استان سیستان و بلوچستان نماد نابرابری و ستم مضاعفی است که حاصل تحمیل سیاست های ناعادلانه توزیع امکانات توسط دولت های حاکم سرمایه دار بر مردم محروم این منطقه است. این تبعیض به آشکارترین شکلی چهره کریه خود را در زندگی مردم محروم این خطه، نمودار ساخته و فقر و مسکنتی بی حد را دامن زده است. مردمی که حتی از حداقل های زندگی انسانی بی بهره اند، در شرایطی که سیل اخیر خانه های گلی و کپرهایی که تنها محل سکنای آنها و سایه محقری برسرشان بود، را نابود ساخته و در محاصره آب به بالای درختان پناه برده اند و تن های نحیف کودکان در معرض سرما و سایر خطرات می لرزد. اما گویی در نزد متولیان چنین منطقه ای با این ابعاد گسترده از فاجعه انسانی و زیست محیطی محاصره در سیل، وجود خارجی ندارد. چرا که عملا مردم به حال مصیبت زده خود رها گشته اند. اما شانه خالی کردن دولت و نهادهای متولی از انجام وظیفه کمک رسانی به سیل زدگان، فاجعه تلفات انسانی را عملا عمق فزاینده ای میبخشد. بودجه، مالیات ها و خرید تسلیحات جنگی و نظامی گری و درآمدهای هنگفتی که از جیب زحمتکشان بیرون کشیده شده، متعلق به هزینه های خدمات عمومی و کمک رسانی سریع به آسیب دیدگان این گونه امور است. هر بهانه ای در تاخیر کمک به سیل زدگان درمانده بلوچ جنایت آشکاری است که در حق مردم روا داشته می شود. اولویت کنونی باید رسیدگی به وضعیت نابهنجار سیلزدگان و تهیه سرپناه، پوشاک و تغذیه مناسب و لوازم گرمایشی و بهداشتی مردم باشد.