۱۲ اردیبهشت، سالروز بزرگداشت معلم، در این سالها بیشتر از آن که یادآور شان و ارزش شغل معلمی باشد، تداعیگر بیانصافی و ظلمی است که در ابعاد گسترده به این قشر روا شده است. روز معلم قبل از هر چیزی، نمایانگر مطالبات بیپاسخ و اعتراضات صنفی معلمان است.
صدا و سیما، حاکمیت و دستگاههای تبلیغاتیِ نظام در تاکید مقام شامخ معلمی شعارهایی را همچون “معلمی شغل انبیاست” رواج دادهاند. اما اکنون که چهار دهه از انقلاب میگذرد، تهی بودن این شعارها نیز مانند الباقی شعارهای انقلابی عیان شده است. پرواضح است که در طول این سالها، برخلاف آن چه که درباره شان مقام معلم اظهار شده، دستگاه حاکمیت با غل و زنجیر به استقبال خواستهها و مطالبات آنها شتافته است.
بیعدالتی و تبعیض بسیار گسترده در سیستم آموزشی کشور و فساد حاکم بر نظام اداری، معلمان را بر آن واداشته است که درد خود را فریاد کنند. معلمان در اعتراض به وضع معیشتی و نابسامانیهای اقتصادی، بارها دست به تجمع زدهاند. البته، تمام تجمعات فرهنگیان با هجوم مامورانِ سرکوب به خشونت کشیده شده است و در جریان اعتراضات، جمعی از معلمان بازداشت شدهاند و آنان که در پی احقاق حقوقِ از دست رفته خود بودند، با اتهاماتی همچون ضد انقلاب و اقدام علیه امنیت ملی به سالها زندان و تحمل شلاق محکوم میشدند.
مصائب و مشکلات معلمان باعث تنزل منزلت اجتماعی آنان شده است. معلمانِ جان به لب رسیده، خواستار افزایش حداقل دستمزد و همترازی با دیگر کارگران دولت، توقف روند پولیسازی و آزادی معلمان در بند هستند. عمدهی دلنگرانی معلمان، گسترش روز افزون مدارس خصوصی و گرفتن شهریه برای تحصیل دانشآموزان است که ناقض قانون تحصیل رایگان نیز میشود.
فضای ترس و خفقان حاکم در محیط مدارس، مانع حداقل آزادیهای مشروع برای معلمان شده است؛ تا جایی که معلمان، به خاطر بیان عقاید و سخنانشان مورد تعقیب قرار میگیرند و کار به جایی رسیده است که معلمان را همچون دوران انقلاب، در اثنای کلاسهای درسشان دستگیر میکنند. مجموع این عوامل و شرایط امنیتی موجود، موضوع را فراتر از وضع معیشت کرده است.
در طول تاریخ ایران، معلمان همواره دوشادوش صفوف مختلف جامعه به مبارزه مدنی پرداخته و علاوه بر پیگیری درخواستهای خود در بازی سیاست، ایفای نقش کردهاند. در دهههای اخیر، شاهد همبستگی و اتحاد فرهنگیان با جنبشهای کارگری هستیم که بیانگر همسویی آحاد جامعه در روند تحولخواهی است. حال بیش از هر زمانی، لزوم پیوند اقشار مختلف جامعه در راستای اصلاح ساختار موجود احساس میشود. ملتی که سالها با نابخردی و برخوردهای ظالمانه حاکمیت زخم عمیقی بر پیکر بیجان خود احساس میکند، به دنبال دستیابی به حقوق فراموش شده خود هستند. ادامه روند سرکوب جنبشهای مدنی به قطع، ثمرهای جبرانناپذیر خواهد داشت.