در روند اعتراض علیه وضع موجود برای طرح مطالبات مردمی در کشورهای دیکتاتوری همواره شعارهایی توسط معترضین سرداده می شود که تبلور و نماد علت عصیان ، و مبین خواست های آن هاست . با توجه به شعارهای سرداده شده ، سمت رویدادها و حتی نقش اقشار مختلف جامعه را می توان تشخیص داد . و نیز شعار های سر داده شده باعث انگیختگی هر چه بیشتر توده های مردم می شود . در جریان جنبش سبز که علیه کودتای انتخاباتی ولی فقیه و دارو دسته ی اوباش وی برای برگماری احمدی نژاد به کرسی ریاست جمهوری شکل گرفت . عمده شعار های مردم حول اعتراض به پایمالی خشن حق آن ها در صندوق های رای بود . که با سرکوب خونین رژیم فقاهتی مواجه شد . در این جنبش با فزونی تمام ، خواست های قشر متوسط بیان می شد و جنبش مردمی نتوانست همه اقشار جامعه علی الخصوص لایه های پایینی جامعه را جذب کند و فراگیر شود .طبعا شعارهای جنبش متناسب با خواست های مردم در آن مقطع زمانی بود .چرا که خیل کثیری از افراد هنوز امید به اصلاح پذیری ساختارهای رژیم داشتند . خیزش مردم جان به لب رسیده ی کشورمان در آبان 1398 و شعارهای مطروحه توسط مردم به عیان نشان می دهد : این بار خواست های اقشار فقیر و تهیدست که رهاورد حکومت ضد ملی ولایی است در پیوند با مطالبات دیگر طبقات خارج از حلقه حکومت به میدان آمده و نقش خانمان بر باد ده ولی فقیه در ویرانی کشورمان و غارت و چپاول ثروت ملی، توسط طیف وسیع مردم و اکثریت قریب به اتفاق آن ها به درستی تشخیص داده شده است و نوک پیکان مبارزه و سمت و سوی آن برچیدن بساط حکومت قرون وسطایی رژیم فقاهتی است .
رژیم ولایی طی چندین دهه با نفوذ دادن عوامل خود به داخل نیروهای مترقی و حتی اپوزسیون سازی قلابی در تلاش بوده تا خیزش های مردمی را با طرح خواست های انحرافی به بیراهه کشانده و عقیم نماید . و از اثر گذاری اعتراضات مردمی بر سیر رویدادها هر چه بیشتر بکاهد . و در این کار اپوزیسیون سلطنت طلب نیز که می خواهد با گل آلود نمودن آب ، ماهی بگیرد . به نوعی همسو با حکومت اسلامی بوده است . شعار * رضا شاه روحت شاه * که تو سط معدودی افراد سر داده می شد حکایت از تحرکات این بخش از اپوزسییون ارتجاعی است . هر چند اندک افراد ی نیز ناآگاهانه این شعار را دادند که مطلقا وجه اشتراک و همسویی تاریخی و عینی به لحاظ منافع طبقاتی خود نمی توانند با این اپوزیسیون ارتجاعی داشته باشند . در عمده شعار های خیزش مردمی در آبان ماه 98 این شعار های ارتجاعی هر چند کم سو بود . ولی نمی توان و نباید از کنار آن بی اعتنا گذر نمود .
نیروهای مترقی می بایست در افشا و طرد این جریان واپس گرا تلاش لازمه را نمایند . در اکثر نقاط معترضین با سر دادن شعار : * نه شاه می خواهیم نه رهبر مرگ بر ستمگر * نشان دادند که به ماهیت ارتجاعی و اهداف پلید سلطنت طلبان واقف هستند . و آنها را بدرستی همسو با حکومت دیکتاتوری رژیم فقاهتی می دانند . و این بستر عینی مناسبی بر افشا ء هر چه بیشتر ماهیت مرتج سلطنت طلبان است . شعار : کشور که حزب نداره ، حساب و کتاب نداره ، که تو سط مردم سر داده می شد نشان می دهد مردم کشورمان هم به ضرورت وجود احزاب واقعی در جامعه و نقش موثر آن در بهبود اوضاع اجتماعی واقف هستند هم پی به ماهیت احزاب بی خاصیتی که دولتیان درست کرده اند ، برده اند . برغم تبلیغات چندین دهه حکومت علیه تحزب روشن شده است که هدف رژیم از این سم پاشی های روانی چه بوده است . میهن ما در آستانه انفجار بزرگی است . و مردم کشورمان از هر فرصتی برای سر دادن شعار * مرگ بر اصل ولایت فقیه ، بهره می برند . طنین پر شکوه این شعار زیر رگبار تفنگ گزمگان رژیم سراپای جامعه را فراگرفته است . وندا می دهد که مردم ستم دیده کشورمان نمی خواهند رژیم ددمنش فقاهتی حاکم مال و جان و ناموس آن ها باشد . نکته مهمی که باید مد نظر داشت قدرت و توان * شعار * است . که چنانچه تا اعماق جامعه نفوذ کند به نیرویی مادی بدل می شود . در این مورد می توان به عنوان مثال از نقش تاریخی شعار * میهن سوسیالیستی در خطر است * به هنگام تجاوز چهارده دولت امپریالیستی به جمهوری نوپای شوروی نام برد . اینک نیز در کشور ما می توان و باید با شعارهایی که از دل توده ها بر می خیزد به مصاف رژیم قرون وسطایی برای به زانو در آوردن آن یک دل و متحد به پاخاست. امر سازماندهی مبارزه ای که تمامی جامعه ما را فراگرفته است . از وظایف درنگ ناپذیر احزاب و سازمان های مترقی است . که می بایست همدلانه و دست در دست همدیگر به این کار مبادرت نمایند .
صادق شکیب