دوباره شاهد فروزانشدن شعلههاي خشم هستيم. پيش از برافروختهشدن آتش در مينياپوليس، به نظر ميآيد هفتههاي پاياني ماه مي2020، به يک معماي رياضي بدل شده: محصولِ تلفيق دو بحران همزمان، چه خواهد بود؟ آمار رسمي مرگومير ناشي از کوويد-19 در ايالات متحده، به بيش از صد هزار نفر رسيده و اين در حالي است که مشکلات اقتصادي برآمده از اين بيماري، باعث خروج 40 ميليون نفر از چرخه اقتصاد اين کشور شده است. درک اين موضوع که چنين بحراني آنقدر سريع در آمريكا ريشه دوانده، دشوار و دور از ذهن است. ديگر اينکه ما در روز يادبود، شاهد تصاوير رنجآور مرگ جورج فلويد به دست پليس مينياپوليس بوديم و روز جمعه که تصاوير مغازههاي غارتشده و ساختمانهاي آسیبدیده در رسانهها منتشر شد. اينها تمام شواهدي بودند بر اينکه وقتي بحراني به توان دو برسد، بايد منتظر چه عواقبي بود. اين اتفاقات در آمريكا به ظاهر ارتباطي با هم ندارند؛ اما با مديريت بياعتبار دولت ترامپ از زمان آغازِ هر دو واقعه، شاهد تشديد اثرات بودهايم. در ماه مارس، رئيسجمهور ترامپ مدعي شد: «هيچکس نميتواند تبعات اين بيماري همهگير را پيشبيني کند». او اين جمله را در اوج بحران به زبان آورد و اين در حالي بود که تقريبا تمام کساني که تا حدي به بهداشت عمومي اهميت ميدادند، ميتوانستند تبعات آن را تخمين بزنند. در کمتر از دو دهه، ما شاهد اپيدميهاي ويروسي سارس، مرس، ابولا و H1N1 بودهايم. دولت اوباما، دبيرخانه شوراي امنيت ملي را براي کاهش تأثير اين رويدادها ترتيب داد. تشکيلاتي که در دولت ترامپ تا حد زيادي نابود شد. روز جمعه، ترامپ توييتي منتشر کرد مبني بر اينکه معترضان مينياپوليس، يک مشت «اراذل و اوباش»اند. با بياني که تا حد زيادي رنگ و بوي نژادپرستانه داشت و دوباره خاطرنشان کرد که ارتش در اين شهر حضور دارد. او هشدار داد که با تداوم ناآراميها، تيراندازي نيز خواهيم داشت. اين وضعيت برآمده از مشکلي است درازمدت که دولت فعلي به علائم هشداردهنده آن بيتوجه بوده. ترقيخواهان از لايحه جرم و جنايات سال 1994 به رياست جو بايدن انتقاد كردند، اما به يکي از آنها آنطور که بايد پرداخته نشد؛ شورشهاي سال 1992 در لسآنجلس پس از تبرئه چهار افسر پليسي که وحشيانه، رودني کينگ را مورد حمله قرار داده بودند (حادثهاي که ويدئوي آن نيز منتشر شد). همانطور که اغلب در مورد شورشها صدق ميکند، خشم پيشآمده در لسآنجلس، نه تنها نتيجه اين اتفاق، بلکه برآمده از سالها خشم فروخورده بود. لايحه جرم و جنايات به بخش حقوق مدني وزارت دادگستري اجازه داد تا با مذاکره درمورد احکام رضايتنامه که اصلاحات خاصي را براي پيگيري اعمال ميکنند، در پروندههاي ضروري مداخله کرده و مانيتورهايي را براي نظارت بر اجراي آنها فراهم کند. لسآنجلس ـ و بعدا فرگوسن و بالتيمور ـ نمونههاي پيشتاز چگونگي بروز چنين مشکلاتي بودند. اما در اين زمينه هم دولت ترامپ درست مثل پيمانکار ساختماني عمل کرده که نتوانسته ديوار باربر را تشخيص دهد. در ماه جولای 2017، ترامپ خطاب به مأموران قانون در سافوتکانتي، نيويورک، صراحتا بر اعمال خشونت بيشتر در مواجهه با مظنونان تأکيد کرد. او گفت: «مثل وقتي که شخصي را در ماشين ميگذاريد و در همين حين از سرش نيز محافظت ميکنيد. اما ميتوانيد دستانش را آزاد بگذاريد؛ اوکي؟» در ماه می، دادستان کل، جف سِشِنز، در سخناني به انجمن ملي افسران پليس اعلام کرد: «قرار نيست تمام پارلمان پليس را بدنام کرده و زير سؤال ببريم و قصد هم نداريم جزئيات کارهاي روزمرهشان را رصد کنيم». او در ماه نوامبر به عنوان يکي از آخرين اقدامات خود در اين راستا، توانايي بخش مدني در پيگيري احکام ادارات پليس را محدود کرد و اين به اين معناست که تا زماني که به نقطه انفجار نرسيده، اعتراضات صورت گرفته عليه مقامات پليس، حتي از نوع بدشان، قرار نيست پيگيري شود. روز پنجشنبه در کنفرانسي مطبوعاتي که مختصري به تحولات و پيشرويهاي اخير پرداخت، اريکا مکدونالد، دادستان ايالات متحده در منطقه مينهسوتا، گفت: «مشخصا رئيسجمهور ترامپ و ويليام بار، دادستان کل، مستقيما بررسي اين پرونده را عهدهدار شدهاند». اما اين حرف دقيقا به چه معناست؟ بار، رياست يک بخش حقوقي مدني را عهدهدار است که از قدرتش براي اعمال نفوذ با افسران پليس به ميزان فاحشي کاسته شده است. در پنج سال اخير، شهرهاي دوقلو شاهد سه تيراندازي جنجالي ديگر توسط پليس بودهاند: جار کلارک در سال 2015، فيلاندو کستيل در 2016 و جاستين داموند در سال 2017. تمامي اين جنايات نشانگاني داشتند از رويکردهاي نژادپرستانه. مثل موارد کوويد-19 که ابتدا از سياتل آغاز شد، مينياپوليس هم نمونهاي است موردي از اهميت برنامهريزي و پيشبيني. چندساعتي بيشتر از قتل جورج فلويد توسط پليسي که به مدت هشت دقيقه زانويش را بر گردن او ميفشرد نگذشته بود که رئيسجمهور توييت «تيراندازي» خود را منتشر کرد و دريک شوين، به اتهام درجه سوم «قتل» و درجه دوم «آدمکشي» بازداشت شد. توييتر در اقدامي بيسابقه، پست منتشرشده توسط ترامپ را به نوعي حمايت از خشونت متهم کرد چراكه تهديد رئيسجمهور به استفاده از سلاح نظامي در ارتش ايالات متحده، نادرست و عليه رفاه عمومي تلقي شده است. مشکلاتمان به طور کلي برآمده از ناشناختهها نيست. بلکه نتيجه بيکفايتي در استفاده از درسهاي گذشته است. در جولای 1967، پس از يورش وحشيانه پليس به کازينويي در ديترويت، شهر را آتش خصمانه مردم دربر گرفت. يک ماه بعد از آن، مارتين لوترکينگ، سخنرانياي کرد که در آن به چنين يورشهايي به چشم «پديدارهاي پايدار اجتماعي» نگاه کرده بود؛ پديدارهايي که در شرايطي قابل پيشبيني اتفاق ميافتند. دنبالهرويکردن از قانون رهبران پيشين شايد نتواند آينده را پيشبيني کند، اما لااقل امکان تخمين خطرات احتمالي پيشرو را فراهم ميکند. آنها تنها لازم است کمي باهوش باشند.
* نویسنده نيويورکر
شرق