همه چیز داشتیم بجز ویروس کرونا؛ اما خدا را شکر که این یکی هم از راه رسید.
زلزله، سیل، کشتارمعترضان، صدوراحکام اعدام برای کسانی که شاید در سراسر عمر دستشان هم به جنگ افزاری نرسیده باشد، ممنوعیت هرگونه اجتماعات، حتی به منظور بیان کردن نیازهای اجتماعی-اقتصادی مردم و صدوراحکام زندان بلند مدت برای کسانی که بیشتر آنان آرمان و خواسته ای جز مشارکت زبانی، قلمی و قدمی در تحقق بخشیدن به بهروزی مردم نداشته اند و ندارند، به جرمهای واهی ” تبلیغ علیه نظام ” و ” اقدام علیه امنیت ملی ” و… کم بود که هم اکنون ویروس بی رحم کرونا نیزجان صدها تن از مردم ما را گرفته، و جان صدها نفر دیگر را درمعرض خطر قرارداده است.
عاملهای بسیار، ازجمله بیم نفوذ مأموران امنیتی، شنود گفت وگو ها، رصد مسیرها و هجوم به گردهم آیی های مدنی، زندان، شکنجه و اعدام جان مبارزان مدنی را گرفته بود و از دیرزمانی پیش به این سو مانع برگزارکردن گردهم آیی های مدنی و سیاسی شده بود؛ و حتی مانع برگزارکردن اجتماعات به هدف مطرح کردن خواسته های اقتصادی و معیشتی مردم میهنمان شده بود؛ و اینک روند خانه نشینی مردم و ضرورت قرنطینه کردن شهرها و اماکن مذهبی و تشکیل اجتماعاتی از هر دست نیز مزید برعلت شده و ناخواسته مردم را زمینگیر کرده است؛ ضرورتی که با کم توجهی دولتیان و فرافکنی آنان درباره ی مسائل پیش آمده به سبب همه گیرشدن کرونا که به همه چیز جز این گونه فاجعه ها توجه بیش از اندازه دارند، رو در روشده است. شورای ” امنیت ملی ” کشور، بنا به دلایل سیاسی-امنیتی و مذهبی، تا به امروز قرنطینه کردن منطقه ها، استانها و شهرهای کشور و نیز اماکن عمده ی مذهبی را، زیرِ تأثیر زمامداران مستقل مذهبی، ناممکن به حساب آورده و حکمی در باره ی این موضوع صادر نکرده است و به هر آنچه گفته نیز عمل نکرده است؛ که این مسئله به هیچ رو شوخی بردارنیست و ممکن است به بهای جان هزاران تن از شهروندان ایران تمام شود.
حتی اگرآمار رسمی درباب شمار مبتلایان به کرونا و شمار جان باختگان ابتلا به آن درست باشد، شمار جانباختگان نزدیک به یک پانزدهم و شمار مبتلایان را منابع رسمی کشور چیزی نزدیک به 3 درصد آمار جهانی و بسیار نامتناسب با میانگین جهانی نسبت درگذشتگان و میتلایان اعلام کرده اند که پیوسته رو به افزایش بوده است؛ و این موضوع بر نبود امکانات مالی، به دلیل ضعف بنیه ی اقتصادی کشور، کمبود امکان ورود اتجهیزات بهداشتی از منابع خارجی، کم توجهی به تعطیل کارگاه ها و دادن مرخصی به زندانیان سیاسی-امنیتی و کسانی که محکومیتهای بلند مدت برایشان صادر شده است و قرنطینه نکردن مراکز جمعیت و اداره ها و اماکن مذهبی دلالت دارد. به زندانیانی که مرخصی گرفته اند گفته اند روز 15 فروردین خود را به زندان معرفی کنند ؛ اما سخن از این موضوع درمیان است که تا چند ماه پس ازاین شیوع بیماری کرونا درنقطه ی اوج خواهد ماند. زندانیان که به طور دسته جمعی در محیطهای بسته زندگی می کنند و امکان رعایت فاصله ی یک متری از یکدیگردر خلوت ترین زندانها نیز برایشان وجود ندارد، بیشترین امکان ابتلا به این بیماری را دارند.
مجموعه ی این عاملهای تحمیلی ناخواسته امکان همایش نیروهای ترقیخواه را برای رسیدن به اتحاد ملی در جامعه ی ایران برپایه ی خواستهای مشترک گروهها و توده های محروم مردم ایران که نیاز بنیانی مشترک برقراری جامعه ی ملی-دمکراتیک در میهن ماست به تدریج کاسته و به چیزی نزدیک به صفر رسانده است.
اگر این واقعیت را بپذیریم که قرار بر این بوده است که در بیمارستانهای کشور بیماران عادی مرخص شوند و همه ی بیمارستانها به پذیرش بیماران کرونایی احتصاص یابند و به گفته ی خانواده های درگذشتگان و کارکنان آرامستانها شمار جان باختگان کرونا به قدری افزایش یافته است که در بیشتر آنها جا برای جان باختگان ندارند و به گفته ی کارکنان بیمارستانها رارو بیمارستانها انباشته از جسدهای درگذشتگان بیماری کروناست و اگر بپذیریم که تنها در یک بیمارستان تهران 1000 تختخواب وجود دارد ( بیمارستان خمینی و در سراسر کشور صدها بیمارستان با شمار های گونه گون تختها وجود دارد، چگونه می توان پذیرفت که در ایرا تنها افزون بر 12000 تن مبتلا به بیماری کرونا شده و تنها بیش از 700 نفرشان درگذشته اند.
اگر یکی ازعاملهای مهم شیوع کرنا درایران کم توجهی دولت به حقیقت درباره ی چگونگی ورود و همه گیری ویروس کرونا و دادن آمار نادقیق درباره ی این موضوع، و دلیل آن مصادف شدن شیوع این بیماری با برگزاری جشن سالگرد انقلاب و ” انتخابات ” فرمایشی مجلس بوده است، پذیرش نقش دولت در این عرصه به راحتی برایمان قابل درک خواهد بود.
بی تردید گسترش فزاینده ی فساد در کشور و توسعه ی اعمال دم افزون تحریمهای ایالات متحد بر ایران که تأثیر خود را بر روابط میان متحدان آن کشور درسراسر جهان نهاده است، مهمترین عاملهای ضعف اقتصادی کشورمان بوده که تأثیر آن درهمه گیرشدن بیماری کرونا و ناتوانی و ناکافی بودن مراکز بهداشتی و درمانی برای درمان بیماران و کنترل بیماری انکارپذیر نیست.
اکنون آمریکا، نه یک بار که چندبار، خواهان دادن کمکهای بهداشتی و درمانی و وسایل پیشگیری از شیوع و درمان بیماری کرونا به ایران شده است. تردیدی در این موضوع نبوده و نیست که ایران از پذیرش کمکی اینچنین خود داری کند؛ و این واکنشی است که تا کنون انجام گرفته است؛ اما، مگر زمامداران آن کشور تا به امروز نمی دانسته اند که زیان تحریمها – که کمتر از زیان کرونا نیست – در درجه ی نخست به مردم ستمدیده ی ایران باز می گردد؛ زیرا دولتیان نخست سهم خود را از درامد ملی برمی گیرند و بودجه ی هزینه های نظامی خود را نیزاز آن تأمین می کنند. دراین اوضاع چه سهمی از این درامد برای مردم و تأمین هزینه ی زندگی و بهداشت و درمانشان باقی می ماند؟
مردم کشورمان به خوبی آگاه اند که دولتیان و زمامداران آمریکا و حاکمان ایران در دو جبهه ی مخالف با یکدیگربا مردم ایران و خواستهای بحق آنان می جنگند و این ستیز را به منظور تحقق بخشیدن به منافعشان ادامه خواهند داد؛ مگراینکه مردم نخواهند و این نخواستنشان را با همه ی وجودشان ثابت کنند.
به امید آن روز