انتشار و ترجمه بخشهایی از کتاب خاطرات جان بولتون این روزها تاریخ نزدیکی را برایمان افشا میکند. تاریخ روزهای پرالتهاب سال گذشته؛ روزهای اشتیاق وصفناشدنی واشنگتن به مذاکره با تهران و روزهایی که احتمال حمله به ایران میرفت.
بولتون در کتاب خاطراتش با نام «اتاق حوادث» یا «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» به روایت حوادثی پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید:
خبرگزاری فارس بخشی از این کتاب را اینگونه روایت کرده است: «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید نوشته که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، سال گذشته میلادی (۲۰۱۹)، از «آبه شینزو»، نخستوزیر ژاپن، درخواست کرده بود که میان واشنگتن و تهران میانجیگری کند که البته امیدی نداشت آبه بتواند در این مأموریت موفق عمل کند». آبه شینزو در ژوئن ۲۰۱۹ (خرداد ۹۸) به ایران سفر کرد. بولتون در کتاب خود درباره سفر نخستوزیر ژاپن به تهران نوشته است که بعد از آنکه آبه موفق نشد در مأموریت میانجیگری میان واشنگتن و تهران موفق عمل کند، ترامپ در تماسی تلفنی به او گفت نباید از شکست کامل در این مأموریت احساس گناه کند.
بولتون همچنین در کتاب خود نوشته است که ترامپ انتظار نداشت نخستوزیر ژاپن در این مأموریت موفق شود و بههمیندلیل از نتیجه سفر او به تهران بههیچعنوان متعجب نشد.
بولتون در کتاب خود یاددآوری کرده است که در ابتدا در جریان درخواست ترامپ از آبه برای میانجیگری میان آمریکا و ایران نبوده است. «برای من روشن بود که ترامپ، آبه را وارد نقشی میکند که احتمالا به شکست منتهی میشود». در کتاب بولتون نام ایران بیش از هر کشور دیگری تکرار شده است؛ ۳۷۲ بار تکرار، بالاتر از روسیه، چین و کره شمالی.
بیبیسی نیز در ترجمه بخشی از این کتاب در گزارشی نوشته «آقای بولتون که به تندروی در سیاست خارجی شهرت دارد، در کتابش نوشته که چطور منصرفشدن آقای ترامپ از حمله به ایران او را به آستانه استعفا کشانده بود و این تنها یکی از دفعاتی است که او میخواست استعفا دهد».
در میان 14 فصل این کتاب، دو فصل طولانیتر به ایران اختصاص دارد. آقای بولتون در فصل سوم کتاب با عنوان «آمریکا آزاد شد»، درباره خروج از توافق هستهای با ایران نوشته که به گمان او بهنوعی آزادی آمریکا بود. در فصل دوازدهم هم نویسنده دوباره به موضوع ایران بازمیگردد و اینبار درباره تنشهای بین دو کشور و تلاشهای کشورهای دیگر برای ایجاد ارتباط بین ایران و آمریکا مینویسد. طبیعتا در همین فصل است که او از تلاشهای کشورهای عربی و اسرائیل برای برقرارنشدن دیدار بین سران دو کشور هم یاد میکند و البته در همه 14 فصل و مؤخره کتاب یادی از ایران هم میشود.
همعقیده اما یک کم تندتر
«من و تو درباره ایران همعقیده هستیم؛ اما تو کمی سختگیرتری». این جمله رئیسجمهوری آمریکا به جان بولتون است که در کتاب آمده و آقای بولتون در تأیید میگوید: «صد درصد».
بولتون درباره خروج آمریکا از برجام نیز مینویسد که قرار بود آمریکا خروج خود از برجام را در روز هفتم ماه می ۲۰۱۸ اعلام کند، اما چون بانوی اول آمریکا در آن روز قرار بود برنامه خبرسازی داشته باشد، اعلام تصمیم آمریکا با یک روز تأخیر انجام میشود.
پیش از اعلام خروج از برجام، رئیسجمهوری آمریکا تلفنی با شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین، صحبت میکند. جان بولتون درباره این تماس نوشته است: «ترامپ گفت بهزودی بیانیهای درباره ایران صادر میکند و از او در حالت تقریبا بچگانهای پرسید که آیا شی میخواهد بداند تصمیم او چیست. شی گفت مثل اینکه او دلش میخواهد بگوید. ترامپ هم در حالتی شبیه به «چرا که نه؟» به او گفت».
بنا به نوشته جان بولتون، واکنش رهبر چین طوری بود که به آقای ترامپ بفهماند او قصد ندارد این موضوع را عاملی برای سایهانداختن بر روابط دو کشور کند.
حملهای که انجام نشد
واقعه دیگری که آقای بولتون مفصل ماجراهای پشت پرده آن را نوشته، ماجرای حملهای به ایران است که آمریکا طراحی کرده بود و انجام نداد. بعد از اینکه ایران، یک هواپیمای بدون خلبان آمریکایی را زد، گروهی از مشاوران و وزرای آقای ترامپ دور هم جمع شدند و برای حمله تلافیجویانه به ایران برنامهریزی کردند. آقای بولتون نوشته که او و وزیر خارجه میخواستند به تعداد بیشتری از اهداف در ایران حمله کنند، اما سرپرست وزارت دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش میگفتند که سه هدف کافی است. این گروه تصمیم میگیرند برای همان سه هدف برنامهریزی کرده و به آقای ترامپ گزارش کنند.
جلسه به پایان میرسد و قرار میگذارند ساعت ۹ شب به وقت شرق آمریکا حمله انجام شود… . حدود ساعت 19:20، او هنوز در ترافیک سنگین شهر بود که از کاخ سفید با او تماس میگیرند و آقای ترامپ به او میگوید که خیال ندارد حمله را انجام دهد. وکیل شورای امنیت ملی آمریکا به آقای ترامپ گفته بود که ممکن است 150 نفر در این حمله کشته شوند و آقای ترامپ فکر کرده بود که یک هواپیمای بدون سرنشین چنین ارزشی ندارد.