هر مسئول وطن دوست و انسان دوستی با ملاحظه ی شرایط کنونی درمی یابد که کشور درساختار سیاسی و سیاست های کلی و جزئی نیازمند یک تحول بنیادین است و دیگر نمی تواند به روال جاری اداره شود. آیا سران و مسئولان نظام درخواهند یافت؟ نمی دانم!
با خود می اندیشیدم اگر مسئولان و سران نظام خود را به جای یکی از بیماران مبتلا به ویروس کرونا قرار دهند که نمی تواند خدمات درمانی دریافت کند، اگر خود را به جای یکی از پرستاران و پزشکان فداکاری قرار دهند که هریک به جای چند نفر مجبورند کار کنند، مجبورند در شرایطی که امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی کافی نیست به بیماران خدمت کنند، مجبورند از ماسک های پارچه ای دوخته شده توسط خیرین استفاده کنند و در این شرایط حساس و اندوهبار خود نیز مبتلا می شوند و حتی جان می بازند، اگر مسئولان خود را به جای یک شهروند عادی قراردهند و جرأت کنند از یک بیمارستان و شرایط آن، نه فقط در تهران بلکه در شهرهای دورافتاده بازدید کنند، آیا آنقدر انصاف خواهند داشت که دریابند:
اکثر سیاست های آنان در طول دهه های گذشته نادرست بوده و آنان نتوانسته اند امکانات بالقوه و حتی بالفعل درمانی و پزشکی مناسب و کافی برای یک کشور بزرگ مثل ایران فراهم کنند تا در یک چنین شرایط خطیر بتواند از جان مردم حداکثر حفاظت را بنماید. آنان نه فقط برای حوادث غیرمنتظره مانند بروز ویروس کرونا بلکه برای حوادثی که معمولا در ایران اتفاق می افتد مانند سیل و زلزله نیز امکانات کافی تدارک ندیده اند.
آنقدر سیاست های آنان اشتباه بوده که یک کشور ثروتمند مانند ایران را در شرایط کنونی مانند یک کشور فقیر نه تنها نیازمند کمک دیگر کشورها نموده اند، بلکه محتاج استقراض نیز شده اند حال آنکه اگر ثروت های فراوان کشور را صرف آبادی و رفاه این مرز و بوم کرده بودند در چنین شرایطی ایران میتوانست به دیگر کشورها نیز کمک کند.
آیا آنان درمی یابند که کمک دیگر کشورها از جمله امریکا در شرایط کنونی کمک به بیماران و کادر درمانی نیازمند امکانات و تجهیزات پزشکی است و نه کمک به مسئولان و سیاست مداران؛ لذا سیاست مداران حق ندارند به دلیل مواضع سیاسی خود هیچ کمکی را رد کنند. رد کردن هر کمکی ولو بتواند فقط جان یک بیمار ایرانی را نجات دهد بی مسئولیتی در قبال حفظ جان شهروندان است.
مسئله ی ویروس کرونا یک مسئله ی سیاسی نیست و نباید با آن سیاسی برخورد کرد و به این دلیل کمک امریکا را رد کرد. اعتراض من به این موضع مسئولان جمهوری اسلامی نه فقط به دلیل نیاز بیماران به امکانات پزشکی، بلکه به طرز اندیشه ی مسئولان کشورمان است که سطح اختلافات و مناقشات سیاسی با دیگر کشورها از جمله امریکا را به سطح اختلاف و دعوای شخصی تنزل می دهند؛ گویا سران دو حکومت با یکدیگر دعوا دارند.مناقشه ی ایران و امریکا یک مناقشه ی سیاسی و تاریخی است که اگر طرفین به ویژه طرف ایرانی که از این مناقشه بیش از طرف دیگر متضرر می گردد به منافع کشور و ملت خود اهمیت دهد، بی تردید از هر فرصتی برای حل این مناقشه ی زیانبار استفاده خواهد کرد. پذیرش پیشنهاد کمک های انسان دوستانه ی دولت امریکا و همکاری برای کنترل بیماری می تواند باب مناسبی برای گشودن راه های تازه برای گفتگو باشد. در شرایطی که هم دولت ایران معترف است که تحریم ها وضعیت ما را سخت کرده، هم مردم ایران این واقعیت را می دانند و هم دولت امریکا و دیگر دولت ها از این واقعیت بی اطلاع نیستند، به راستی چه معنایی دارد که از راه مستقیم و کوتاه وارد حل مناقشه و رفع تحریم ها نشده، به ملت امریکا نامه بنویسید و از تحریم ها و پیامدهای آن به مردم آن کشور شکایت برید. دعوای میان ایران و امریکا دعوای شخصی میان مسئولان دو دولت نیست که طرف ایرانی به جای حفظ منافع و صرفه ی کشور و ملت ایران به غرور سیاسی و شخصی خود بها داده کشور را زیر بار تحریم ها چنین به ضعف و ملت را به این سطح از نارضایتی برسانند و سطح زندگی مردم را این همه از سطح استاندارد دور سازند.
همه ی دولت ها در طول حیات جمهوری اسلامی از ایستادگی بر سر حقوق ملت ناتوان بوده اند. آنان حتی نتوانسته اند از اختیارات قانونی خود دفاع کنند، به همین جهت نتوانسته اند وظایف خود در قبال مردم را به خوبی انجام دهند. در جمهوری اسلامی دولتها نتوانسته اند از نظر مالی و اقتصادی قدرتمند شده، رفاه و آسایش ملت را تامین کنند. دولت ها که بیش از هر نهاد دیگری از نابسامانی های سیاسی و ساختاری و فسادهای سازمان یافته آگاه بوده اند، دولت ها که از هر نهاد دیگر بیشتر از سدهای پیش رو آگاهی داشته اند، به جای تلاش صادقانه برای حل مشکلات و دفاع از حقوق تضییع شده ی ملت، اوقات خود را با سهل انگاری و مماشات با زیاده خواهان و متجاوزان به حقوق ملت و دارایی های کشور گذرانده اند، و حتی گاه با آنان همراهی و همکاری کرده اند.
به سال ۹۸ بنگرید، بحران های پیاپی که برخی حتی زاییده ی نهادهای حکومتی بوده است، محصول سیاست های نادرست و معکوس است که اگر همین سیاست ها ادامه یابد، فاصله ی بحران ها نزدیک و نزدیک تر خواهد شد.
کشور و مردم بیش از این توان پرداخت هزینه ی سیاست های خودسرانه ی سیاست مداران را ندارند.مردم در جایی هزینه خواهند پرداخت که با سیاست ها موافق و در تصمیم سازی ها مشارکت داشته باشند.این غلط و غیر انسانی است که مردم تاوان سیاست ها و آمال سیاست مداران را بدهند در حالی که با آن سیاست ها مخالفند.
نیروهای نظامی این روزها باید گسیل می شدند تا برای حفظ جان مردم و جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا از سفرهای نوروزی ممانعت کنند، اما علیرغم وعده ای که برای انجام این کار داده شده بود موفق به اجرا کردن این امر مهم نشدند. آخر نیروهایی که همواره برای حفظ نظام در مقابل مردم قرار داده شده اند نمی توانند دو وظیفه ی متضاد را انجام دهند و اعتماد میان مردم و حکومت و نهادهای آن به حداقل رسیده و لذا مردم از نیروهای نظامی در چنین شرایط خطیری پیروی نمی کنند. این حاکی از وجود بحرانی جدی در درون ساختار قدرت و نشانه ی مهمی از عملکرد ناصواب حاکمان و سیاست های آنان است.
هر مسئول وطن دوست و انسان دوستی با ملاحظه ی شرایط کنونی درمی یابد که کشور درساختار سیاسی و سیاست های کلی و جزئی نیازمند یک تحول بنیادین است و دیگر نمی تواند به روال جاری اداره شود. آیا سران و مسئولان نظام درخواهند یافت؟ نمی دانم!