الیگارشها فرمولی را کشف کردهاند که بی چیزان را متقاعد می کند به منافع کلان ثروتمندان رای بدهند. این فرمول شامل انبوهی از دروغ و تقلب در حدی بی سابقه است. آنها شبکه های اجتماعی را به حرکت می اندازند تا دروغ سازی کنند و تبلیغات و الگوهای رفتاری[1] را دستکاری کنند؛ تئوریهای توطئه به هم ببافند و مردم را سرگردان و یا آنها را از رای دادن کنار همدیگر رویگردان کنند تا دلقک های مخربی مانند جانسون، ترامپ، مودی، بولسونارو را به جلو برانند. اینها کسانی هستند که هرچه اولیگارشها بگویند انجام می دهند، اما در ضمن وجههای سرگرم کننده نیز از خود به نمایش می گذارند. ما با آن ها می خندیم، اما آن ها از همدیگر چیز یاد می گیرند. آن ها به هم آموزش می دهند. در واقع عوامل سیاسی مشابهی از یک کمپین به کمپین دیگر کشیده می شود و بطور مستمر فرمول را تصحیح می کنند. این اشتباه است که بر روی یک رهبر یا یک حزب سیاسی تمرکز کرد و گفت ببین چه بد شکست خورد.
تعداد زیادی از مردم کوربین را به خاطر نتیجه ی این انتخابات سرزنش می کنند. تعداد زیادی از مردم هیلاری کلینتون را هم برای نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سرزنش می کردند که دونالد ترامپ را بر سرکار آورد. از دید سیاستمداران کلینتون و کوربین اپوزیسیون به حساب می آیند. مردم در هند نیز اپوزیسیون را به واسطهی انتخاب دوباره ماندرا مودی به باد انتقاد می گیرند. آنها همچنین نیروهای مخالفِ استرالیا را به خاطر انتخاب اسکات موریسون سرزنش می کنند. همین انتقادات در برزیل به دلیل انتخاب ژائیر بولسونارو و همچنین در مجارستان، ترکیه، لهستان، و فیلیپین بیان شده است. سرزنش کردن ما را عملا به جایی نمی رساند. زیرا چیزی که ما شاهدش هستیم یک پدیده ی جهانی است یعنی تغییر بزرگی رویداده است.
الیگارشها فرمولی را کشف کردهاند که بی چیزان را متقاعد می کند به منافع کلان ثروتمندان رای بدهند. این فرمول شامل انبوهی از دروغ و تقلب در حدی بی سابقه است. آنها شبکه های اجتماعی را به حرکت می اندازند تا دروغ سازی کنند و تبلیغات و الگوهای رفتاری[1] را دستکاری کنند؛ تئوریهای توطئه به هم ببافند و مردم را سرگردان و یا آنها را از رای دادن کنار همدیگر رویگردان کنند تا دلقک های مخربی مانند جانسون، ترامپ، مودی، بولسونارو را به جلو برانند. اینها کسانی هستند که هرچه اولیگارشها بگویند انجام می دهند، اما در ضمن وجههای سرگرم کننده نیز از خود به نمایش می گذارند. ما با آن ها می خندیم، اما آن ها از همدیگر چیز یاد می گیرند. آن ها به هم آموزش می دهند. در واقع عوامل سیاسی مشابهی از یک کمپین به کمپین دیگر کشیده می شود و بطور مستمر فرمول را تصحیح می کنند. این اشتباه است که بر روی یک رهبر یا یک حزب سیاسی تمرکز کرد و گفت ببین چه بد شکست خورد.
بله، نیروهایی بطور حتم بازندهاند. برای مثال، در حزب کارگر تفرقه و دستهبندی درونی زیادی وجود داشت که واقعا مانع ایجاد می کرد. در مورد برگزیت و بر سر این که موقعیت برگزیت چگونه باید باشد، اغتشاش و سردرگمی زیادی همراه با تردیدهای فراوان وجود داشت، اما با این همه، جمعیت زیادی مانیفست حزب کارگر را دوست داشتند، و این سیاست مشکل ساز نبود. من حتی فکر نمی کنم که مسئله در وهلهی اول رهبری حزب کارگر بود. هر رهبر حزب کارگری که این سیاستها را دنبال کند و هدفش دگرگون کردن کشور باشد، تخریب و کمپین او تارومار می شود.
مشکل اساسی تسلط شدید رسانهی میلیاردرها بر تصورات ما، همراه با استفاده ی گمراه کننده از شبکههای اجتماعی شدیدا موثر است که بکار گرفته می شوند. این یک پدیدهی جهانی است. چیزی عظیم تغییر کرده است. افرادی که ۱۰ سال پیش کوچکترین شانسی برای انتخاب نداشتند، در حال حاضر به شکلی ناگهانی انتخابات را در تمام دنیا می برند. چرا؟ زیرا آن ها به فرمولی رسیدند که چگونه این کار را انجام دهند.
اگر فرمولی برای چگونگی انجام این کار را وجود دارد، بنابراین فرمولی که چگونه به مقابله با آن پرداخت هم باید وجود داشته باشد. یکی از کارهایی که ضروریست ما انجام دهیم این است که مطمئن شویم مردم بیش از این ها آگاه شوند که چه چیز دروغ است و چه چیز واقعیت. تبلیغات سیاه در شبکه های اجتماعی تماما دروغ می گویند. فیسبوک، گوگل، توییتر همگی نقش بسیار پررنگی در این موضوع دارند.
بنابراین ما باید از خود در مقابل دروغ دفاع کنیم و این نیاز به سواد دیجیتال دارد. راههایی برای انجام این کار هست. در انتخابات فنلاند زنی ۳۴ ساله به نام سانا مارین به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. وی کاملا متضاد بوریس جانسون است. تفاوت بیشتری را نمی شود انتظار داشت. موضوع بسیار مهم آن است که فنلاند طی ۵ سال اخیر سرمایه گذاری بسیار سنگینی در آموزش دانش دیجیتال انجام داده است. آن ها به مردم کمک کردند تا درک کنند چگونه می توانند به صورت آنلاین مدیریت شوند. فنلاند به عنوان کشوری شناخته می شود که بالاترین تقابل با اخبار دروغین را دارد. این واضح است که ما نمی توانیم از جانسون و ترامپ یا مودی یا بلسونارو این توقع را داشته باشیم که کمپین دانش دیجیتال موثری را ارائه دهند، زیرا که نمی خواهند دروغ های خود را در معرض دید بگذارند. شما اما مجبور نیستید که برای انجام این کار به دولت تکیه داشته باشید. حزب دمکرات راهنمایی را برای مقابله با دروغهای آنلاین تهیه کرده است. فشار عظیمی بر موسسات شبکههای اجتماعی، بر گوگل، فیسبوک، توییتر، وارد شده تا برخورد کاملا متفاوتی در مقایسه با آزادی عملی که تاکنون داشته در پیش بگیرند.
ائتلاف علیه اخبار دروغین ضرورتی است که باید در سطح دنیا در میان احزاب مترقی ایجاد شود. زمانی که شما به تونی بلر، تنها رهبر حزب کارگر که در انتخابات دوران اخیر موفق عمل کرده، نگاه می کنید، کسی را می بینید که با برنامه ی رسانههای میلیاردرها کنار آمده است. منظورم این است که وی تا آنجا پیش رفت که تملق رابرت مرداک را گفت که عملا خطرناک ترین مرد روی زمین است. ترس و نگرانی باعث شد وی این کار را بکند تا در رسانه های میلیاردرها حضور پیدا کند. این به کاری تبدیل شده است که اگر رهبر حزب کارگر نکند، موفق نخواهد شد. اگر موضوع این باشد، ما با یک مشکل واقعا عظیم ساختاری روبروییم که رسانه است.
من فکر می کنم که این واقعا فضایی وحشتناک است که درحال حاضر درحال گسترش است. احساس واقعی آنها این است که می خواهند از شر تمام کسانی که کشوری متفاوت می خواهند خلاص شوند. خلاص شدن از شر تمام مردمی که از کوربین حمایت می کنند. به نظرم می آید که در این خشم دوباره شعله ورشدهی وسیع دربین طرفداری از برخوردهای بلری و کوربینی، یا هر چه آن را بنامید، در واقع با زبانی اشتباه دربارهی چیزهایی اشتباه و در معیاری اشتباه مجادله می شود. آن ها نگاهی رو به داخل دارند، اما عملا باید به سیستم سیاسی به عنوان یک کل نگاه کرد و این که چگونه می توانیم آن را به عنوان یک کل تغییر دهیم.
مشکلی که در این لحظه با آن روبرو هستیم، صرفنظر از این که چه کسی در قدرت است، این است که ما مدل سیاسی قرن نوزدهمی داریم که شدیدا از بالا به پایین است. آن چیزی که ضروریست جانشین کردن سیستمی است با این مدل سادهی خطی بالا به پایین، مدلی که من آن را بازپس گیری سیاست می نامم. سیستمی که مال مردم است و توسط مردم گردانده می شود.
ما مثال های قدرتمندی از مبارزات واقعی را شاهد هستیم که با یک سیاست ریشه گرفته از نهادهای مردم بنیاد در سراسر دنیا گسترش می یابند. این موضوع هنوز در تئوریهای سیاسی جریان غالب بازتاب نیافته است. ما نباید صبر کنیم تا دولت این کار را برای ما بکند؛ دولت این کار را برای ما نخواهد کرد. در شهرها و شهرک ها، در سطح شهرداری ها، ما شروع به انجام این کار کرده ایم؛ در جایی که اولیای امور محلی مناسب حضور دارند؛ ما فشار را بر روی آن ها گذاشتیم و با آن ها کار کردیم تا این سیاست مردمی کاملا جدید را طرح ریزی کنند. زمانی که ما مدل را نشان دهیم، چیزی که شما به سرعت دریافت خواهید کرد این است که مردمان دیگری نیز خواستار آن خواهند شد و این چیزی است که در سایر نقاط دنیا اتفاق افتاده است. آن ها مشاهده کردند که در شهرک همسایه ی خود اتفاقات هیجان انگیز زیادی دارد صورت می گیرد که در شهر خودشان از آن خبری نیست. پس تقاضا برای آن سیاست های جدید شروع به پخش شدن و رشد می کند و به تدریج می تواند گرایش تمام ملت را تغییر دهد. در آن زمان، برای الیگارشها بسیار سخت تر می شود که بر زندگی سیاسی چنگ بیندازند.
ما همچنین باید به بحران های کوتاه مدتی که مردمان بسیاری در این کشور با آن روبرویند توجه کنیم. -با این که بیشتر مردم ما واقعا گرسنه اند، باید مراقب غذای خود باشیم. تلاش می شود دائما در مصرف غذا صرفه جویی کنیم- ریاضت اقتصادی لاینقطع، محرومیت مستمر، و حاشیه نشینی.
در این شرایط، میرود که موجی از بیگانه هراسی و نفرت پدید بیاید. این اکنون حتی سیاست مرکزی دولت است. آن ها می روند که به کولیهای رومانیائی و مسافران حمله کنند. این در مانیفست آن هاست. پس اولین کاری که ضروریست انجام دهیم، باقی ماندن در همبستگی با هر کسی ست که به احتمال قوی توسط این رژیم قربانی می شود. تلاش خود را برای کمک به مردمانی که به حاشیه رانده می شوند باید دوبرابر کنیم. ما یک نخست وزیر آشکارا نژادپرست داریم. درست از زمان انتخابات شاهد افزایش علائم آزار نژادی بودهایم. هیچکس نباید برای مواجهه شدن با عوارض این انتخابات تنها بماند. آرزوی بزرگ من این است که این نتیجه جرقه ای شود برای بحث گستردهتر دربارهی این که چه چیزی باید تغییر کند. ما فقط به تغییر دولت نیاز نداریم. ما نیاز به تغییر در سیستم سیاسی داریم. ما می دانیم همانطور که فرمولی هست که الیگارشها قدرت را در دست بگیرند، فرمولی هم برای شکست آن ها و کسب اطمینان که یک دموکراسی بسیار کاراتر و قدرتمندتر از هر آنچه ما در هر نقطه از جهان شاهدش بودهایم، وجود دارد. من دارم اولین علائمی که این فرمول چه می تواند باشد را می بینم و این بسیار هیجان انگیز است.
بله الان
دوران دلسردی و ناامیدی است، اما همچنین دوران امید نیز هست.
[1] Meme: https://en.wikipedia.org/wiki/Meme
سرچشمه سخنرانی: