حمیدرضا نجفی راد، ازکارافتاده کارگری است؛ او از دغدغه هایش می گوید؛ دغدغه های مشترک کارگران بازنشسته: چرا دریافتی ماهانه کارگران بازنشسته تا این اندازه پایین است و دولت هم فکری به حال این اوضاع نمی کند؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، سالها کار کردن، کار به معنای واقعی آن یعنی ایستادن پای کوره های ذوب یا عرق ریختن در خطوط تولید در گرما و سرما، کار دشواری است؛ از آن دشوارتر اما روزهایی است که قرار است ایام فراغت و استراحت باشد اما برای یک کارگر بازنشسته با یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان حقوق ماهانه، هیچ فراغت و استراحتی در کار نیست.
حمیدرضا نجفی راد، بازنشسته یا دقیق تر بخواهیم بگوییم از کارافتاده ی «کلید و پریز البرز» است؛ او از دردها و نگرانیهای خودش می گوید؛ دردها و نگرانی هایی که مختص او تنها نیست؛ کارگران بسیاری بعد از سالها انباشتِ ماهانه ی بخشی از ثروت ناچیز خود در صندوق تامین اجتماعی، در دوران بازنشستگی و پیری از وضع زندگی خود راضی نیستند؛ نمی توانند با آنچه ماهانه به عنوان مستمری می گیرند، حتی نصف هزینه های خانواده های خود را تامین کنند و بعد از سالها تلاش بی وقفه در خطوط تولید، اگر از کارافتاده و بیمار باشند، هیچ راهی برای جبران کاستی های زندگی دشوار خود ندارند.
نجفی راد از آنچه باید باشد و نیست، می گوید؛ از رنج ها و مصائب کارگران بازنشسته. پای حرف ها و درد دل هایش می نشینیم و همانطور که به او قول داده ایم، حرفهایش را عیناً، تمام و کمال منتشر می کنیم:
چرا تامین اجتماعی همسان سازی را اجرا نکرده است اما سایر صندوق ها این کار را صورت داده اند؟!
«دولت تا الان بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است اما این بدهی را نمی پردازد و به همین دلیل، وضع کارگران بازنشسته تا این حد خراب است. حالا بازنشستگان صندوق کشوری و لشگری که همان کارمندان بازنشسته و بازنشستگان نیروهای مسلح هستند را در نظر بگیرید؛ با اینکه علی ربیعی وزیر کار سابق و وزیر کار فعلی خودشان بارها در رسانه ها اعلام کردند صندوق کشوری ورشکسته است و دولت از بیت المال دارد هزینه های آن را تامین می کند، نسبت به بازنشستگان کارگری وضع خیلی بهتری دارند؛ هم حقوق شان از کارگران بازنشسته بیشتر است و هم همسان سازی را برایشان اجرا کرده اند؛ اما تامین اجتماعی که وضع مالی اش به حمدالله بهتر است و کارفرماها هر ماه ۳۰ درصد از دستمزد کارگران را به حسابش می ریزند، هنوز همسان سازی را اجرا نکرده است. چرا صندوقی که به گفته خود آقایان ورشکسته است و دستش در جیب بیت المال، همسان سازی را برای بازنشستگان خود اجرا کرده است اما تامین اجتماعی که خدا را شکر سر پاست و درآمد منظم ماهانه دارد، هنوز همسان سازی را اجرا نکرده است؟! من از مسئولان و وزارت کار درخواست دارم به این ابهام پاسخ دهند.»
بعد از گلایه بابت اجرا نشدن همسان سازی، نجفی راد به موضوع پایین بودن مستمری کارگران بازنشسته می پردازد؛ کارگرانی که چه بازنشسته عادی باشند، چه بازنشسته سخت و زیان آور و چه از کارافتاده، در یافتی ماهانه شان به مراتب از سایر بازنشستگان کمتر است: «الان یک کارمند ساده کشوری، مثلاً یک آبدارچی وقتی بازنشسته می شود کمتر از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان در ماه نمی گیرد. اما تامین اجتماعی که خودش درآمد دارد و در ضمن بیشتر از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان از دولت بدهکار است به بازنشستگان خود زیر دو میلیون تومان مستمری ماهانه می دهد!»
با یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان داروهایم را بخرم یا مخارج خانواده را بپردازم؟!
او ز زندگی امروز خود راضی نیست؛ مخارج سنگینِ خانوار و مداخل ناچیز با هم نمی خواند: «من هجده سال سابقه کار داشتم. دچار افسردگی شدید و بیماری قلبی شدم. سال ۷۳ من را از کارافتاده کلی کردند. حالا بازنشسته سالم می تواند دوباره در دوران بازنشستگی جایی کار کند اما ازکارافتاده دیگر توان کار کردن ندارد. من باید داروی اعصاب و داروهای قلب را آزاد بخرم؛ در عین حال باید یک خانواده شش نفره را با مستمری کم اداره کنم؛ یک بچه سرباز دارم. یک دختر دمِ بخت دارم که پول ندارم برایش جهیزیه تهیه کنم؛ او چطور می تواند ازدواج کند آخر. از ۷۳ تا الان ۲۶ سال گذشته است اما تامین اجتماعی الان به من ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان مستمری می دهد؛ فقط ماهی یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان! من از کارافتاده با این پول داروهایم را بخرم یا خرج خانواده را بدهم؟! من بازنشسته ی از کارافتاده می پرسم پس چرا دولت پول همسان سازی را دارد به صندوق کشوری بدهد اما بدهی تامین اجتماعی را ندارد که بپردازد؟! اگر دولت بدهی سازمان را بدهد، تامین اجتماعی هم همسان سازی را انجام می دهد. با کمک دولت، کف مستمری کشوری ها شده ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان، برای ما هنوز یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است!
نجفی راد از اظهارات مسئولان دلتنگ است؛ مسئولانی که به گفته او درد کارگران بازنشسته ای که با یک میلیون و ۵۰۰ یا ۶۰۰ هزار تومان باید خانواده های پنچ نفره یا شش نفره را اداره کنند، نمی دانند: « چند روز پیش مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی خیلی راحت گفت ما برای اجرای همسان سازی مشکل داریم! من سوال می کنم چه مشکلی؟! چرا بدهی سازمان را از دولت نمی گیرید؟ چرا به فکر کارگران بازنشسته نیستید؛ فقط پایه مستمری را که یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده، تازه بعد از سه ماه رسانده اند به یک میلون و ۹۱۱ هزار تومان؛ خیلی زحمت کشیده اند! وقتی یک آبدارچی کشوری با اینکه ادعا می کنند صندوق آنها ورشکسته است، حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان می گیرد، چرا باید من کارگر بازنشسته زیر دو میلیون تومان حقوق بگیرم؛ آنهم در شرایطی که صندوق من ورشکسته نیست و درآمد مستمر و مدام ماهانه دارد!»
چگونه یک خانواده شش نفره را ۲۶ سال بعد از بازنشستگی با یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اداره کنم؟!
نجفی راد اضافه می کند: دولت از اول انقلاب، ۳ درصد حق بیمه سهم دولت را به سازمان نپرداخته؛ امروز بابت این سه درصد که روی هم تلنبار شده، بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان به سازمان بدهکار است؛ وقتی می گویم به سازمان بدهکار است، معنایش این است که به کارگران بدهکار است؛ دولتی که بدهی خود را به کارگران نمی پردازد، چگونه می تواند ادعا کند به فکر زحمتکشان و طبقه کارگر هست؟! دولت ما کلاً نسبت به کارگران شاغل و بازنشسته و مسائل و مشکلات آنها بیخیال است؛ اصلاً هیچ اهمیتی به کارگر نمی دهد؛ شما می دانید که کارگر کار فیزیکی انجام می دهد اما کارمند توی دفتر و جلوی کولر می نشیند و کار می کند. آن وقت زندگی آنکه واقعا «کار» کرده باید اینقدر سخت باشد؛ من شبی ده تا قرص می خورم؛ از کارافتاده هستم اما به خاطر این زندگی سخت، روز به روز وضع اعصابم بدتر می شود؛ شبها خوابم نمی برد. روز به روز تحلیل می روم و ضعیف تر می شوم…..
او یک پرسش اساسی دارد: چگونه یک خانواده شش نفره را ۲۶ سال بعد از بازنشستگی با یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اداره کنم؟! اگر مدیرعامل سازمان، وزیر کار و جناب رئیس جمهور به این سوالِ من پاسخ بدهند دیگر هیچ حرفی ندارم…..
گفتگو: نسرین هزاره مقدم