویج می کنند – جایی که فیسبوک ها و توئیترهای بسیاری برای به دست آوردن داده ها و جلب توجه کاربران با هم رقابت می کنند. این مسئله ما را حل نمیکند. همانطور که نمی توانیم بحران آب و هوا را با ذغال سنگ “تمیز” ، راه حلهای انرژی مبتنی بر «همان راه حلهای گفته شده»، یا اصلاحات مبتنی بر بازار و کلاهبرداری رفع کنیم، ما نمی توانیم رسانه های اجتماعی را با صاحبان شرکت ها ، فناوری مالکیتی[21] ، رایانش ابرهای متمرکز و رقابت در بازار رفع کنیم. به قولی، چاقو دسته اش را نمی برد.
راه حل واقعی، دیجیتال سوسیالیسم یعنی رسانه های اجتماعی غیر متمرکز عمومی مبتنی بر فناوری آزاد و متن باز است که توسط قوانین و منابع مالی عمومی پشتیبانی شود. پی ریزی ها آماده شده است، اما برای به سرانجام رساندن آن یک جنبش مردمی لازم است .
۱
[1] Tim wue
[2] Sarah Miller
[3] Matt Stoller
[4] Personal cloud
[5] FreedomBox سروری ست خصوصی که مردم را برای ایجاد خدمات خودشان توانمند می کند.
[6] کار سازگان یا مزرعهٔ سرور (به انگلیسی: server farm) یا خوشهٔ سرور (به انگلیسی: server cluster) مجموعهای از سرورهای رایانهای است که معمولاً برای اهداف تجاری مورد استفاده قرار میگیرند.
[7] فدیورس (انگلیسی: Fediverse) به معنی گروهی از سرورهای فدراسیون به هم پیوسته هستند که که برای وبگاههای اینترنتی (نظیر شبکههای اجتماعی، میکروبلاگینگ، وبلاگنویسی یا تارنماها) و سرویسهای میزبانی پرونده بکار میروند، این تعریف زمانی رخ میدهد که میزبانیهای مستقل متقابلاً با هم ارتباط برقرار کنند.
[8] Mastodon
[9] PeerTube
[10] PixelFed
[11] Instances https://en.wikipedia.org/wiki/Instance_(computer_science)
[12] A social media handle is a public username used on social media accounts.
[13] اکتیویتیپاب ActivityPub یک پروتکل آزاد و غیر متمرکز شبکههای اجتماعی بر اساس Pump.io است.
[14] Home timeline
[15] Content moderation
[16] نرمافزار آزاد (به انگلیسی: Free software) نرمافزاری است که بههمراه کد منبع توزیع شده و با قوانینی منتشر میشود که آزادی استفاده، مطالعه، ویرایش و انتشار مجددِ کاربران را تضمین میکند.
[17] Computer glitch
[18] همکاربههمکار یا همتابههمتا نام گونهای از معماری شبکههای رایانهای است. در این نوع شبکه، رایانههای کارده و کارخواه هر دو در یک سطح کار میکنند، به این مفهوم که هر رایانه میتواند از اطلاعات رایانهٔ دیگر استفاده کرده یا به رایانه دیگر اطلاعات بفرستد. این نوع شبکه سادهترین و سریعترین روش شبکهسازی میباشد. شبکه همتا-به-همتا (Peer-to-Peer ,P2P) که در آن نودهای متصل بهم (همتا) بدون نیاز به سیستم مدیریت مرکزی با یکدیگر داده تبادل می کنند.
[19] LibreSocial نرم افزاری ست که می توان بوسیلهی آن شبکه اجتماعی مجازی درست کرد
[20] افزایه (به انگلیسی: Plug-in) ابزاری کاربردی و کوچک و وابسته به یک نرمافزار میزبان دیگر (مانند مرورگرهای وب) است و به تنهایی کاربردی ندارد. افزایه، خود نوعی برافزا (Add-on) است.
[21] نرمافزار مالکیتی یا نرمافزار انحصاری (به انگلیسی: Proprietary software) نرمافزاری است که در مالکیت انحصاری برنامه نویس و توزیعکنندگانش قرار دارد و مطابق با موافقتنامههای نرمافزاری نمیتوان آنها را تکثیر و توزیع کرد. در این نرمافزارها نمیتوان مانند نرمافزارهای متنباز به کد مبدأ دسترسی داشت. محدودیتهایی که برای این دسته از نرمافزارها وجود دارد معمولاً توسط ناشران آنها در موافقت نامه مجوز نرمافزار (End user license agreement) بیان میشود که شرط استفاده از این نرمافزارها منوط به پذیرش این موافقت نامه است.