وقتی وزیر کار به اراک آمده بود، در حضور کارگران آذرآب گفتند که امیدواریم اتفاقی که در مورد هپکو افتاد در مورد آذرآب تکرار شود و وعده پرداخت حقوقمان را دادید. امیدوار شدیم اما به تهران نرسیده گفتید مشکل آذرآب فقط با دولتی شدن حل نمیشود. آقای وزیر دولتی شدن حداقل کار و اولین کاری است که در مورد آذرآب باید انجام شود. به خوبی در روزی که اراک بودید از زبان کارگر آذرآب شنیدید که گفتیم آذرآب را به اشتباه واگذار کردید و گفتیم اشتباهتان را جبران کنید! آقای وزیر عجب ذهن فراموشکاری دارید، شما!
باز هم برخی افراد در داخل شرکت زمزمه شکستن اعتصاب را سر دادهاند. باید به این عزیزان هم همین جمله را گفت. عجب ذهن فراموشکاری دارید، شما!
گفتند تمامی کارگران آذرآب آزاد شدند. درحالیکه سه نفر از همکاران ما در بازداشت هستند و یک نفر هم شنبه احضار شده است و ما آنقدر خائن نیستیم که بدون همکارانمان کار کنیم. در ضمن ما هنوز نه حقوقی گرفتهایم و نه امتیازی. خیال میکنید که میتوانید ما را ناامید کنید؟ البته برای ناامید کردنمان هر کاری کردید. ناامید کردن ما و تحمیل درد به ما و خانوادههایمان از طریق برخورد ناحقی که با کارگر داشتید، تنها راه شما برای ابقای سهامداران فعلی است که بر آن پافشاری دارید. اما یادتان نرود، قرض کردن برای آوردن لقمهای نان بر سر سفره و شرمنده خانواده شدن، ما را بیشتر ناامید کرده؛ کودکی که از مادرش شنیده پدر به مأموریت رفته اما پدرش دارد در سلولهای بازداشتگاه میگذراند، ناامیدانهتر است و ما بیشتر از اینها درد داریم. به خاطر همین درد هم متحدیم. امیدواریم حافظهتان را قویتر کنید، آقای وزیر! تاکید داریم که بابت آزادی همکارانمان بر سرمان منت نگذارید، آنها به خاطر پیگیری ما و خانوادههایشان آزاد شدند، شما اگر حسن نیتی داشتید، برای کارگران پرونده امنیتی باز نمیکردید. منتی بر سر ما نیست.